سلام
منم اينا رويادم ..دفتراي کاهي ..مداداي پاکن دار ..نيمکتاي چوبي که جريغ جريغ صدا ميدادن اعصاب آدمو خورد ميکردن .. ميرفتيم زير ميز برا امتحان يعني نظام آموزشي از اين بهتر نبود تا آخر امتحان گردنمون درد ميگرفت کوچه هاي گلي که مجبور بوديم چکمه هاي لاستيکي بپوشيم ميرسيديم خونه پاهامون يخ ميزد ..خندقايي که پل نداشت گاهي توش سر ميخورديم پر از گل ميشديم گاهي ام پر از آب ميشد نمي دونستيم چطوري ازش رد بشيم ....به نظر شما اينا قشنگه يادش بخير داره !! به نظر منکه چقدر خوب اين روزاي عذاب آور تموم شدن ...عمر آدم الکي هدر ميره تو اين شهر ..اينهمه درس بخون با اينهمه بدبختي تو اين شهرررر بگم ......به درد نخور آخرشم بيکار