http://mehrangoli64.ParsiBlog.com | ||
به گزارش فرهنگ نیوز، توفیق تشرف به حضور امام زمان(عج) دارای آدابی است که رعایت آن انسان را به هدف خود می رساند و روشن است که کسانی که به دیدار آن چهره نورانی نایل می شوند، بدون شک آداب و رفتاری را به طور مداوم انجام می دهند تا به برکت آن، به حضور حضرت مشرف شوند. [ جمعه 92/3/17 ] [ 10:57 عصر ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
دکتر علی شریعتی نویسنده، جامعهشناس و پژوهشگر دینی مخالف حکومت پهلوی، روز 29 خرداد 1356 در سن 44 سالگی در ساوتهمپتون انگلستان درگذشت. شریعتی وصیت کرده بود که وی را در حسینیه? ارشاد دفن کنند، اما در نهایت با مشورت پدرش استاد محمدتقی شریعتی و کمک دوستان و یاران او از جمله شهید دکتر چمران و امام موسی صدر در قبرستانی کنار آرامگاه حضرت زینب(س) در شهر دمشق به خاک سپرده شد.
به گزارش تاریخ ایرانی، اکنون در آستان? سی و ششمین سالمرگ او، بنیاد فرهنگی شریعتی برای نخستین بار تصاویری از تشییع پیکر او پیش از انتقال به دمشق، منتشر کرده است. بر اساس متنی که بنیاد شریعتی به همراه عکسها منتشر کرده، این مراسم که بیشباهت به راهپیمایی نیست، روز 30 خرداد 1356 در لندن برگزار شده است. عکسها که به نظر میرسد از روی فیلم مراسم استخراج شده است. منبع: باشگاه خبرنگاران
[ پنج شنبه 92/3/9 ] [ 12:25 عصر ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
باشگاه خبرنگاران: تصویری در شبکه خبری الغوطه الشرقیه که وابسته به معارضین سوری است منتشر شد که منتشر کنندگان آن مدعی شدند تصویر پیکر مبارک "حجر بن عدی” می باشد. منبع : عمادنیوز [ جمعه 92/2/20 ] [ 12:45 صبح ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
عقیق: [ چهارشنبه 92/1/28 ] [ 7:41 صبح ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
آیتالله احمد جنتی از چهرههای بزرگ انقلاب است که از ابتدای مبارزات انقلاب تا کنون در صحنه سیاست نقش آفرینی نمودهاند.
[ یکشنبه 91/12/27 ] [ 8:48 صبح ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
شاگردان آیت الله و اهالی مسجد امام حسن(ع) دقایقی بعد از اعلام خبر ارتحال عالم ربانی آیت الله خوشوقت در مسجد گرد هم جمع شدند و همه با هم برای استاد بزرگ اخلاق مویه کردند.
به گزارش مهر، اینجا مسجد حضرت امام حسن مجتبی (ع) واقع در خیابان شریعتی تهران است. ساعت 10 صبح و چند دقیقه ای است خبر ارتحال آیت الله خوشوقت از طریق رسانه ها منتشر شده است. به گفته اهالی محل و نمازگزاران آیت الله خوشوقت بیش از 50 سال امام جماعت این مسجد بوده است و حالا با فوت ایشان یکی یکی نمازگزاران خود را به مسجد می رسانند. بچه های بسیج و طلبه های حاج آقا خوشوقت از داخل انبار مسجد پارچه سیاهی در می آورند و بر درو دیوار مسجد نصب می کنند. یکی مامور چاپ عکس رنگی شده و دیگری رفته است خرما تهیه کند. دو ساعت به نماز ظهر مانده ولی جلوی درب مسجد شلوغ است و هر آن کس که آیت الله خوشوقت را می شناسد خود را به مسجد امام حسن(ع) می رساند. اینجا نمی توان با کسی مصاحبه یا گفتگو کرد. همه چشمها از اشکهای ریخته شده قرمز و لباسها مشکی شده است. داخل مسجد سکوت برقرار است انگار کسی داخل مسجد نیست ولی بیش از 150 نفر در مسجد حضور دارند. یکی به دیوار خیره شده، یکی به عکس آیت الله و دیگری سر بر زانو گذاشته و گریه می کند. همه به نوعی شوکه شده اند. برخی از اهالی محل وقتی از جلوی درب مسجد می گذرند و تصویر و اعلامیه را می بینند میخکوب می شوند. حتی خودروهایی که از خیابان شریعتی عبور می کنند لحظاتی به جمعیت توجه کرده و حتی از خودرو پیاده می شوند تا حقیقت واقعه را پرس و جو کنند. شاگردان آیت الله یکی یکی از راههای دور و نزدیک خود را به مسجد می رسانند. بنرهای بزرگ براری نصب آماده شده و صدای اذان بلند می شود. دیگر در مسجد جای سوزن انداختن نیست. دو نفر از مریدان آیت الله که حدود 30 سال سن داشتند خارج از مسجد بر خودرویی کنار خیابان شریعتی روی زمین نشسته و اشک میزیزند. این صحنه موجب شد تا تمامی خودروها به سمت مسجد معطوف شوند. در این میان آقای روحانی راننده آیت الله خوشوقت در گفتگو با مهر از برخی خصوصیات استاد اخلاق سخن گفت و افزود: ایشان به اخلاص شهره بودند. من با حضرت آیت الله سه بار مکه رفتم و چند سالی است راننده ایشان بودم. نمی توانم در مورد ایشان صحبت کنم ولی آنقدر می توانم بگویم که ایشان شخصی بودند که کاملا هم خود پرهیز از گناه داشتند و هم به دیگران توصیه می کردند تقوا پیشه کنید و از گناه دوری کنید. همیشه از معصومین نقل قول می کردند و محال بود هیچ وقت توصیه به تقوا را فراموش کنند. جوانی به نام حسینی که چند سالی بود وظیفه خدمت و خادمی در مسجد را برعهده داشت هم گفت: آیت الله خوشوقت از شاگران خاص و ویژه علامه طباطبایی (ره) بودند. ایشان به تمام معنا مفسر قرآن و عالم ربانی شایسته مقام و شخصیت ایشان بود. برخی می گویند فلانی چشم برزخی دارد ولی مقام آیت الله بالاتر از این حرفها بود. آنقدر با جوانها هم سفره و هم نفس بود که بسیاری از همین جوانهای مسجد که اینگونه به سرو صورت مویه می کنند از همان کودکی شیفته منش و مرام این مردخدایی شدند. ایشان در جذب جوانها بر پای منبر استاد بود. با اینکه مرض قند داشتند ولی ساعتها می نشستند و به سوالات هر چند سوالات پیش پا افتاده ولی همه را به مردم پاسخ می دادند. این خادم مسجد که در میان صحبتنهایش می گریست گفت: آقا قبل از رفتن به مکه موقع خداحافظی گفتند که دیگر این سفر بازگشتی ندارد. به تصاویر خبرگزاری مهر از این حضور مردم در مسجد امام حسن مجتبی توجه فرمائید. [ شنبه 91/12/5 ] [ 11:44 صبح ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
بسم الله الرّحمن الرّحیم
در کودکی ممتاز بود و در درس جدی
اشهد انک فاضل...
سید علی آقا قاضی به فاضل بودنش شهادت داده بود.
آرام بود و سر به زیر
عزت و سربلندی اش از افتادگی و متانتش نمی کاست.
سالخورده بود...
اما از نورانیت و معصومیتش نکاسته بود .
هرگز...
هرگز در طول عمرش کسی را به خود نخواند .
از عطایای الهی اش
که می پرسیدی می گفت: اگر خداوند عطیه ای داد، گفتنی نیست .
در اوج بود...
ولی خود را هیچ می دانست، فقط طلبه بود.
جلسات درسش را مباحثه می نامید و شاگردانش را هم مباحثه ای می خواند .
117بار رساله اش چاپ شد
هفت مرتبه که حتی نام خود را ننوشت. بعد هم با اصرار قبول کرد که بنویسند : " العبد محمد تقی بهجت ".
آثار علمی فراوانی داشت
اما اجازه نشر نمی داد. می گفت: آثار علمای گذشته و بزرگان، هنوز بر زمین مانده است .
در علم و تدریس و عبادت...
هر آنگونه بود که هر کس هر کدامش را که می دید، دیگری را باور نداشت.
یک ساعت و نیم
پیش از فجر بیدار می شد، به استغفار و مناجات می پرداخت، به خواندن قرآن و تدبر در آن و نماز شب
معتقد بود
عبادت ممد مطالعات هستند. می گفت عبادت زمان لازم برای مطالعه را به یک پنجم تقلیل می دهد .
عباداتش
در شبانه روز جمعا یازده یا دوازده ساعت طول می کشید. روزهای پنجشنبه و جمعه و روزهای مخصوص بیشتر هم می شد .
در تمام عمر
از ساده ترین و کم هزینه ترین غذاها استفاده می کرد. دو سوم غذایش نان و چای بود .
خواب و استراحتش
در شبانه روز به چهار ساعت هم نمی رسید که یک سوم آن هم نشسته بود .
سخندان بود...
بسیار کوتاه و خلاصه سخن می گفت. عصاره گو و اشاره گو بود نه سخنران.
به هیچ کرامتی
از خود اعتراف نکرد و در تمام عمر آنها را پوشاند .
کرامات خود را پوشاند که تا زنده است به او نچسبانند و رازش با خدا فاش نشود
برای لحظاتش هم
برنامه داشت، دائم در کار و تلاش بود .
از حرم رفتنهای هر روزش
چنان قوت می گرفت که برای همه مشهود بود و با قبل از حرم رفتنش تفاوت قابل ملاحظه ای داشت.
با همه مسلمانان مهربان بود
بیشتر از آنچه برای خودش بود می گفت : اگر برای مسلمانان چین دعا نکنیم ، مسلمان نیستیم
گرفتاری مسلمانان، گرفتاری او بود .
در تمام عمر
کرامات خود را پوشاند که تا زنده است به او نچسبانند و رازش با خدا فاش نشود .
از شهر
گریزان بود، در کتاب یا مجله ای هم نمی خواست اسمش را بیاورند چه به رسانه های تصویری .
مراقبه...
را شرط ترقی می دانست و ساعت به ساعت، لحظه به لحظه ،آن به آن به آن توصیه می کرد و خود تا آخرین ساعات زندگی مادّی اش ، این مراقبتد ائم و لحظه به لحظه اش را داشت و لحظه ای رها نکرد .
شاید سالها وقت لازم باشد تا یکایک رفتار و اعمالش را فهمید و به حقیقت آنها پی برد .
+ برای دوری از ریا ، لاحول و لا قوه الا بالله را زیاد بگویید. [ شنبه 91/10/9 ] [ 11:1 صبح ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
ایشان (آیت الله بهجت) همواره مدارا را در مورد همسر خود در پیش می گرفتند ، در هر شرایطی صبر و تحمل ایشان بر هر چیز دیگری غلبه داشت ، حتی گاهی که مادر اظهار ناراحتی می کردند آقا اگر پاسخی هم داشتند نمی گفتند و در هر صورت ناراحتی را با ناراحتی جواب نمی دادند و البته در اکثر مواقع پاسخی جز سکوت نداشتند. عارف کامل و سالک الی الله حضرت آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه در زندگی با همسرشان بسیار اهل مدارا بودند، فرزند گرامی ایشان حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ علی بهجت در این باره می گوید:
گاهی هم که کار مثلا بالا می گرفت آقا در مرحله اول می گفتند: "خب حالا غذایمان را بخوریم دیگر" و اگر این شیوه هم جواب نمی داد در مرحله شدیدتر تهدید می کردند و مثلا می فرمودند :" غذایم را به اتاق می برم و آن جا میخورم". و نهایت امر این بود که در بالاترین حد ممکن غذا را در اتاق خود میل می کردند،اگرچه همواره اصرار داشتند که با همسر خود بر سر سفره بنشینند. فرزند آیت الله العظمی بهجت در ادامه درباره رفتار نیک و شایسته پدر بزرگوارشان با همسرشان این گونه میگوید: گاه که مثلا کدورتی کوچک پیش می آمد و آقا شب به اتاق خودشان می رفت وقتی صبح می شد و می آمد به مادر می گفتند: خسته نباشید و از حال و احوال ایشان می پرسید! انگار نه انگار که اتفاقی افتاده گاهی فکر می کردم شاید ایشان فراموش می کردند که شب چه اتفاقی افتاده ولی وقتی از 50 یا 60 سال پیش سخن به میان می آمد کاملا جزء جزء آن را تعریف می کردند و این یعنی این که ایشان فراموشکار نیستند بلکه روح بلندشان اجازه نمی داد هیچ کدورتی را به دل بگیرند. بسیار اتفاق می افتاد که مادر سخنانی به پدر می گفت که اشتباه بود ، ایشان آن قدر صبوری می کردند که ما ناراحت می شدیم ، یکبار به مادر گفتم شما مثلا در این مورد اشتباه کرده اید و دلایل آن را ذکر کردم وقتی خدمت آقا رسیدم ایشان فرمودند: "که نباید می گفتید" یعنی حاضر نبودند کوچکترین اصطکاکی در روابط خانوادگی ایجاد شود ، گاه نیز برای ایشان وسائلی را می گرفتند و به عنوان هدیه می دادند، به بچه ها هم سفارش میکردند که همواره با مادر باید مدارا کرد و نباید به هیچ وجه با تندی پاسخ شان را داد... [ پنج شنبه 91/9/23 ] [ 12:22 عصر ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
به گزارش افکارنیوز به نقل از فارس، فرزند مرحوم آیتالله العظمی بهجت گفت: پدرم تأکید داشت همه مصائب امام حسین(ع) به اختیار خودشان بود. زیرا در روز عاشورا بر آن حضرت عرضه شد که یا پیروزی را انتخاب کن یا لقاءالله را و ایشان در کمال اختیار انتخاب کرد. [ شنبه 91/9/11 ] [ 8:50 عصر ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
[ پنج شنبه 91/9/9 ] [ 4:47 عصر ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |