http://mehrangoli64.ParsiBlog.com | ||
حضرت موسی علیه السلام در جایی نشسته بود، ناگاه ابلیس که کلاه رنگارنگی بر سر داشت نزد موسی علیه السلام آمد، وقتی که نزدیک شد کلاه خود را (به عنوان احترام) از سر برداشت و مؤدبانه نزد موسی علیه السلام ایستاد. حضرت موسی گفت: تو کیستی؟ ابلیس جواب داد: ابلیس هستم. موسی (علیه السلام) پرسید: تو ابلیس هستی؟ خدا تو را از ما و دیگران دور گرداند. ابلیس گفت: من آمده ام به خاطر مقامی که در پیشگاه خدا داری بر تو سلام کنم. موسی پرسید: این کلاه چیست که بر سر داری ؟ ابلیس پاسخ داد: با (رنگها و زرق و برق های) این کلاه، دل انسان ها را میربایم. موسی پرسید: به من از گناهی خبر بده که اگر انسان آن را انجام دهد ، تو بر او پیروز می شوی و هر کجا که بخواهی افسار او را به آنجا می کشی. ابلیس گفت: «اِذا اَعجَبَتهُ نَفسُهُ ، وَاستَکثَرَ عَمَلَهُ، و صَغُرَ فِی عَینِهِ ذَنبُهُ؛ سه حالت گناه است که اگر انسان گرفتار آن شود، من بر او چیره می گردم؛ هنگامی که او خودبین شود و از خودش خوشش آید، هنگامی که او عمل خود را بسیار بشمرد،هنگامی که گناه در نظرش کوچک گردد. (الکافی ج 2ص 314) [ جمعه 91/4/16 ] [ 8:53 عصر ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |