http://mehrangoli64.ParsiBlog.com | ||
بی شک تا کنون این عبارت را شنیده اید کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا براستی اینکه هرروز روز عاشوراست و تمام دنیا کربلاست به چه معناست اینکه میگویند ندای: هل من ناصر ینصرنی را امام حسین(ع) خطاب به همه آزادگان عالم ، در تمام طول تاریخ ندا داده اند یعنی چه؟ دوستی میگفت: هر یک ازما انسانها که خود را آزاد و آزاده میپنداریم ، همواره میزان آزادگی خود را با دلدادگی خود، به سرور آزادگان عالم، (امام حسین ع) میسنجیم میگفت: هر انسان علی الخصوص اگر مسلمان باشد و بویژه اگر شیعه ، هر لحظه و در هرمکان مورد خطاب این جمله سید الشداء است که میفرماید: آیا کمک کننده ای هست که مرا یاری دهد؟ ولی آیا امام حسین در پی نجات خود بود؟ در این صورت کافی بود یک بله بگوید مطمئنا ایشان ، در پی نجات دین اسلام و حفظ آن از تحریف و نابودی بود، برای امروز من وشما به جرات میتوان گفت بسیاری از اتفاقات شگرف عالم از قیام امام حسین (ع) نیرو گرفته است جوشش خون فریاد در رگهای مظلومیت مظلومان عالم همه وامدار مظلومیت و فریاد آزادگی این بزرگ آزاده عالم است او به همه بیداران عالم آموخت که بر سر دین و اعتقادات باید با همه وجود و دارایی ایستاد او به همه مظلومان عالم آموخت که تنها راه نجات و پیروزی ، قیام است و ایستادگی و جانبازی او راه نجات را ، با عملش ، به همه عالمیان نشان داد او با اقدامش ، به همگان این نکته را گوشزد کرد که با سازش و تسلیم نمیتوان ظلم را سرنگون ، یا برای نیل به سعادت واقعی کاری کرد هیچ موفقیتی بدون تلاش و هزینه حاصل نمیشود هرچه هدف بزرگتر باشد هزینه اش بیشتر است صد البته حصولش هم با ارزش تر خواهد بود او گفت دین بزرگترین هدیه خداوند به انسانهاست، تا در کنار یکدیگر و در پناه ایمان به خدا در هردو دنیا با سعادت و خوشبختی زندگی کنند او گفت : دین خدا ارزش بزرگترین جانبازی ها و از خود گذشتگی ها را دارد او گفت: برترین بندگان خدا ، حتی امامان و فرزندان پیامبران و نور چشم حضرت زهرا(س) یگانه بانوی عالم امکان هم ، وقتی مسئله دین خدا درمیان باشد، با تمام داشته هایش، حاضر است در میدان حضور دارد، به هر قیمت بذل جان ، مال؟ ، فرزندان؟ اسارت خانواده اش؟ شهادت کودک خردسال و جگرگوشه اش؟ همه و همه ، او حاضر است او در میدان حضوردارد ، به شیوه پدر و جد بزرگوارش او آماده است در کنار برادر گران سنگش : حضرت ابوالفضل العباس س و چه زیباست این حضور، این همراهی ، این پشتیبانی که حضرت ابوالفضل العباس از مولا و امام خویش ، مینماید همین است که نام رافع این بزرگ یاور تاریخ، همواره افتخار جوانمردان عالم میگردد حتما شنیده اید: رافع الله رایه العباس امام صادق ع فرمود خدای بی همتا جایگاه ه عمویم عباس را رفیع قرارداد وکسیت که بداند وقتی خدا کسی را رافع گرداند یعنی چه؟ امام حسین نه تنها رمز آزادی و آزادگی و ظلم ستیزی را به همه مدعیان مظلومیت عالم نشان داد بلکه را زندگی سعادتمندانه و سربلندی دو دنیا را در عمل به همه ما انسانها نشان داد حال من وشما مخاطب این عبارتیم: آیا کمک کننده ای هست که مرا (دین خدا را) یاری دهد؟ در زندگی روزمره تک تک ما ، همواره فرصت یاری دین خدا وامام حسین(ع) و عاشورایی شدن فراهم است کافیست عاشورایی باشید، کافیست آزاده باشید ، کافیست دلداده واقعی باشید در هرکاری ، در هر امری از امور زندگی میتوان حسینی عمل کرد در هر لحظه زندگی را کربلا در هرکجا که باشی باز است کافیست اهل گذشتن باشی ، اهل فداکاری، اهل از خود گذشتگی ، از مال گذشتگی ، از دنیا گذشتگی ، در تمام امور به روشنی جبهه اسلام و کفر پیداست جبهه امام حسین و یزید زمان پیداست کافیست خودتو به خواب نزنی بشنو، هنوز ندای امام حسین(ع) بگوش میرسد برخیز و عاشورایی شو درهر کاری ، حتی از نگاهت کوچک! ، بشکلی رفتار کن که شایسته تو باشد ، شایسته آزادگی :(آخرین اتمام حجت و ندای یاری خواهی و ستم ستیزی امام حسین (ع هل مِن ذابٍّ یذبُّ عن حرمِ رسول الله ؟
آیا حمایتگری هست که از حریم اهل بیت پیامبر خدا حمایت کند ؟ هل مِن مغیثٍ یرجو الله باغاثتِنا ؟
آیا فریاد رسی هست که برای رضای خدا به فریاد ما برسد ؟ هل من معینٍ یرجو ما عند الله فی اِعانَتِنا ؟ آیا کمک کننده ای است که ما را برای مقابله با استبداد یاری دهد ؟ [ یکشنبه 91/9/5 ] [ 8:6 عصر ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
یزید ملعون چگونه مرد؟ +تصویر قبر
یزید گفت: اگر بدانی که من کیستم بیشتر من را احترام میکنی! آن اعرابی گفت ای برادر تو کیستی؟ گفت: من امیرالمومنین یزید پسر معاویه هستم. اعرابی گفت: سوگند به خدا، تو قاتل حسین بن علی(علیهماالسلام) هستی ای دشمن خدا و رسول خدا. در نحوه مرگ یزید ملعون چهار روایت متفاوت وجود دارد
در نحوه مرگ یزید چند روایت متفاوت وجود دارد:
روایت اول – سیدبن طاووس در لهوف می گوید:
یزید روزی با اصحابش به قصد شکار به صحرا رفت. به اندازه دو یا سه روز از شهر شام دور شد، ناگاه آهویی ظاهر شد یزید به اصحابش گفت: خودم به تنهایی در صید این آهو اقدام میکنم کسی با من نیاید. آهو او را از این وادی به وادی دیگر میبرد. نوکرانش هر چه در پی او گشتند اثری نیافتند.
یزید در صحرا به صحرانشینی برخورد کرد که از چاه آب میکشید. مقداری آب به یزید داد ولی بر او تعظیم و سلامی نکرد.
یزید گفت: اگر بدانی که من کیستم بیشتر من را احترام میکنی! آن اعرابی گفت ای برادر تو کیستی؟ گفت: من امیرالمومنین یزید پسر معاویه هستم. اعرابی گفت: سوگند به خدا، تو قاتل حسین بن علی(علیهماالسلام) هستی ای دشمن خدا و رسول خدا.
اعرابی خشمگین شد و شمشیر یزید را گرفت که بر سر یزید بزند، اما شمشیر به سر اسب خورد، اسب در اثر شدت ضربه فرار کرد و یزید از پشت اسب آویزان شد. اسب سرعت میگرفت و یزید را بر زمین میکشید، آنقدر او را بر زمین کشید که او قطعه قطعه شد. اصحاب یزید در پی او آمدند، اثری از او نیافتند، تا این که به اسب او رسیدند فقط ساق پای یزید روی رکاب آویزان بود.
روایت دوم – شیخ صدوق میفرماید: یزید شب با حال مستی خوابید و صبح مرده او را یافتند در حالی که بدن او تغییر کرده،مثل آنکه قیر مالیده باشند.بدن نحسش را در باب الصغیر دمشق دفن کردند.
روایت سوم – هبی از محمد بن احمد بن مسمع نقل میکند که گفت: یزید مست کرد و بلند شد که بر قصد. اما با سر بر زمین خورد که سرش شکافت و مغزش آشکار شد.
بلاذری در انساب الاشراف مینویسد: پیری از شامیان به من گفت: علت مرگ یزید این بود که او در حالت مستی بوزینه اش را بر الاغ سوار کرد. سپس به دنبال او آن گونه دوید که گردنش شکست، یا چیزی در درونش [ احتمالا زهره اش] پاره گردید.
روایت چهارم – در “الکامل فی التاریخ” آمده است : یزید بن معاویه در پانزدهم ربیع الاول سال 64 قمری در اطراف دمشق به علت برخورد پارهسنگی که از منجنیقی پرتاب شدهبود و به یک طرف صورت وی برخورد کرده بود به بیماریای مبتلا شد و این بیماری مرگ وی را به همراه داشت. پس از آن، وی در قبرستان باب الصغیر که در حوالی همان شهر است دفن گردید. [ یکشنبه 91/9/5 ] [ 8:2 عصر ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
شیخ عباس 74 ساله، که 36 سال خادم حرم حضرت ابوالفضل العباس (ع) بوده، در مورد جریان آب دور قبر علمدار کربلا توضیحاتی داده است .وی گفت: قبلا دو چشمه در سرداب مطهر وجود داشت که از 400 سال قبل که آب لولهکشی نبود این آب مرتب میجوشید و از یک طرف وارد و از طرف دیگر خارج میشد که مزه و طعم آن آب از بهترین آب معدنی امروز هم بهتر بود و آن سرداب پله داشت مردم میآمدند و از آن آب به عنوان تبرک استفاده میکردند که آب در تابستان خنک و در زمستان گرم بود.
اما یک فرد از خدا بیخبر آمد به بهانه اینکه تَرَکی در دیوار حرم اباالفضل پیدا شده گفت، میخواهم آزمایش کنم این آب از کجا میآید و بعد آن دو چشم را کور کرد و هر چه تلاش کردند، آن دو چشمه احیا نشد. اما بعد از دو ماه آب دوباره بالا آمد و به سرداب رسید و آن آب چشمهای کور شده را شفا میداد . از 50 سال قبل تا کنون این آب در یک سطح ثابت مانده و نه کم و نه زیاد میشود.
وی ادامه داد: شما به خوبی میدانید اگر آب به مدت 10 روز در یک جا بماند گندیده میشود، اما این آب با وجود اینکه در ورودی آن بسته شده مانند گلاب میماند و در اطراف قبر مطهر حضرت اباالفضل حلقه زده و همچنان بسیار تازه و معطر مانده است.
وی افزود: هم اکنون در بخش درب صاحبالزمان مرقد مطهر اباالفضل پنجره کوچکی قرار دارد که وصل به سرداب حرم است و اگر نگاه کنید از آن مرتب بوی گلاب میاید و این همان آبی است که متأسفانه خادمان کنونی در ورودی آن را و راه رسیدگی به سرداب را به روی زوار بستهاند.
این آب چند ویژگی دارد. اول اینکه اگرچه راکد است، هرگز رنگ و طعم آن از دست نرفته و گندیده نشده است. ویژگی دوم آن که سطح آب بالاتر از قبر مطهر آقا ابوالفضل(ع) است آب از دیواره دور قبر به داخل نفوذ نمیکند. / [ یکشنبه 91/9/5 ] [ 7:56 عصر ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
در حالی که جمعیت سراپا گوش بودند، حضرت امام قبل از آنکه جمله تمام شود، ناگهان با لحنی تند فریاد زدند: «آقا این چه حرف هایی ست، می خوانید. آقا این مطالب را نخوان» به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، حجت الاسلام محمد حسن رحیمیان در کتاب خاطرات خود از دوران حضور امام در نجف اشرف، تعریف می کند:
حضرت امام(ره) در نجف اشرف، معمولا برای شهادت ائمه در منزل روضه و ذکر مصیبت داشتند که آقای کشمیری آن را انجام می داد؛ اما برای شهادت زهرا(س) سه روز آن هم دو بار، در فاطمیه اول و دوم.
در ولادت معصومین(ع) نیز جلوس داشتند و گاهی هم مداحان اهل بیت، شعر می خواندند. ظاهرا در 20 جمادی الثانی 1388 قمری که سالروز ولادت حضرت زهرا(س) بود، طبق معمول حضرت امام(ره) در حیاط منزلشان که حدود چهل متر مربع مساحت داشت و آکنده از جمعیت بود، جلوس کرده بودند.
در آن روز یکی از مداحان ایرانی که بسیار خوش صدا بود و تازه به عراق آمده بود، اجازه گرفت وشروع کرد به خواندن قصیده ای درباره حضرت زهرا(س) تا رسید به بیتی که برای بالا بردن مقام حضرت زهرا(س) بوی تحقیر برخی از انبیای عظام از آن استشمام می شد.
در حالی که جمعیت سراپا گوش بودند، حضرت امام قبل از آنکه جمله تمام شود، ناگهان با لحنی تند فریاد زدند: «آقا این چه حرف هایی ست، می خوانید.
آقا این مطالب را نخوان» (نقل به مضمون) و به این ترتیب با وجود علاقه و ارادت فوق العاده ای که به حضرت زهرا(س) داشتند و در ذکر مصیب ایشان حتی یک لحظه نمی توانستند از گریه و ریختن اشک، خودداری کنند، برای یک لحظه هم نتوانستند شکستن مرزهای الهی را با کوچک شمردن انبیا به خاطر حضرت زهرا(س) تحمل کنند و بدون رودربایستی با این که میزبان جلسه بودند و مداح میهمان بود، بی درنگ و در میان جمع و در وسط جمله با قاطعیت او را نهی کردند.
* منبع: حدیث رویش (خاطرات و یادداشت های حجت الاسلام والمسلمین محمد حسن رحیمیان)، تالیف محمد حسن رحیمیان، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی
[ چهارشنبه 91/8/3 ] [ 1:1 صبح ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
[ چهارشنبه 91/7/26 ] [ 12:16 عصر ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
[ شنبه 91/5/7 ] [ 11:13 صبح ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
حضرت زینب با اجازه شوهرش عبدالله بن جعفر به کربلا رفت . عبدالله بن جعفر نه تنها به حضرت زینب اجاز? حضور در کربلا را داد، بلکه به دو فرزند خویش اجازه داد همراه حضرت زینب (س) در کربلا حضور یابند. [ سه شنبه 91/3/16 ] [ 7:59 صبح ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
در خصوص تاریخ درگذشت حضرت زینب (س) اختلاف نظر است . برخی تاریخ وفات وی را سال 63 هجری قمری دانستهاند(1) و بعضی دیگر 65 هجری قمری (2) . ولی مشهور آن است که وی در سال 62 هجری قمری درگذشته است بر این اساس حضرت بعد از حادثه عاشورا تنها یک سال و اندی زنده بود.(3) [ سه شنبه 91/3/16 ] [ 7:57 صبح ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
ظهر عاشورادر غروب سنگین خود به پایان رسید و اینک خاندان امام حسین برای افشاگری تاریخی به سوی شام به حرکت در آمدند . [ چهارشنبه 91/1/2 ] [ 10:12 عصر ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
کربلا نرفتن سخت است... [ دوشنبه 90/12/22 ] [ 11:30 عصر ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |