http://mehrangoli64.ParsiBlog.com | ||
این چنین، زخم کهنه سرباز میکند و ماجرای رضازاده دوباره واکاوی میشود؛ عکس بزرگی از اهدای 100سکه طلا به رضازاده در گوشهای از اتاق خودنمایی میکند، احمدیان به تصویری که مشابه آن در رسانهها منتشر شده است اشاره میکند و میگوید: «100سکه طلا به ایشان دادم، در حالی که هیچ تیمی حاضر به جذب رضازاده نبود از او حمایت کردم، 12-13 سالی است که لابهلای کارهایم با رضازاده در ارتباطم و همواره درکنار او بودم. ما با هم رفت و آمد خانوادگی داشتیم و حتی همسر من زمان به دنیا آمدن دومین فرزند رضازاده به دیدن بچهاش رفت و هدیهای هم برد؛ نمیدانم رضازاده چرا گفته من را نمیشناسد! خداوند لطفی به رضازاده کرده که متاسفانه قدرش را نمیداند.» به خاطر غرور ملی! حمایت مالی احمدیان از حسین رضازاده و وزنهبرداری ایران، خیلی پیشتر از آن که بحث تیم ملی فوتبال امید پیش بیاید، شروع شده بود. احمدیان در مورد این که چرا به حمایت از ورزش و شخص رضازاده میپرداخته، میگوید: «رضازاده، زمانی که با گفتن یا ابوالفضل، وزنهها را بالای سر میبرد، غرور یک ملت را به پرواز در میآورد و باعث شادی ملت ایران میشد؛ من هم برای حمایت از چنین فردی و استمرار به وجود آمدن چنین لحظههایی از او حمایت میکردم. شهرتطلب یا تاجری به دنبال کسب اعتبار؟ وقتی احمدیان با این سوال مواجه میشود میگوید: «هیچگاه به دنبال شهرت نبودهام و به این شهرت راضی نیستم، من بیشتر دنبال نتیجه کار بوده و هستم. حرف و حدیثهایی هم که پیرامون حضورم در ورزش به وجود آمده را من به راه نیانداختهام. هدف من اعتلای ورزش ایران و به اهتزاز درآمدن پرچم مقدس کشورمان در میدانهای مهم ورزشی بوده و در این راه به حمایت از ورزش و ورزشکاران پرداختهام. ثروتمند زندگی کن، فقیر بمیر احمدیان تز جالبی در زندگیاش دارد. او معتقد است که باید ثروتمند زندگی کرد و فقیر مرد! |
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |