• وبلاگ : شهرستان بجنورد
  • يادداشت : خيلي سخته تحمل گريه بچه اي که از مريضي رنج ميبره
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + پيرايش 

    هفت جا ، نفس خويش را حقير ديدم.

    نخست ، وقتي ديدمش که به پستي تن مي داد تا بلندي يابد.
    دوم ، آن گاه که در برابر از پاافتادگان ، مي پريد.
    سوم ، آنگاه که ميان آساني و دشوار مختار شد و آسان را برگزيد.
    چهارم ، آن که گناهي مرتکب شد و با يادآوري اين که ديگران نيز همچون او دست به گناه ميزنند ، خود را دلداري داد.
    پنجم ، آنگاه که از ناچاري ، تحميل شده اي را پذيرفت و شکيبايي اش را ناشي از توانايي دانست.
    ششم ، آن گاه که زشتي چهره اي را نکوهش کرد ، حال آن که يکي از نقاب هاي خودش بود.
    هفتم ، آنگاه که آواي تملق و ستايش سرداد و آن را فضيلت پنداشت.

    جبران خليل جبران