«ماهتون عسل» این شاید نوستالژیکترین واژه ماه رمضان چند سال اخیر باشد؛ واژهای که سالهاست در پایان هر برنامه، «احسان علیخانی» میگوید و همهمان با آن خاطرات قشنگی داریم؛
«ماه عسل»، برنامهای از جنس مردم و به قول خود احسان مال خودِ خودِ مردم است تا قصه زندگی مردم را روایت کند؛ برنامهای که با مهمانان موفق، صبور و گاهی مواقع ناامیدش، هر سال قبل از افطار، گاه اشکمان را درمیآورد و گاه باعث میشود به حال خیلیها غبطه بخوریم. با تمام احترامی که برای همه قائلیم، باید بگوییم خیلی از مجریان تلویزیون آرزو دارند برنامهشان به نوعی اقبال و مخاطبان «ماه عسل» را پیدا کند اما اینکه چرا به ندرت چنین اتفاقی در تلویزیون ایران میافتد را در گفتوگوی اختصاصی ما با احسان علیخانی متوجه خواهید شد و خواهید فهمید رمز موفقیت مردی که فقط سالی یکبار او را در قاب تلویزیون میبینیم، چیست.
شاید آرزوی بسیاری از تهیهکنندگان یا مجریان صداوسیما باشد که برنامهای داشته باشند که به اندازه «ماه عسل» مخاطب داشته باشد اما اینکه چرا وقتی ماه رمضان میشود، همه یاد «ماه عسل» میافتیم را احسان علیخانی در گفتوگو با زندگی ایدهآل رمزگشایی کرده است
دوست ندارم راجع به آن 2 سالی که خودم برنامه را اجرا نکردم زیاد حرف بزنم چون مربوط به گذشته میشود و کار منطقی نیست؛ محسن افشانی که مثل برادر خودم دوستش دارم، آقای حسن جوهرچی هم سال گذشته آمدند و با نگاه خودشان برنامه را اجرا کردند، کاری ندارم خوب یا بدش را، چون مردم باید در اینباره قضاوت کنند.
طرح این برنامه را سال 86 من به تصویب رسانده بودم. کاری به دلایلش ندارم اما احساس میکنم آن 2 سال اجرا از من دریغ شد! با اینکه خودم در پایان ماه رمضان 88 گفتم دیگر این برنامه را اجرا نخواهم کرد اما اواسط رمضان 89 بود که خیلی دلتنگ ماه عسل بودم؛ احساس میکردم خدا یک فرصت بزرگ را از من گرفته، به همین دلیل امسال خیلی بیشتر قدر «ماه عسل» را میدانم چون احساس میکنم خیلی برایم عزیز است.
ماه عسل و 90 را مقایسه نکنیم
بهنظرم مقایسه «ماه عسل» و «نود» اصلا کار حرفهای نیست، زیرا هر کدام در ژانر خودشان فعالیت میکنند. شک نکنید برنامه نود بهترین برنامه تخصصی فوتبال ایران است و عادل فردوسیپور گزارشگر محبوب خودم هم هست. برای خود خود مردم شاید یکی از دلایل موفقیت «ماه عسل» در سالهای اخیر (اگر بخواهم از نگاه یک مخاطب نظرم را بگویم) این است که «ماه عسل» خیلی برنامه مردمیای است، یعنی خودِ خودِ مردم در برنامه هستند، یعنی امکان دارد در برنامه امروز کسی مهمان ماهعسل باشد که شاید مشابهاش در همسایگی شما زندگی کند، یعنی میتوانی نمونههای شبیه مهمانان «ماه عسل» را بین اقوام خود نیز ببینی، در واقع چیز عجیب و غریبی در «ماه عسل» اتفاق نمیافتد؛ بارها اتفاق افتاده مهمانان برنامه از یک روستای دور افتاده به برنامه دعوت شدهاند و نخستینبارشان است تهران را میبینند! آنقدر که برای آوردنشان به جامجم 2 نفر را مامورشان میکنیم در فرودگاه یا ترمینال دنبالشان بروند. منظورم صمیمیت و سادگی مهمانان «ماه عسل» است. بعضی وقتها بیشترین استرسمان، به آرامش رساندن مهمانانمان است، از این میترسیم که بعضیهایشان با دیدن دوربینهای مختلف، عوامل، تصویربرداران و... استرس نگیرند! با تمام این اوصاف، خروجی این برنامه یک صداقت، صراحت و صمیمیت است که مردم باورش میکنند چون مهمان برنامه از جنس مردم است، اصلا شعار «ماه عسل» همین است، به خاطر همین یک صندلی برای خودِ خودِ مردم تعبیه کردهایم تا همه احساس کنند برنامه برای خودشان است و غریبگی نکنند.
اگر فقط یک نفر ناراضی باشد...
برای اینکه جواب تمام کسانیکه میگویند احسان علیخانی در برنامهاش از بالا به همه مهمانها نگاه میکند و با تحقیرشان باعث جالب شدن برنامهاش میشود را بدهم، امسال مستندی از اتفاقات پشتصحنه بعد از هر برنامه تهیه کردهایم که شامل عکسالعملهای مهمانان بعد از برنامه، تماسهایی که با آنها گرفته شده، برخوردی که بقیه با آنها دارند و... میشود. ابتدای هر برنامه، این آیتم مستند که متعلق به برنامه دیروزش است نشان داده میشود. تنها چیزی که میتوانم با قاطعیت درباره پیامدهای پس از برنامه برای مهمانانم بگویم، این است که همه مهمانهای من، محبوب از برنامه خارج میشوند، حتی به قیمتی که مخاطب از من بدش بیاید، اشکالی هم ندارد. اصلا خیلی از کسانی که سراغ مهمانهای «ماه عسل» میروند و دوستشان دارند، به خاطر بغضشان نسبت به من است و حبشان نسبت به مهمانان من! همین برای من کفایت میکند. اگر دقت کرده باشید، طراحی صحنه «ماه عسل» مثل امسال، اینگونه است که من در تراس بالا پلاتو یکم را میگویم و وارد استودیو میشوم و زمانی که روبهروی مهمانم مینشینم، دیگر همسطح او شدهام تا هر دویمان یکسان شده باشیم و دیگر کسی نسبت به دیگری ارجحیت نداشته باشد چون صاحبان صندلی «ماه عسل»، خود مردم هستند، با تمام سادگیهایشان. اگر یک نفر از مهمانان من را بیاورید که از نحوه اجرا و برنامه من ناراحت یا ناراضی باشد، حاضرم دیگر این برنامه را اجرا نکنم.
اینگونه مجری شدم
زمانی که به سازمان صدا و سیما آمدم، به هیچ عنوان هدفم اجرا کردن برنامه نبود بلکه کار اصلیام ساخت مستندهای مختلف بود. براساس یکسری اتفاقها، خیلی ساده یک روز مجری برنامهمان نیامده بود و به جای او، من جلوی دوربین رفتم. مدیر گروهمان بعد از اجرای من گفت «تو چرا خودت این کار را انجام نمیدهی؟!» چون خودم پشت دوربین را خیلی بیشتر از جلوی دوربین دوست دارم، همین شد که کمکم به سمت اجرا کشیده شدم.
هیچوقت نخواستهام اشک کسی را دربیاورم
اتفاق خوبی که در «ماه عسل» وجود دارد این است که تمام بچهها و عوامل «ماه عسل» این برنامه را دوست دارند؛ از اتاق فکر برنامه گرفته تا تدوینگر و تصویربردار گروه همگی دلآشوبه «ماه عسل» را دارند و همیشه دوست داشتهاند کارشان را به بهترین نحو ممکن انجام دهند.
در واقع این انگیزه در تکتک بچهها وجود دارد، کاری کنند که مردم برنامه را دوست داشته باشند و ما راوی قصه زندگی مردم باشیم. اصلا به هیچکس ارتباطی ندارد ما در برنامهمان احساساتی باشیم یا نه، مثل این میماند که شما به یک فوتبالیست بگویی در زمین حق نداری دریبل بزنی! طی این چند سالی که «ماه عسل» روی آنتن رفته، شاید فقط 2 بار واقعا از ته دل بغض کرده باشم. تمام تلاش من در این برنامه این است که میانگینی از جامعه و مردم را به تصویر بکشم، با این شرط که افراط و تفریطی در آن وجود نداشته باشد. در «ماه عسل» نمیتوانی احساسـت را کتمان کنی یا زیر پا بگذاری. تمــام سعی من در «ماه عسل» ایــن است که آنجایی که از صحبت مهمانم تعجب میکنم، تعجبم را نشان دهم، حرص میخورم، حرصم را به تصویر بکشم و آنجایی هم که درگیر احساسات میشوم، این حسم را بهخوبی نشان دهم، بهنظرم هیچ اشکالی هم وجود ندارد که چنین اتفاقی بیفتد، تنها فاکتوری که در این میان اهمیت دارد، واقعی بودن این صحنههاست که در این صورت مخاطب شما را میپذیرد ولی اگر بر خلاف این عمل کنید، شما را نخواهند پذیرفت. هیچوقت قبل از برنامههایم با این پیشزمینه نیامدهام که بخواهم سناریویی تنظیم کنم که مردم با آن درگیر احساسات شوند یا بخواهم اشک مردم را دربیاورم چون بهشدت معتقدم، مردم ما امروز به شادی و نشاط در زندگیشان احتیاج دارند، به بغض و گریه هیچ نیازی ندارند اما چه کنیم که در مملکت ما احساس بیشتر حکمفرماست تا عقل و درایت.