http://mehrangoli64.ParsiBlog.com | ||
اقتضائات لباس روحانیت![]() روحانی باید با اهل دنیا فرق داشته باشد و همانطور که از اسم او پیداست باید روحانی باشد و دنبال هرکاری نباشد و قداست روحانیت را حفظ نماید.
هر شغل، پست، منصب و لباسی برای خود اقتضائاتی دارد که هرکس در آن وادی رفت باید اقتضائاتش را بجا آورد. لباس روحانیت نیز دارای اقتضائاتی ست که ملبسان باید به آن ملتزم باشند.
«هر شغل و هر مقامی اقتضائاتی دارد انسان باید آن اقتضائات را قبول کند التزام به شیئ التزام به لوازمش است با این لباس از برخی از چیزها باید گذشت .
البته در قبال هرچه انسان در دنیا از آن بگذرد خدای متعال چیزی دارد که «فیه قرّة اعین» بهترش را خدا میدهد یک جوان همسن شما فرضاً اگر در خیابان راه برود با رفیقهایش شوخی بکند قهقهه هم بزند و دنبال یکدیگر هم بدوند کسی نمیگوید چرا اما شما که معممید نمیشود این کارها را بکنید حالا این یک مثال کوچک بود از این قبیل چیزهایی هست که انسان وقتی وارد جرگهی خاصی شد باید به اقتضائات و التزامات آن ملتزم باشد اینها را رعایت کنید».[1]
قداست روحانی و روحانیت
روحانی باید با اهل دنیا فرق داشته باشد و همانطور که از اسم او پیداست باید روحانی باشد و دنبال هرکاری نباشد و قداست روحانیت را حفظ نماید.
قداست روحانی و روحانیت را در کلام مقام معظم رهبری جستجو می کنیم؛ «اگر ما عمامه یی ها درست نقش خود را بشناسیم و بتوانیم آن را ایفا کنیم، دنیا را آباد خواهیم کرد. ماها گاهی کوتاهی می کنیم؛ سراغ همان راه هایی می رویم که اهل دنیا رفته اند؛ آنگاه کار ما خراب می شود.
یک تاجر، یک زمیندار، یک زمین خوار، یک مقاطعه کار، چه عمامه سرش باشد، چه شاپو سرش باشد، چه کراوات ببندد، چه تسبیح دست بگیرد؛ بالاخره حقیقت او که فرق نمی کند. اما اگر عمامه سرمان گذاشتیم و دنبال همان کارهایی بودیم که پاپیون زن ها و کراوات زن ها و بقیه ی اهل دنیا دنبال آن هستند، ما هم مثل آنها هستیم. لباس که تغییر اساسی ایجاد نمی کند؛ باید دید دل، جایگاهِ چیست.»[2]
و در جای دیگر می فرمایند:
«یک چیز دیگری که در باب روحانیت شرط و لازم است که ما دقیقاً و جداً به آن توجه کنیم، مسئلهی حفظ قداست روحانی است. روحانیت دارای قداست است.
مردم به من و شما که نگاه میکنند، به خاطر لباسمان، شأنمان و شغلمان، حساب خاصی برای ما باز میکنند و یک تقدسی قائلند.
بعضی از گناهانی که خودشان میکنند، خیال میکنند ماها نمیکنیم؛ بعضی از کارهای خیری که خودشان انجام نمیدهند، خیال میکنند ما انجام میدهیم؛ خیال میکنند ماها دائم در حال ذکر الهی و توجه به پروردگار ـ که غالباً از آن غفلت میشود ـ هستیم؛
یک چنین تصوراتی دربارهی ما دارند. البته این تصورات را نباید تقویت کرد. امام سجاد (سلاماللَّه علیه) در یکی از ادعیهی صحیفهی ثانیهی سجادیه از خدای متعال شش چیز میخواهد، که یکیاش این است: «و لبّاً راجحاً»؛ باطنم از ظاهرم بهتر باشد.
ماها در این زمینه گرفتاریم. باید باطنمان از ظاهرمان بهتر باشد. این قداست را چگونه حفظ کنیم؟ حفظ قداست با سلامت مالی، سلامت اخلاقی و حفظ زی طلبگی است.
نمیگوییم عبای پاره به دوشمان بیندازیم؛ معنای زی طلبگی این نیست. معنایش این است که در دنیاطلبی مثل دنیاطلبان عمل نکنیم؛ هر چه هوس کردیم، بخواهیم. من قبلها روایتی دیدم که هر کس هر چه دلش خواست بپوشد، هر چه دلش خواست بخورد و هر مرکوبی که دلش خواست سوار شود، این شخص پیش خدای متعال ملعون است.
این شأن پولدارها و پولپرستهاست. ما هم فلان چیز را هوس میکنیم، اما حالا پول نداریم، بهمجردی که پول گیرمان آمد، فوراً میرویم آن را تهیه میکنیم؛ منتظریم که از این صد جزء اشرافیگری، وقتی این یک جزئش فراهم شد، نود و نه جزء دیگر را هم در فرصتهای دیگر همینطور بتدریج فراهم کنیم.
این شأن طلبگی نیست. شأن طلبگی این است که انسان یک زی متوسطی همراه با قناعت، سلامت مالی و سادگی به طور نسبی برای خودش نگه دارد. سلامت اخلاقی، خیلی مهم است. آن وقت قداست حفظ خواهد شد.»[3]
پی نوشت ها : [1] سخنرانی در مراسم عمامه گذاری و اهدای جوایز به طلاب نمونه ی حوزه، بهمن ماه 1370. [2] بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار مسؤولان عقیدتى، سیاسى نیروى انتظامى، 1383/10/23 . [3] بیانات در جمع روحانیون استان سمنان، آبان 1385.. تهیه و فرآوری : احمد اولیایی ، گروه حوزه علمیه تبیان [ جمعه 91/4/16 ] [ 3:23 عصر ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |