ابزار وبلاگ

جامعه ایرانی وخارجی - شهرستان بجنورد
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://mehrangoli64.ParsiBlog.com
 
لینک های مفید
Online User

1- خاله
معنای لغوی: خواهر مادر
معنای استعاره ای: هر زنی که با مادر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد.
نقش سمبلیک: یک خانم مهربان و دوست داشتنی که خیلی شبیه مادر است و همیشه برای شما آبنبات و لباس می خرد.
غذای مورد علاقه: آش کشک.
زیر شاخه ها: شوهر خاله: یک مرد مهربان که پیژامه می پوشد و به ادبیات و شکار علاقه مند است. دختر خاله،پسر خاله:
همبازی دوران کودکی که یا در بزرگسالی عاشقش می شوید اما با یکی دیگه ازدواج می کنید یا باهاش ازدواج می کنید اما عاشق یکی دیگه هستید.
مشاغل کاذب: خاله زنک بازی، خاله خانباجی.
چهره های معروف: خاله خرسه، خاله سوسکه.
داشتن یک خاله ی مجرد در کودکی از جمله نعمات خداوندی است.

2 - عمه
معنای لغوی: خواهر پدر
معنای استعاره ای: هر زنی که با پدر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد،هر زنی که مادر چشم دیدنش را نداشته باشد.
نقش سمبلیک: به عهده گرفتن مسئولیت در موارد ذیل: 1- جواب همه ی فحش هایی که می دهید. مثال: عمته... 2- جواب همه ی محبت هایی که می کنید. مثال: به درد عمه ات می خوره... 3- توجیه کلیه ی بیقوارگی ها،رفتارهای نامتناسب شما (تنها برای دخترخانم ها). مثال: به عمه ات رفتی. 4- خیلی چیزهای بدِ دیگه. از ذکر مثال معذوریم...
غذای مورد علاقه: شله زرد، سمنو.
زیر شاخه ها: شوهر عمه: یک مرد پولدار که سیبیل قیطانی دارد و چندش آور است. پسرعمه/دخترعمه: همبازی دوران کودکی که در بزرگسالی حالتان را به هم می زنند!!
مشاغل کاذب Match-Making (arranging marriages for others, bringing two people together).
چهره های معروف: عمه لیلا.
داشتن یک عمه که در توصیفات فوق صدق نکند جزو خوش شانسی های زندگی است. 



4 - عمو
معنای لغوی: برادر پدر
معنای استعاره ای: هر مردی که با پدر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد.
نقش سمبلیک: یکی از مردانی که شما همیشه باید بهش بوس بدهید و بعد بروید کارتون ببینید تا او با پدر حرفهای جدی بزند. یکی از مردانی که مادر به مناسبت آمدنش قرمه سبزی می پزد و همیشه وقتی می رود پدر ساکت شده، به فکر فرو می رود.
غذای مورد علاقه: قرمه سبزی، آبگوشت.
زیر شاخه ها: زن عمو: یک زن خوشگل که زیاد به شما توجه نمی کند و خودش را برای مادر می گیرد، دخترعمو،پسرعمو: همبازی دوران کودکی که اگر تا هجده-بیست سالگی دوام آورده باهاش ازدواج نکنید خطر را از سر گذرانده اید.
مشاغل کاذب: بازی در قصه های ایرانی-اسلامی.
چهره های معروف: عمو زنجیرباف، عمو یادگار، عمو پورنگ.
داشتن یک عمو ی پولدار خیلی خوب است.


[ شنبه 91/2/30 ] [ 4:53 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]


Foods that each family uses during the week and the number of members per family
(چون خیلی ساده نوشته بود دیگه ترجمش رو ننوشتم)

http://www.redlink1.com/mydocs/new-group/50/02.jpg
GERMANY: The Melander family of Bargteheide - 2 adults, 2 teenagers
Food expenditure for one week: 375.39 Euros or $500.07
________________________________________________________


ادامه مطلب...

[ شنبه 91/2/30 ] [ 4:20 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

به راستی فرق بین انسان و حیوان چیست ؟

ما انسان ها با حیوان آزاری موجودات بی زبان به کجا می رویم ؟

آیا کشتن وحشیانه حیوانات و خندیدن به آنها کار لذت بخشی است؟

حال به نظر شما سزای چنین کاری چیست ؟

شرم بر شما باد

آخرین روزهایتابستان گذشته بود که انتشار تصاویر لحظه به لحظه کشتار دلخراش یکماده خرس قهوه‌ایو دو توله کوچکش در ارتفاعات سمیرم در جنوب استان اصفهان در رسانه‌ها واکنش بسیاریرا برانگیخت.

روزنامه شرق: روز گذشته بار دیگر شبکه‌هایاجتماعیشاهد دست به دست شدن فیلمیاز همین دست بودند. این بار قربانییکالاغ زبان بسته است.

آن‌گونه که تصاویر این فیلم چند ثانیه‌اینشان میدهد فردیبه وسیله ضربات سهمگین پتک، این الاغ را از پا در میآورد، همزمان با ضرباتیکه به سر این حیوان وارد میشود قهقهه و خنده‌هایبلند فردیکه با دوربین تلفن همراهش از این صحنه فیلم میگیرد و فرد دیگریکه در تصویر حضور دارد، شنیده میشود. آن‌طور که در فیلم دیده میشود این افراد فقط محض خنده و سرگرمیاین عمل هولناکرا انجام داده‌اند.

آن‌گونه که در ثانیه‌هایآغازین این فیلم دیده میشود انجمن حمایت از حقوق حیوانات ایران که عضو جامعه جهانیحقوق حیوانات است فیلم را منتشر کرده و در ابتدایفیلم هشدار می‌دهد که به دلیل داشتن صحنه‌هایدلخراش دیدن این فیلم برایکودکان مناسب نیست. این انجمن در توضیح فیلم هم نوشته است: «در سالگرد سلاخیدلخراش دو توله خرس و مادرشان در سمیرم متاسفانه فیلم دیگریاز این شهرستان به انجمن حمایت از حیوانات رسید که چند ثانیه بیشتر نیست… در این چند ثانیه کوتاه میتوان به وضوع شاهد سقوط اخلاقیات و انسانیت بود… مطمئنا خداییدر همین نزدیکیها شاهد این رفتار زشت و شنیع نوع انسان است…» براساس اعلام اعضایاین انجمن این رخداد فجیع باز هم در شهرستان سمیرم رخ داده است؛ فیلم کشتار خرس هم که در آن نشان میداد فردیخرس مادر را کشته و شکم توله‌ها را پاره کرده و همراهش اقدام به فیلمبرداریاز صحنه کرده بود توسط یکی از ساکنان منطقه ونکدر سمیرم رخ داده بود.

کشتن الاغ با پتک

پیگیری و واکنش رسانه‌ها به آن فیلم در نهایت به بازداشت عامل کشتار خرس ماده و دو توله‌اش که تحصیلکرده و دبیر آموزش‌وپرورش بود، ختم شد، با این حال اما دلیل اصلیپیگیریقضاییاین رخداد نادر بودن گونه خرس قهوه‌ایدر ایران و تحت حفاظت بودن آن عنوان میشد.

علاوه بر اینکه قانون در این رابطه صراحتا اعلام نظر کرده است اما در مواردیمانند آنچه در این فیلم جدید به وقوع پیوسته است قانون نظر خاصیندارد. پیش از این هم دبیر انجمن دفاع از حقوق حیوانات در رابطه با ماجرایکشتار خرس قهوه‌ایبه «شرق» گفته بود:

«مردم منطقه فرد دستگیر شده را فقط یکیاز افرادیمیدانند که به صورت وحشیانه و بدون ملاحظه در این منطقه اقدام به شکار و آزار و اذیت حیوانات میکنند و تعداد دیگرینیز هنوز به راحتیبه این اقدامات دست میزنند و متاسفانه سازمان محیط‌زیست کاملا این منطقه را از خاطر برده است.

متهم دستگیر شده نیز سابقه بسیار زیادیدر حیوان‌آزاریدارد اما همیشه از حاشیه امن برخوردار بوده و کسیمانع این شخص نمیشده است.

به‌عنوان مثال مردم محلیخبر داده بودند پیش از این متهم روباهی را گرفت و پایش را قطع کرد و از همین قسمت با کمپرسور بدنش را باد کرد تا حیوان ترکید.

همچنین در مورد دیگری یکیاز نزدیکان این متهم شکم الاغیرا سوراخ کرده و در داخل آن بنزین ریخته و آن را آتش زده بود و موارد دیگر که بسیار فجیع‌تر از فیلمیاست که پخش شده است.»


[ شنبه 91/2/30 ] [ 11:28 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

مجله یکشنبه:

*سلطان غم باجناق!

*خدایا مرا در آغوش خود بگیر دلم آرامش خدایی می خواهد.

*بهتره تنها باشم تا محبت رو گدایی کنم.

*یک تلنگر هم کافی بود بشکنم، مشت لازم نبود.

*تو زندگی تخت گاز نرو ترمز خالی می کنی.

*دیشب بابام منو زد، فقط به خاطر تو!

*گرچه پدر تاج سر است، اما سلطان غم مادر است

*به مولا مردی به سیبیل نیست

*حسنی به مکتب نمی رفت، باباش فرستادش شوفری.

*نگی به ک 30 خیلی نف 30

*خدایا این گنبد دوار یعنی چه؟!

*ارزش بودنت را همیشه از یه لحظه نبودنت می توان فهمید

*چه شقایق باشد چه نباشد زندگی باید کرد...

*تک درخت آرزوهایم سوخت، جنگ را بسوزانید!

*دم هرچی رفیقه گرم، برای هرچی نارفیقه آرزوی زلزله بم!

*میلنگ چرخ زندگیتم رفیق

*اگه بگم خرابتم، قول میدی تعمیرم کنی

*تا پول داری رفیقتم، قربون بند کیفتم

*رسیدی یه اس ام اس بزن

*جون مادرت یواش برو

*جنگجوی بی سپر (کامیونی که سپرش را کنده بودند)

*به عشق دلم، همیشه ولم

*ظرفیت 2 نفر، فقط خودم و خودت...

*بنازم به وفای سگ

*ب ی ت و...... ب ه ت ر

*یا عزیز با عزت، یا دهنده بی منت

*خسته از تکرار شب

*به سراغ من اگر می آیی، با نور پایین بیا...

*دوتا چیز جواب نداره، یکی حرف حساب و یکی حرف مفت!

*اگه به بابات نگفتم...

*منمشتعلعشقعلیمچهکنم


[ شنبه 91/2/30 ] [ 10:28 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

این روزها با آغاز روزهایی از سال که دمای هوا بیش از روزهای پیش می‌شود ، شهرمان هم بیش از پیش مذین به هوا و هوس می‌شوند. از جمله می‌توان به خیابان‌های شهر اشاره کرد که مملو از برادران و خواهران گرامی ، الاف و البته بدپوشش می‌شود.


  برای نمونه؛ در مرکز شهر منتظر تاکسی هستی. توجه‌ات به کنار پیاده‌رو جلب می‌شود. پسرهایی را می‌بینی که از بینشان دختران بدحجابی (قریب به بی‌حجاب) هستند که به نظر می‌رسد به اندازه چند سانت، انواع کرم و لوازم آرایشی به صورتشان مالیده‌‌اند. به یاد جمله دکتر شریعتی می‌افتی که می‌گفت: من می‌توانم معجزه کنم!!، کافی است یک دستمال به من بدهید تا زیبایی اکثر خانمها را از آنها بگیرم!!. دخترها با تیکه‌ها و متلک‌های پسرها مواجه می‌شوند. اگر پسندیدند که سفیدی دندان نشان می‌دهند و اگر بدشان آمد که با مقداری بدو بی‎راه بسنده می‎کنند!!. معلوم نیست که در آینده ، می‌خواهیم سر از کجاها در بیآوریم …‌


  به نظرتان مقصر این وضع چه کسی یا چه کسانی می‌توانند باشند!؟. من؟، شما؟ مسئولین ؟ یا شاید همه !!؟. ممکن است شما با من هم فکر باشید یا نباشید. ولی به نظرم همه‌ی ما به نوعی و در اندازه‌های مختلف در ایجاد اینگونه معضلهای اجتماعی مقصر هستیم. کم توجهی و تقریباً بی‌توجهی به فریضه امربه معروف و نهی از منکر از سوی مردم از محیط خانواده تا مکانهای عمومی ، کم کاری‌های عیان در بخش مدیریت فرهنگی و رویکردهای شبه لیبرالیستی دولت در این بخش و هزار چیز دیگر باعث شده کار به جایی برسد که مخصوصاً جوانان ما از دین ، تمایل به دینگرایی و از نشانه‌های دینداری دوری کنند. به نظر می‌رسد در این بین وظیفه مسئولین از بقیه سنگینتر است. زیرا آنها ابزار کافی را دارند ولی متاسفانه شاهد خروجی‌هایی غیر از آنچه باید باشد هستیم. برای مثال ورزشکاران ، هنرمندان و کسانی که به نوعی الگوی جامعه ، مخصوصاً جوانان هستند و از ابزارهای قابل استفاده مسئولین در امر گسترش فرهنگ اسلامی می‌توانند باشند ، با بی‌توجهی و بی‌برنامگی مسئولین به عاملی برای گسترش فرهنگ بی‌حجابی، بدپوششی و کلاً به عاملی برای ترویج فرهنگ غربی تبدیل شده‌اند.
 
  بعد از گذشت 34 سال از انقلاب اسلامی، آقایان هنوز قادر نبوده و نیستند تا شهدامان را، آن هم نه شهدای صدر اسلام!، بلکه شهدای همین روزها، مثل شهید احمدی روشن‌ها را که مطمئناً بهترین الگو مخصوصاً برای جوانانمان هستند را بدون هزینه‌های میلیاردی فوتبالیست‌ها یا سوپر استارهای سینما ، به همراه ناز و اتفارهای آنها، به جامعه معرفی کنند. احساس می‌کنم بسیاری از مسئولین ذی‌ربط در این قضیه به شکلی در انجام وظایف خود کوتاهی می‌کنند و هر نهاد ، سازمان ، ارگان یا هر دستگاه‌ای با وجود بودجه‌ها و نام‌های عریض و طویل، با هزار بهانه من‌درآورده این وظیفه را از گرده خود برمی‌دارد. معلوم نیست این روند تا کی و کجا باید ادامه داشته باشد...


  هفته‌نوشت: 1- معلوم نیست در این برنامه هفت چه می‌گذرد. از پول بیت المال میخورند ولی با ادبیاتی تند نسبت به سینمای مذهبی و انقلابی موضعگیری می‌کنند. به نظر می‌رسد این برنامه تبدیل شده به تریبونی برای بعضی مخالفین. مطمئناً از همچنین برنامه هایی آبی برای سینمای انقلاب اسلامی گرم نمی‌شود. 2- شنیدم باز هم کشیش فاسد آمریکایی دست به قرآن سوزی زده. اینها فکر کردن می‌توانند نور قرآن را با آتش زدن آن خاموش کنند. زهی خیال باطل!!. 3- شنیدم برادران اماراتی افاضه فرمودند که جزیره ابوموسی مال ماست و... در جوابشان خواستم بگویم عمر درختهای پرتقال خانه پدربزرگم از سن کشور شما بیشتر است!!. همین. 4- مرحله دوم انتخابات مجلس هم به سلامتی تموم شد و وضع بقیه کرسی‌های مجلس هم مشخص گردید. ولی متاسفانه، هیچ کدام از نامزدهای مورد نظر ما در رشت رای نیاورد. حداقل از این خوشحالم که هیچ کدام از نامزدهای مورد نظرم با بی‌قانونی، بد اخلاقی انتخاباتی ، خریدن رای ، جنگ‌روانی و ... رأی جمع نکردند.

 

 


[ جمعه 91/2/29 ] [ 9:35 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

یه روز یه ترکه
اسمش ستار خان بود، شاید هم باقر خان.. ؛
خیلی شجاع بود، خیلی نترس.. ؛
یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد
جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد،
فداکاری کرد، برای ایران اسلامی، برای من و تو
برای اینکه ما یه روزی تو این مملکت آزاد زندگی کنیم.

یه روز یه رشتیه
اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی؛
برای مهار کردن گاو وحشی ظلم وستم تلاش کرد،
برای اینکه کسی تو این مملکت ادعای خدایی نکنه؛
اونقدر جنگید تا جونش رو فدای دین و سرزمینش کرد.

یه روز یه لره بود
کریم خان زند
ساده زیست ، نیک سیرت و عدالت پرور بود و تا ممکن می شد از شدت عمل احتراز می کرد.
یه روز ما همه با هم بودیم.. ،
ترک و رشتی و لر و قزوینی و اصفهانی و...
تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند
و قفل دوستی ما رو شکستند .. ؛

حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم،
به همدیگه می خندیم،؟!!!و اینجوری شادیم !!!!.. ؛
این از فرهنگ اسلامیایرانی ما به دور است. آخه این نسل جدید نسل قابل اطمینان و متفاوتی هستند پس بیایید با هم بخندیم نه به هم


[ سه شنبه 90/12/23 ] [ 9:21 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

سردار پرافتخار ایران یعنی هرمزان در سمت فرمانداری خوزستان انجام وظیفه می‌کرد. هرمزان که یکی از فرمانداران جنگ قادسیّه بود. بعد از نبردی در شهر شوشتر و زمانی که هرمزان در نتیجه خیانت یک نفر با وضعی ناامید کننده روبرو شد، نخست در قلعه‌ای پناه گرفت و به ابوموسی اشعری، فرمانده تازیها آگاهی داد که هر گاه او را امان دهد، خود را تسلیم وی خواهد کرد. ابوموسی اشعری نیز موافقت کرد از کشتن او بگذرد و ویرا به مدینه نزد عمربن الخطاب بفرستد تا خلیفه درباره او تصمیم بگیرد. با این وجود، ابوموسی اشعری دستور داد، تمام 900 نفر سربازان هرمزان را که در آن قلعه اسیر شده بودند، گردن بزنند. (البلاذری، فتوح البُلدان، به تصحیح دکتر صلاح‌الدیّن المُنَجَّذ (قاهره: 1956)، صفحه 468)

پس از اینکه تازیها هرمزان را وارد مدینه کردند، ... لباس رسمی هرمزان را که ردائی از دیبای زربفت بود که تازیها تا آن زمان به چشم ندیده بودند، به او پوشاندند و تاج جواهرنشان او را که «آذین» نام داشت بر سرش گذاشتند و ویرا به مسجدی که عمر در آن خفته بود، بردند تا عمر تکلیف هرمزان را تعیین سازد. عمر در گوشه‌ای از مسجد خفته و تازیانه‌ای زیر سر خود گذاشته بود. هرمزان، پس از ورود به مسجد، نگاهی به اطراف انداخت و پرسش کرد: «پس امیرالمؤمنین کجاست؟» تازیهای نگهبان به عمر اشاره‌ای کردند و پاسخ دادند: «مگر نمی‌بینی، آن امیرالمؤمنین است.»

... سپس عمر از خواب برخاست. عمر نخست کمی با هرمزان گفتگو کرد و سپس فرمان داد، او را بکشند.

هرمزان درخواست کرد، پیش از کشته شدن به او کمی آب آشامیدنی بدهند. عمر با درخواست هرمزان موافقت کرد و هنگامی که ظرف آب را به دست هرمزان دادند، او در آشامیدن آب درنگ کرد. عمر سبب این کار را پرسش نمود. هرمزان پاسخ داد، بیم دارد، در هنگام نوشیدن آب، او را بکشند. عمر قول داد تا آن آب را ننوشد، کشته نخواهد شد. پس از اینکه هرمزان از عمر این قول را گرفت، کیاست به خرج داد و هوش و ذکاوت ایرانی را به رخ بلاهت عرب کشید و در اقدامی زیرکانه و هوشمندانه آب در دستش را با کاسه آن بر زمین انداخت و آن آب روی زمین ریخت. عمرهم که دید مغلوب هوش و فراست و نکته سنجی و کیاست و سیاست ایرانیان شده به ناچار به قول خود وفا کرد و از کشتن او درگذشت.
این باعث بوجود آمدن فلسفه ای شد که با ریختن آب بر زمین، یعنی زندگی دوباره به شخصی داده می شود تا مسافر برود و سالم بماند.


[ پنج شنبه 90/12/18 ] [ 9:31 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

 

 زیگموند فروید

این اتاق روانکاوی زیگموند فروید و تخت او است که همچنان به همان صورت
نگهداری می شود و هرآنچه می بینید؛
دستباف های عشایری ایران است:
آن که روی دیوار است قفقازی، روی کاناپه فرش قشقایی و روی زمین فرش هریس است.


[ سه شنبه 90/12/16 ] [ 9:48 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

گویند که ؛ مردم ایران از اسراف‌کارترین مردمان جهان هستند. مردم ایران منابع ملی خود را به مقدار قابل ملاحظه ای تلف می ‌کنند. اسراف در این منابع به اندازه‌ای است که بنا به آمار منتشره مصرف سرانه آب، انرژی، دارو، نان و دیگر مواد غذایی و صرف وقت برای انجام یک کار معین در ایران چند برابر استانداردهای جهانی است. این یک ادعای ساده و بدون استناد نیست. ایرانیان بیش از هر ملت دیگری و به ویژه بیش از استاندارد جهانی در هدر دادن منابع غذایی، انرژی و حتی وقت خود پیشتازند، در حالیکه میزان درست استفاده از منابع، یکی از پیش‌شرط های توسعه هر کشور است.

جداول مربوط به میزان هدر دادن منابع در ایران، به خوبی یکی از علل عدم توسعه واقعی و کیفی کشور را نشان می‌دهد؛ عاملی که اتفاقا در این نوبت بر عهده دولتمردان یا سیاست‌های نادرست آنان نیست، بلکه زاییده نگرش مردم در زندگی فردی و اجتماعی خود است. رویکرد مردم به استفاده از منابع که به تدریج در خلال سالیان شکل گرفته است، به آسانی هم از بین نخواهد رفت؛ اما بررسی و یادآوری آن، همواره تلنگری است، بر اینکه حرکتی برای اصلاح آن از سوی مردم انجام بگیرد.

جداولی که در پی می آید برگرفته از بنیاد کارآفرینی فروتن است که مروری اجمالی دارد به فرهنگ و رویه مصرفی مردم ایران زمین.


نخست مصرف مواد غذایی:


فرهنگ استفاده از مواد غذایی، شاید در هیچ کجای دنیا به اندازه ایران ناسالم و غیر اقتصادی نباشد.


1. نان :

 
منطقه سرانه مصرف سالیانه نان (واحد کیلوگرم) نسبت
ایران 160 ایران 6 برابر جهان
جهان 25

مردم ما پرمصرف‌ترین مردم جهان در مصرف گندم و نان هستند و با سرانه 160 کیلوگرم بالاترین مصرف سرانه نان را
در جهان دارا هستیم. لازم به توضیح است که
میزان تولید نان در ایران 25 میلیارد عدد است.

ادامه مطلب...
[ پنج شنبه 90/12/11 ] [ 8:41 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

 

عکس   سیر تکامل فشن مردان ایرانی   عکس

عکس   سیر تکامل فشن مردان ایرانی   عکس

عکس   سیر تکامل فشن مردان ایرانی   عکس

عکس   سیر تکامل فشن مردان ایرانی   عکس

عکس   سیر تکامل فشن مردان ایرانی   عکس


[ یکشنبه 90/11/30 ] [ 7:57 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

<

شهدا شرمنده ایم شهرستان بجنورد

کانون منجی

هئیت حسین جان

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 99
بازدید دیروز: 515
کل بازدیدها: 3155287
Flag Counter