http://mehrangoli64.ParsiBlog.com | ||
دلم گرفت وقتی داشتم می نوشتم برای وبلاگ دلم گرفت وقتی می نوشتم شهدا شرمنده ایم .... دلم گرفت وقتی که این همه بی حرمتی به خون شهدا را دیدم این ما هستیم:
من در پیام هایم می نویسم عزیزم عاشقتم .....کی می آیی عزیزم همو ببینیم .... وای عزیزم چقد دیر اومدی فیس دلم برات تنگ شده بود.....عزیزم میشه شماره همو به هم میدید وقتی دلمون برا هم تنگ میشه به هم پیام بدیدم این شهدا: ولی ما کجا مردان خدایی کجا ..... کن نگه بر دل زارم/ ای همه دار و ندارم/ یا رضا که من به جز تو/ کس دیگه ای ندارم
ضامن چشمان آهوها پناهمان ده .... .... .. . در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد ..........
درد دل فرزند شهید....
انشام دوباره بیست بابای گلم! یک لحظه فقط بیا و فورا" برگرد
به قران دشت کربلا بود جنگ ما ...دفاع ما.... حرف آخرم: دل من می شکند چه کنم دلم از سنگ که نیست........گریه در خلوت دل ننگ که نیست ناله ی جوونی غمزده با دست تهی که ندارد نفسی ضجه ی مرغ اسیر که کند ناله به کنج قفسی هق هق مرد غریبی که برد دیده بسی آری تو بدان دل من هم می شکند ...
[ جمعه 92/4/14 ] [ 5:2 عصر ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |