ابزار وبلاگ

زناشویی - شهرستان بجنورد
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://mehrangoli64.ParsiBlog.com
 
لینک های مفید
Online User

 

پدر


[ شنبه 91/2/30 ] [ 1:56 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

فکر میکنم اکثر شما دست‌کم یک‌بار، نشان عاشقی یا همون قلب تیرخورده رو دیدید. همون تیری که کوپید Cupid پرت می‌کنه و اگه بخوره بهتون عقل و دلتون قاطی میشه و این توهم براتون به وجود میاد که عاشق شدین:

 

 
[ شنبه 91/2/30 ] [ 11:54 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

 

همسر شهید


[ شنبه 91/2/30 ] [ 11:18 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

می خواهم برگردم به روزهای کودکی
آن زمان ها که :
* پدر تنها قهرمان بود.
* عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد.
*بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود.
*بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند.
*تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند.
*تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود.
* و معنای خداحافـظ، تا فردا بود...!


http://www.redlink1.com/mydocs/new-group/53/04.jpg


[ شنبه 91/2/30 ] [ 11:12 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

همه ما خودمان را چنین متقاعد می کنیم که زندگی بهتری خواهیم داشت اگر:
شغلمان را تغییر دهیم
مهاجرت کنیم
با افراد تازه ای آشنا شویم
ازدواج کنیم
 
فکر میکنیم،‌ زندگی بهتر خواهد شد اگر:
ترفیع بگیریم
اقامت بگیریم
با افراد بیشتری آشنا شویم
بچه دار شویم
 
و خسته می شویم وقتی:
می بینیم رییسمان نمی فهمد
زبان مشترک نداریم
همدیگر را نمی فهمیم
می‌بینیم کودکانمان به توجه مداوم نیازمندند
بهتر است صبر کنیم ...
 
با خود می گوییم زندگی وقتی بهتر خواهد شد که :
رییسمان تغییر کند، شغلمان را تغییر دهیم
به جای دیگری سفر کنیم
به دنبال دوستان تازه ای بگردیم
همسرمان رفتارش را عوض کند
یک ماشین شیک تر داشته باشیم
بچه هایمان ازدواج کنند
به مرخصی برویم
و در نهایت بازنشسته شویم....
 
حقیقت این است که برای خوشبختی، هیچ زمانی بهتر از همین الآن وجود ندارد.
 
اگر الآن نه، پس کی؟
 
زندگی همواره پر از چالش است.
 
بهتر این است که این واقعیت را بپذیریم و تصمیم بگیریم که با وجود همه این مسائل، شاد و خوشبخت زندگی کنیم.
 
به خیالمان می رسد که زندگی، همان زندگی دلخواه، موقعی شروع می شود که موانعی که سر راهمان هستند، کنار بروند:
مشکلی که هم اکنون با آن دست و پنجه نرم می کنیم
کاری که باید تمام کنیم
زمانی که باید برای کاری صرف کنیم
بدهی‌هایی که باید پرداخت کنیم
و ...
بعد از آن زندگی ما، زیبا و لذت بخش خواهد بود!
 
بعد از آن که همه ی این ها را تجربه کردیم، تازه می فهمیم که زندگی، همین چیزهایی است که ما آن ها را موانع می‌شناسیم
 
این بصیرت به ما یاری میدهد تا دریابیم که جاده‌ای بسوی خوشبختی وجود ندارد. خوشبختی، خود همین جاده است.. بیایید از هر لحظه لذت ببریم.
 
برای آغاز یک زندگی شاد و سعادتمند لازم نیست که در انتظار بنشینیم:
در انتظار فارغ التحصیلی
بازگشت به دانشگاه
کاهش وزن
افزایش وزن
شروع به کار
مهاجرت
دوستان تازه
ازدواج
شروع تعطیلات
صبح جمعه
در انتظار دریافت وام جدید
خرید یک ماشین نو
باز پرداخت قسط ها
بهار و تابستان و پاییز و زمستان
اول برج
پخش فیلم مورد نظرمان از تلویزیون
مردن
تولد مجدد
و...
 
خوشبختی یک سفر است، نه یک مقصد.
 
هیچ زمانی بهتر از همین لحظه برای شاد بودن وجود ندارد.
 
زندگی کنید و از حال لذت ببرید.
 
اکنون فکر کنید و سعی کنید به سؤالات زیر پاسخ دهید:
1. پنج نفر از ثروتمندترین مردم جهان را نام ببرید..
2. برنده‌های پنج جام جهانی آخر را نام ببرید.
3. آخرین ده نفری که جایزه نوبل را بردند چه کسانی هستند؟
4. آخرین ده بازیگر برتر اسکار را نام ببرید.
 
نمیتوانید پاسخ دهید؟ نسبتاً مشکل است، اینطور نیست؟
نگران نباشید، هیچ کس این اسامی را به خاطر نمی آورد..
 
روزهای تشویق به پایان می رسد! نشان های افتخار خاک می گیرند! برندگان به زودی فراموش میشوند!
 
اکنون به این سؤالها پاسخ دهید:
1. نام سه معلم خود را که در تربیت شما مؤثر بوده‌اند ، بگویید.
2. سه نفر از دوستان خود را که در مواقع نیاز به شما کمک کردند، نام ببرید.
3. افرادی که با مهربانی هایشان احساس گرم زندگی را به شما بخشیده‌اند، به یاد بیاورید.
4. پنج نفر را که از هم صحبتی با آن ها لذت می برید، نام ببرید.
حالا ساده تر شد، اینطور نیست؟
 
افرادی که به زندگی شما معنی بخشیده‌اند، ارتباطی با "ترین‌ها" ندارند، ثروت بیشتری ندارند، بهترین جوایز را نبرده‌اند ....
 
آنها کسانی هستند که به فکر شما هستند، مراقب شما هستند، همان هایی که در همه ی شرایط، کنار شما می مانند ...
 
کمی بیاندیشید. زندگی خیلی کوتاه است.
 
شما در کدام لیست قرار دارید؟ نمی دانید؟
اجازه دهید کمکتان کنم.
شما در زمره ی مشهورترین نیستید...،


[ شنبه 91/2/30 ] [ 11:10 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]


1 - ترس از نگاه دیگران
یکی از علت‌های مهمی که در جامعه ما باعث می‌شود طلاق بعد از چند سال زندگی رخ ‌دهد ترس از نگاه دیگران است.

سوال‌هایی که برای زن ‌و مرد پیش می‌آید این است: « خانواده‌ام چه می‌گوید ؟ دیگران چه می‌گویند ؟ این انتخاب من بود و هیچ‌کس در آن دخالتی نداشته و باید تحمل کنم. » گاهی هم والدین راه را برای برگشت فرزندان می‌بندند و آنقدر در زندگی می‌مانند تا اینکه کاملا به پایان خط برسند.

2 - امکانات مالی
این موضوع در خانم‌هایی که استقلال مالی ندارند و از جانب خانواده تحت‌حمایت قرار نمی‌گیرند بیشتر دیده می‌شود. بعضی از آنها نمی‌توانند از همسرشان جدا شوند چون جایی برای ماندن ندارند و در بعضی مردان هم مهریه‌های بالا دلیل ماندگاری در زندگی زناشویی است.

3 - آستانه تحمل
انسان‌ها آستانه مقاومت متفاوتی دارند. ممکن است زن و مردی با 500 مشاجره و زن و مردی دیگر با 5 هزار مشاجره به بن‌بست برسند. تکرار مشکل‌های رفتاری و تنش و فشارهای روانی به طور مداوم از آستانه مقاومت آنها می‌کاهد و به تدریج به مرحله‌ای می‌رسند که احساس فرسودگی و اطمینان حاصل می‌کنند که ادامه زندگی محال است.

4 - نقش‌های اجتماعی
بعضی افراد تحصیل‌ کرده، مذهبی و سیاسی با سمت‌های مهم و مشکل‌های زناشویی غیرقابل حل ترجیح می‌دهند طلاق زیر یک سقف را تجربه کنند.

مثلا یک استاد دانشگاه رشته روان‌شناسی که به مردم در مشکلاتشان کمک می‌کند از تفاوت‌های خود و همسرش چشم‌‌پوشی می‌کند و با مدارا زندگی را ادامه می‌دهد زیرا با طلاق جایگاهش در میان عموم و جامعه تزلزل می‌یابد. این گروه از افراد سعی می‌کنند شیوه سازگاری را در پیش گیرند.

5 - وجود فرزند
کم نیستند والدینی که ایثار می‌کنند تا فرزندان بزرگ شوند و به اصطلاح از آب و گل درآیند یا برای ادامه زندگی به توصیه دوستان و آشنایان فرزند دیگری می‌آورند. تولد فرزند در این روابط ازهم پاشیده مشکل‌ها را بسیار پیچیده‌تر خواهد کرد. بزرگ‌ شدن فرزندان یا تولد فرزندی دیگر شرط ماندگاری نیست.

چه باید کرد؟
برای سازگاری باید زوجین را وادار کرد تا مشکل را ریشه‌یابی و حل کنند و به طرف تفاهم عاقلانه پیش‌ روند؛ یعنی هر دو طرف بخواهند تغییر کنند و سطح انتظارات را پایین بیاورند و از مشاور کمک بخواهند و اگر همه قدم‌ها برداشته شد ولی یکی از طرفین همچنان نتوانست خود را با شرایط وفق دهد، طلاق اجتنابناپذیر است.


[ شنبه 91/2/30 ] [ 10:52 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]



گروه کثیری از جوانان هستند که از نظر اجتماعی و اقتصادی آمادگی لازم برای ازدواج و تشکیل خانواده را دارند، اما به دلیل آن که همسر دلخواه خود را در میان نزدیکان، دوستان، اقوام، همکاران و... پیدا نکرده‌اند، ازدواجشان به تاخیر افتاده است. اینجاست که اسلام برای کسانی که در امر ازدواج پیشقدم شوند و نقش واسطه یا معرف را داشته باشند، پاداش بزرگ و مزد قابل توجهی در نظر گرفته است، اما نکته قابل توجه آن که اگر چه وساطت در امر ازدواج مزد و ثواب بسیار دارد، اما باید گفت کار پرمسوولیت و سنگینی است و پختگی و کارآزمودگی زیادی لازم دارد و به اصطلاح باید غذایی پخت که قابل خوردن باشد.

متاسفانه این روزها بسیار دیده می‌شود که برخی افراد از روی ناآگاهی، بی‌خبری یا سوءنیت بدون آن که از وضع اخلاقی یک پسر یا دختر یا از مصالح زندگی اجتماعی دو خانواده اطلاع کافی داشته باشند دست به معرفی ناقصی می‌زنند که هیچ گونه تناسب اخلاقی، اقتصادی و مذهبی در آن وجود ندارد. در نتیجه یک پسر و یک دختر و دو خانواده بی‌گناه را بدبخت می‌کنند. این ازدواج نامناسب که در اثر اعتماد به یک معرف ناآگاه به وجود آمده مانند سفره ناقصی است که جمع کردن آن رسوایی دارد و پهن بودنش نگرانی و خون دل خوردن!

اما به راستی یک معرف خوب چه ویژگی‌هایی دارد؟ خانواده‌ها باید به چه کسانی اعتماد کنند؟
یک واسطه خوب و مطمئن باید متدین، عاقل، فهیم، دلسوز و خیرخواه باشد، معیارهای اصلی و حقیقی ازدواج را بشناسد، نقاط ضعف و قوت دو طرف را بداند، کاملا با خلقیات، روحیات، فرهنگ و مذهب خانواده‌ها آشنا باشد و بسیار سنجیده و عاقلانه طرفین را آگاه سازد.

در این شیوه آشنایی، واسطه‌ها به دلیل شناختی که از دو طرف دارند مهره اصلی انطباقات اولیه واقع شده و اقدام به معرفی افراد به یکدیگر می‌کنند. در این میان بسیاری از خانواده‌ها نیز تنها به صرف آشنایی، به فرد معرفی‌کننده بیشتر از فرد معرفی‌شونده اعتماد می‌کنند.
اما باید دانست فرد واسطه براساس نظام فکری، فرهنگی و مذهبی خود دو نفر را به هم معرفی می‌کند و ممکن است طرفین را به درستی نشناخته باشد، بنابراین نمی‌تواند تضمین‌کننده موفقیت در ازدواج باشد.
در واقع جوان‌ها و خانواده‌هایشان باید بدانند پس از معرفی باید براساس اعتقادات و روحیات خود به تحقیق و بررسی بیشتری پرداخته و براساس آنچه می‌شنوند تصمیم نگیرند.

همه واسطه‌ها خیرخواه نیستند
واسطه‌ها چند گروه اند :
1 - عده‌ای خیرخواه و آگاهند. پس می‌توان به آنها اطمینان کرد.

2 - عده‌ای خیرخواه اما نا آگاهند. اعتماد به این افراد خسارت بار و موجب پشیمانی می‌گردد. عده‌ای درست مثل بنگاه املاک عمل می‌کنند. یعنی همه تلاششان در پی تحقق معامله و رسیدن به سود و منفعت مالی است اینها هم خطرناکند.

3 - گروه دیگر سوءنیت دارند یعنی با حیله و دغل سعی می‌کنند به اهداف و منافع شوم خود برسند. این گروه سرشار از بخل، کینه و حسد بوده و هدف اصلی آنان نابودی خانواده‌ها است. این دسته بشدت غیرقابل اعتماد بوده و باید از آنها ترسید.
در نهایت این گونه می‌توان گفت که انتخاب یک معرف امین و خیرخواه خود نیز به اندازه انتخاب یک همسر مناسب سخت و گاهی ناشدنی است.


[ شنبه 91/2/30 ] [ 10:52 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

 

هیچ‌چیز بدتر از این نیست که نتوان به نزدیک‌ترین فرد در زندگی یعنی همسر، اطمینان کرد. مسلما زندگی کردن با یک همسر دروغگو اصلا خوشایند نیست. ممکن است شما بارهای اول که دروغ می‌گوید چندان عکس‌العمل خاصی نشان ندهید اما بعد از مدتی، کم‌کم نسبت به او بی‌اعتماد می‌شوید یا گاهی با او به تندی و با عصبانیت برخورد کنید.

بسیاری از زنان نمی‌توانند متوجه شوند چرا همسرشان به آن‌ها دروغ می‌گوید درحالی‌که آن‌ها با او با صداقت و درستی تمام رفتار می‌کنند و تمام زندگی‌شان را وقف او کرده‌اند. آن‌ها انتظار دارند که همسرشان فرد قابل اعتماد زندگی‌شان باشد. چند راه مختلف برای برخورد و رفتار کردن با همسری که راست نمی‌گوید وجود دارد.

اگر می‌خواهید او را اصلاح کنید قبل از اینکه زندگی‌تان را تلخ کنید این چند مورد را درنظر بگیرید.

خانم‌های زیادی هستند که وقتی همسرشان مدام به آن‌ها دروغ می‌گوید احساس می‌کنند که دیگر در ذهن‌شان احترامی برای او قائل نیستند، اگر شما هم جزو همین افراد هستید می‌توانید قبل از اینکه تمام احترام خود را نسبت به او از دست بدهید با خود فکر کنید، «به راستی چرا بعضی افراد دروغ می‌گویند» تا بتوانید با واقع‌بینی بیشتری او را درک کنید.

دروغ گفتن معمولا از سنین کم در کودکی آغاز می‌شود، حتی یک کودک 2 ساله نیز می‌تواند به راحتی دروغ بگوید اما زمانی که کودک به اهمیت حرف‌ها و لغات پی می‌برد و می‌فهمد که بعضی از حرف‌ها می‌توانند چه تاثیر خارق‌العاده‌ای داشته باشند به‌طور آگاهانه شروع به دروغ گفتن می‌کنند.

دروغ گفتن همیشه به این معنا نیست که فرد می‌خواهد به کس دیگری آسیب برساند اما ممکن است گاهی این نتیجه نامطلوب پیش بیاید. بعضی از افراد دروغ می‌گویند چون می‌خواهند خودشان را ثابت کنند درواقع دروغ گفتن برای آن‌ها نوعی رفتار دفاعی است، کودک طی مراحل رشد، متوجه می‌شود که دروغ می‌تواند او را از بسیاری از عصبانیت‌هاو تنبیه‌های پدرو مادریا اطرافیان حفظ کند.

به عبارتی دروغ راهی است که می‌تواند نظر مثبت اطرافیان را به‌دست بیاورد وعمل ناشایست و بد خود را پنهان کند. همچنین اگر بخواهیم مثبت نگاه کنیم؛ با دروغ می‌توان دوستان را حفظ کرد یا حتی عزیزی را با هدیه غیرقابل پیش‌بینی غافلگیر کرد. همان‌طور که گفتیم دروغ گفتن از سنین خیلی کم شروع می‌شود و در همه ما وجود دارد، اینکه همه آدم‌بزرگ‌ها به نوعی دروغ می‌گویند چندان عجیب نیست و مهم است که این نکته را درنظر داشته باشیم بیشتر افراد وقتی دروغ می‌گویند به هیچ وجه دوست ندارند به فرد دیگری آسیبی برسانند.

همچنین خیلی ازما در مصاحبه‌های شغلی نیز برای بالا بردن شانس استخدام‌مان دروغ می‌گوییم. ما به فرزندان‌مان هم دروغ می‌گوییم به آن‌ها قول می‌دهیم که اگر شام‌شان را بخورند یک بستنی جایزه می‌گیرند اما سپس کاری می‌کنید که کودک‌مان بستنی را فراموش کند چون برای به مغازه رفتن خیلی خسته هستیم.

دروغ گفتن یاد گرفتنی است

چگونگی شرایط و موقعیت در سال‌های کودکی می‌تواند روی رفتار ما در کل زندگی تاثیر بگذارد. ما تمایل داریم تا حدی همانند دیگران رفتار کنیم و وقتی در خانواده‌ای دروغ پذیرفته شده‌باشد و حتی در بعضی موارد، پنهان کردن واقعیت با تشویق همراه شود، کودکان آن خانواده یاد می‌گیرند که دروغ خیلی هم کار بدی نیست یا حتی می‌تواند عملی پذیرفته شده باشد.

حتی ممکن است بعضی‌ها در طول زندگی این تجربه را به‌دست بیاورند که دروغ راهی برای بقا و صیانت از نفس است. مثلا گاهی بعضی از افراد برای پیدا کردن شغل یا حفظ آن مجبور می‌شوند حقیقت را به‌گونه‌ای مبهم یا آمیخته با دروغ بیان کنند و تا جایی که می‌توانند با لغات بازی کنند.

بسیار از افراد مجبورند برای بالا بردن حقوق‌شان‌ پنهان‌کاری کنند و تا حد زیادی از لغات نادرست یا مبهم استفاده کنند. اگر بخواهیم واقع‌بین باشیم دنیای ما خیلی هم زیبا نیست و دروغ در واقع تبدیل شده ‌است به جزئی از کار و زندگی و گذشته ما. هرچند این رفتار در نظر اکثر افراد اصلا خوشایند و قبول‌شده نیست اما در زندگی تعدادی از زن و شوهرها وجود دارد.

اگر چه ناپسنداست اما هستند همسرانی که نه تنها در موضوعات مهم به هم دروغ می‌گویند، حتی در موضوعات کوچک و بی‌اهمیت نیز حقیقت را نمی‌گویند مثلا درباره مکانی که هستند یا عقیده‌ای که دارند دروغ می‌گویند. همه ما در زندگی خود حد و حدودهایی داریم و خودمان هستیم که بسیاری از مسائل زندگی‌مان را تعیین می‌کنیم.

بعضی‌دروغ ها را می‌شود زیر سبیلی رد کرد

اگر همسر شما تا به حال بیش از چندبار به شما گفته ‌باشد برای ورزش به باشگاه می‌رود ولی در واقع به جای رفتن به باشگاه به خانه یکی از دوستانش برود، این امر ممکن است شما را کمی ناراحت کند اما احتمالا مشکل خیلی بزرگی در زندگی ایجاد نمی‌کند.

زن و شوهرها باید قبول کنند گاهی دروغ گفتن یک نفر و انعطاف پذیری طرف دیگر درباره آن دروغ می‌تواند تنش کمتری در زندگی آن‌ها ایجاد کند و در نتیجه خانه آن‌ها آرامش بیشتری داشته ‌باشد. البته گاهی نیز این دروغ‌ها می‌تواند آنقدر بزرگ باشد که یکی از طرفین طاقت تحمل آن‌ها را از دست بدهد.

در بعضی موارد دروغ گفتن می‌تواند تبدیل به یک مشکل کاملا پیچیده شود و طرفین را کاملا درگیرخود کند، بعضی از افراد وقتی دروغ می‌شنوند احساس می‌کنند دیگر نمی‌توانند با آن دروغ کنار بیایند و اعتماد آن‌ها کاملا از بین می‌رود. اگر شما نیز جزو چنین افرادی هستید باید به‌دنبال یک راه‌حل برای دروغگویی باشید.

اینگونه راه‌حل‌ها به شما یاد می‌دهند که بهترین رفتار و ابراز احساسات در این موارد باید چگونه باشد.

پیش‌بینی کنید، بعد شروع کنید

قبل از این که بخواهید درباره دروغگویی همسرتان با او حرف بزنید بسیار مهم است که حسابی فکر کنید و پاسخ‌های او را پیش‌بینی کنید. اگر به جواب‌های احتمالی او فکر نکنید به‌طور حتم نمی‌توانید به درستی با او صحبت کنید و گفت‌وگوی ثمربخشی نخواهید داشت.

اول از همه سعی کنید، واکنش و تمام جواب‌های احتمالی او را با توجه به شرایط حدس بزنید، در این حالت وقتی با او شروع به صحبت می‌کنید و مثلا او در جواب شما می‌گوید الف، شما می‌دانید که در مقابل این جواب باید چه عکس‌العملی داشته‌باشید یا وقتی جواب او ب یا ج یا... است شما می‌دانید چه رفتاری باید نشان دهید و بهترین تصمیم چیست.

خودتان را آماده کنید که حقیقتی را به شما بگوید که شما دوست ندارید بشنوید. او ممکن است چیزهایی به شما بگوید که برای‌تان سخت است. خودتان را آماده‌سازید که حتی بتوانید تصمیم‌های سخت نیز بگیرید.

این را درنظر داشته‌باشید که یک همسر دروغگو می‌تواند چیزی به شما بگوید که غافلگیر شوید مثل این‌که او شغل دومی دارد که شما نمی‌دانید یا به خاطر انجام کاری از شما شرم دارد یا. . . در انتهای صحبت نیز باید کاملا تمام حدها را برای هم مشخص کنید و به او بگویید که در چه جاهایی اصلا مجاز نیست که دروغ بگوید. اگر بعضی از دلیل‌های همسرتان شما را قانع کرد، به‌طور روشن و واضح به او بگویید که‌حرف‌های او را قبول دارید. بهتر است چند بار به او فرصت دهید که خود را اصلاح کند.
 


[ شنبه 91/2/30 ] [ 10:50 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

برترین ها : به تازگی روش جدیدی برای پیشگیری از بارداری کشف شده است که احتمال می رود گزینه دیگری برای کسانی باشد که خواهان روشی برگشت پذیر و موقتی برای جلوگیری از بارداری هستند .

به گزارش برترین ها این روش که در کلینیک های هندوستان مورد بررسی قرار گرفته است می تواند تاثیر 100 درصدی داشته باشد.

اشکالی که به این روش وارد است تزریق ژل پلیمری به لوله بیضه است که بعد از بی حسی موضعی صورت می گیرد. این ژل اسپرم ها را تجزیه و بدین ترتیب از بارداری جلوگیری می کند.


این عمل 15 دقیقه طول می کشد و تاثیر خود را تا بیش از 10 سال حفظ می کند. مزیت این روش برگشت پذیر بودن آن است به طوری که فرد می تواند هر زمان که بخواهد تزریق دیگری دریافت کند و پس از گذشت 2 تا 3 ماه مجدداً توانایی باروری خود را به دست آورد.

مطالعات نشان می دهد این روش هم در انسان ها و هم در حیوانات موثراست و محققان امیدوارند که این محصول در سال 2015 وارد بازار آمریکا شود.


[ شنبه 91/2/30 ] [ 10:48 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

مجله یکشنبه:

*هیچ وقت مجبور نیستی به تعداد موهای سرت بری خواستگاری. کافیه فقط یه «بله» کوچولو بگی اونم با هزار منت و ناز و کرشمه.

*هیچ موجود دیگه ای مثل تو تا این حد ریزبین و با دقت نیست که در یک نگاه، مارک کفش زری خانم یا مدل موهای کبری جون رو بفهمه.

*خوب می تونی نقش بازی کنی.

*آنقدر زود همه چی رو می گیری که شش سال زودتر از آقایون به تکلیف می رسی.

*بزرگترین پوئن: خیالت از بابت سربازی راحته! صد سال سیاهم که دانشگاه قبول نشی ککت نمی گزه.

*تو اماکن عمومی با خیال راحت می تونی جیغ و داد راه بندازی چون به هر حال کی وجودشو داره که رو یه دختر صداشو و احیانا خدایی نکرده دستشو بلند کنه؟!!

*می تونی هزار بار هم رومئو و ژولیت رو ببینی و باز گریه کنی و مهم تر اینکه هیچ وقت از گریه کردنت خجالت نمی کشی.

*بهشتم که زیر پای امثال شماست.

*فقط تویی که می دونی بوی خاک بارون زده تو شبای پاییزی چه جوریه.

*از قدیم گفتن: پشت هر مرد موفقی زنی با ذکاوت بوده.

*هیچ کی نمی دونه دقیقا تو فکرت چی می گذره؟ فروید، پدر روانشناسی جهان گفته: بزرگترین سوالی که هرگز پاسخ داده نشده و من هم هرگز پاسخ آن را نیافته ام این است که یک زن چه می خواهد؟

*چندتا از جنگ های بزرگ تاریخ جهان به خاطر عشق شدید مردها به جنس تو بوده.

*نماد الهه عشق، زیبایی، جنگ و عقلانیت در یونان باستان به شکل زنه.

*با اینکه از مردها ضعیف تری ولی لازم نیست صدتا کلاس کاراته و تکواندو و از این جور چیزا برای... به یه چنگ و گیس کشی بسنده می کنی.


[ شنبه 91/2/30 ] [ 10:28 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

<

شهدا شرمنده ایم شهرستان بجنورد

کانون منجی

هئیت حسین جان

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 67
بازدید دیروز: 128
کل بازدیدها: 3153480
Flag Counter