http://mehrangoli64.ParsiBlog.com | ||
ظهار نظر اخیر آیت الله مکارم شیرازی درباره نخوردن مرغ و همکاری این چنینی برای رفع گرانی، فارغ از حواشی رسانه ای آن، اقدامی قابل توجه است. چندی است که جامعهمان گرفتارهای تنشهای سیاسی است و هر جمله یا کلامی را در بوته سیاست نقد میکند و به دنبال جناحگرایی و سوءاندیشی در آن میگردد. اما در اینجا نمیخواهیم از منظر سیاسی به این اقدام بنگریم؛ بلکه شأن و جایگاه مرجعیت را بالاتر از آن میدانیم که اینگونه بررسی کنیم. موضعی که آیت الله العظمی مکارم در روزهای گذشته ابراز کرده است، موضعی مبتنی بر رویکرد تعامل مرجعیت با بدنه جامعه و قرارگرفتن در سطوح ساده زیستی آن است. چنین سخنی به معنای همراه بودن دائمی مراجع با وضع معیشتی مردم است و نه اینکه مثلا تحریمی تصنعی صورت گیرد. این رویکردِ همیشگی مراجع تقلید بوده است که زهد و سادهزیستی را در تمام شئون زندگی خویش جاری کنند و با حداقلهای رایج جامعه گذران عمر نمایند. از این روست که باید سخن آیتالله مکارم علاوه بر جنبه توصیهوار خود، زنگ یادآوری برای رابطههامان با مراجع تقلید و اصولا روحانیت باشد. گسترش رابطه مردم-روحانیت نفوذ بیشتر و بالاتر معارف الهی در حوزههای مختلف زندگی به ویژه مسائل اجتماعی و اقتصادی را به همراه دارد.
ایشان قبلتر نیز در توصیهای مردم را به سادهزیستی فراخوانده بودند و اینگونه عنوان کرده بودند که: «از جمله تاکیدات معصومین(ع) به مردم یادگیری مسائل دین، صبر در مشکلات و حسابگری در امور معاش و زندگی است». بنابراین اعلام این نکته که نیازی به مصرف مداوم گوشت مرغ نیست در واقع آموزش اجتماعی ای به مردم است که در هنگام وقوع مسائلی از این دست عطش و میل بیشتری به کالای گران شده نشان ندهند. حرکتهای عملی مراجع تقلید همیشه حجت و راهنمای مؤثری برای آحاد مردم بوده است به ویژه آنکه شرایط، وضع و موقعیت خاصی را دارا باشد.از همین رو است که در تاریخ اجتماعی ایران همواره این روحانیت و مرجعیت بزرگ شیعه بوده است که آمال مردم را معنا می داده و پشتیبان آنها بوده است. این قبیل همسانی با زندگی مردم امری است که هموراه در زیست مراجع شیعه نمونه داشته است که ذکر برخی از آنها هم بحث را منقح می کند و هم یادآوری است برای برخی از اصحاب قدرت که ساده زیستی را از یاد برده اند: * فرزند آیت الله فاضل لنکرانی درباره پدر اینگونه میگوید: آقا پس از تصدی مرجعیت به ما می گفتند برای من عبای معمولی تهیه کنید نه از جنس خیلی خوب و گرانقیمت ؛ تا طلبه ها وقتی مرا می بینند تحمل سختی و تنگدستی برایشان دشوار نباشد.
* آیت الله مصباح در زمان حیات آیت الله بهجت وصف سادهزیستی ایشان اینگونه عنوان میکند: « آیت الله بهجت منزلی جنب مدرسه حجتیه اجاره کرده بودند، و بعد تغییر منزل دادند و در اوائل خیابان چهار مردان فعلی یک خانه ای اجاره کرده بودند که ظاهراً دو اتاق بیشتر نداشت، و در وسط آن اتاقی که ما خدمت ایشان می رسیدیم پرده ای کشیده شده بود که پشتش خانواده شان زندگی می کردند و ما این طرف پرده می نشستیم و از حضور ایشان بهره مند می شدیم. زندگی بسیار ساده و دور از هر گونه تکلف و توأم با یک عالم نورانیت و معنویت. الان نیز خانه ایشان ظرفیت اینکه تعداد زیادی در آن اجتماع بکنند ندارد، و دو سه اتاق کوچک دارد با همان گلیمهایی که از چهل- پنجاه سال پیش داشتند. بعد از مرجعیت نیز منزلشان هیچ تغییری نکرده، لذا جای پذیرایی و ملاقات از بازدید کنندگان کم است، از این رو در اعیاد و ایام سوگواری در مسجد فاطمیه جلوس می فرمایند، و کسانی که می خواهند ایشان را زیارت کنند آنجا خدمتشان می رسند.».
* در باب سادهزیستی آیت الله خامنهای، نیز سخنها گفته شده است که از میان آنها سخن مشهوری از فرزند امام قابل توجه است. حجت الاسلام و المسلمین حاج احمد خمینی (ره) میگفت: «روزی به منزل ایشان (مقام معظم رهبری) رفتم، یک فرش مندرس آن جا بود، من از زبری آن فرش، به موکت پناه بردم!» همچنین در جای دیگری، سردار سرلشکر سیدرحیم صفوی اینگونه روایت میکند: «روزی که در منزل مقام رهبری، در خدمت ایشان بودم، بحث قدری به طول انجامید و نزدیک مغرب شد. پس از نماز، معظمله با مهربانی به من فرمودند:آقا رحیم! شام را مهمان ما باشید. بنده در عین حال که این را توفیقی میدانستم، خدمتشان عرض کردم:اسباب زحمت می شود. مقام معظم رهبری فرمودند: نه، بمانید؛ هرچه هست با هم میخوریم. وقتیکه سفره را گشودند و شام را آوردند، دیدم شام چیزی جز املت ساده نیست.» آیت الله مسلم ملکوتی از شاگردان قدیمی حضرت امام بودند که توفیق درک محضر ایشان را در ایران و نجف داشته اند. ایشان که از نزدیک با بیت حضرت امام در نجف مرتبط بوده، درباره خانه امام در نجف و ساده زیستی ایشان دو خاطره خواندنی تعریف نموده است:«این منزل در شارع الرّسول قرار داشت و آقای شیخ نصر الله [خلخالی] آن را اجاره و تهیه کرده بود. این منزل دو طبقه داشت و در هر طبقه دو اتاق که مساحت هر کدام دوازده متر بود، وجود داشت. یکی از اتاق ها مخروبه بود و قابل استفاده نبود و چون آشپزخانه اش کوچک بود، ظروف و چراغ غذا را در حیاط می گذاشتند. هنگام ورود امام به نجف، یکی از اطاق ها برای امام اختصاص یافت. ... حضرت امام به مدت 15 سال در این خانه اجاره ای مانند سایر طلاب معمولی زندگی کرد. بارها نزدیکان خواستند یک کولر بر یکی از اتاق ها نصب کنند، اما امام با لحن شدید فرمود: "شما دست به یکی کردید تا مرا جهنمی کنید." و مانع از این کار شد. تا اینکه پس از چند سال، دیگر به اصرار زیاد برخی اعاظم قبول کردند یک پنکه در آن گذاشته شود. اتاق بیرونی حضرت امام با زیلوهای فرسوده پوشیده شده بود. یک وقت برخی نزدیکان عرض می کنند: "این ها مناسب منزل شما نیست اجازه بدهید آنها را تعویض کنیم." امام در جواب می فرماید: "مگر منزل صدر اعظم است؟!" و اجازه تعویض نمی دهد.» [ چهارشنبه 91/5/4 ] [ 9:55 عصر ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |