ابزار وبلاگ

هنرمندان شهرستان بجنورد - شهرستان بجنورد
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://mehrangoli64.ParsiBlog.com
 
لینک های مفید
Online User

به گزارش مشرق، شاید بتوان گفت آنچه تاکنون سبب ادامه حیات سینمای سخیف و مبتذل شده است، عدم تماشای آثار سینمایی توسط دلسوزان فرهنگی بوده است. اخیراً هم که برخی سایت های حزب الله به نقد فیم ها روی می آورند، توجه شان بیشتر معطوف به فیلم های قوی با محتوای بد می باشد و آثار سخیف مغفول مانده اند.
 فیلم «مردان مریخی، زنان ونوسی» چندی پیش در سینماهای کشور اکران شد.از داستان ضعیف، ایده تکراری، بازی‏های ضعیف و نکات ساختاری فیلم که بگذریم، نگاه ما بیشتر معطوف به محتوای فیلم است که می توان نکات زیر را ناظر به آن ذکر کرد
.




در این اثر، شاهد صحنه‏ های فراوان از زنانی با آرایش غلیظ و حجابی نامناسب هستیم. کلوزآپ های فراوان از صورت زنان با آرایش غلیظ، بر حریم شکنی بیشتر این فیلم اذعان دارد. نیز صحنه‏ای که زنان به ترتیب در مقابل تور لیدر نشسته‏اند و دوربین با طمأنینه یک یک آنان را در حالتی که آرایش غلیظ و رفتارهای زننده‏ای دارند، نشان می‏دهد.


تعمد بیش از حد سازنده فیلم بر پوشش نامناسب زنان به کرات مشاهده می‏شود. اکثر مواقع، خانم‏هایی را می‏بینیم که گرچه پوششی بر روی سر خود دارند، اما این پوشش به گونه‏ای است که گردن و حتی گوش آنان نمایش داده می‏شود. اعطای مجوز به فیلمی با چنین سطح بی حجابی، البته بیانگر حقایقی در مورد صلاحیت وزارت ارشاد در دعواهای اخیر می باشد. حتی در صحنه‏ای، یکی از دوستان سیمین، آرزو و عقده پوشیدن لباس نامناسب بر سر مزار پدر خود را با بیان نوع لباس (دکلته) به زبان می‏آورد.


از حجاب زنان که بگذریم، رفتارهای سبک و همراه با ناز و عشوه‏شان هم پرده عفاف را می‏درد. فی الواقع نوعی تعمد کارگردان برای به تصویر کشیدن این ناز و اداها قابل فهم است.. نمایش صحنه اسکی زنان با لباس‏های کوتاه و  حتی همراه با آهنگ هم از نکات دیگر است. واقعا حذف این صحنه‏ها چه لطمه‏ای به ساختار ضعیف فیلم وارد می‏کرد و از آنطرف چه هدفی برای قرار دادن آنها در فیلم می توان متصور شد؟

روابط آزاد محرم و نامحرم در این فیلم به راحتی به تصویر کشیده می شود. گویی اصلاً مقوله‏ای به نام «حریم زن و مرد» وجود ندارد. رفتار زنان در سفر اروپا با تورلیدر، نمونه ای از این حریم شکنی است. چند زن به همراه یک مرد به عنوان تورلیدر به سفر اروپا می‏روند و کاملاً آزاد و صمیمی با وی تعامل می‏کنند.

در صحنه‏ای از فیلم به بهانه مراسم عروسی (که مختلط هم می باشد) شاهد پخش آهنگ تند به همراه اشعار نامناسب و رقص هستیم. حتی در صحنه‏ای، عروس در کنار مردان ایستاده و با تماشای رقص آنان کف می‏زند. زن و مرد نامحرم در کنار یکدیگر به رقص و آواز مشغول هستند. البته خوشبختانه سازنده فیلم، تنها اجازه نمایش رقص مردان را داشته است که معلوم نیست بر مبنای حکم کدام مجتهد توسط مسئولین ارشاد حلال دانسته شده؟

نکته دیگر در این فیلم، تضعیف بنیان خانواده می باشد. نمایش زورگویی ‏های سیمین و القاء این مطلب که تمام زندگی‏ها همین است، بر تضعیف بنیان خانواده موثر است. این گونه نمایش‏ها بی تردید از شوق و علاقه به ازدواج  و تشکیل خانواده خواهد کاست. کارگردان بجای آنکه روابط صحیح خانوادگی را نشان دهد و به این وسیله به  اصلاح رفتارهای غلط خانوادگی کمک کند، با نمایش زنی زورگو و سلطه‏جو و عمومیت دادن این خلق و خو به تمام زنان، سعی در القای این مطلب دارد که ازدواج و تشکیل خانواده، جز دردسر چیزی برای مردان ندارد. بی ‏تردید این گونه فیلم‏ها بیش از هر چیز به ضرر خود زنان است.



در بخش دیگری از فیلم، شاهد مخالفت سیمین با بچه ‏دار شدن هستیم. وی بچه ‏دار شدن را در تنافی با فعالیت مستمر اجتماعی می‏داند. جالب این است که سیمین فعالیت اجتماعی‏ای جز مهمانی و سفر به اروپا ندارد. حقیقتاً این شکل، الگوسازی از زن مسلمان ایرانی و تخریب نقش مادری و همسری وی به سود چه کسانی است؟

در طول فیلم دو مرد با یکدیگر مقایسه می‏ شوند، دو دوست که یکی مجرد است و بر تجرد خود تاکید و تشویق دارد و هیچ مشکلی در زندگی ندارد و دیگری متاهل است و دائماً با مشکلات گریبانگیر. مشکلات وی هم همگی ناشی از زندگی متأهلی است. تحمل زنانی که هر کاری انجام می‏دهند تا دل همسر خود را بدست آورند هم مشکل نشان داده ‏می‏شود و این یعنی هر چند هم همسرانت تو را بخواهند، باز تجرد به مراتب بهتر و عالیتر است. در نهایت، مرد متاهل از دست هر دو زن خود فرار می‏کند و به آغوش دوست مجردش باز می‏گردد.

 بی شک نمایش رفتارهای زناشویی هر چند به صورت ناقص، نوعی سکس پنهان تلقی می شود و در این فیلم، به کرات چنین رفتارهایی به تصویر کشیده می شوند.

نهایتاً اگر هم بپذیریم سازندگان این فیلم قصد داشتند روابط خوب خانوادگی را به نمایش بگذارند، از کارکردهای پنهان فیلم که همان عادی سازی روابط محرم و نامحرم، نمایش سکس و ... است، غفلت شده است. در ضمن اگر تمایل داریم روابط صمیمی زن و شوهر را به بهانه اینکه در متن فیلم محرم هستند نشان دهیم، چرا رفتارهای دیگرشان را نمایش ندهیم؟ آیا روابط صمیمی، تنها منحصر در روابط جنسی است؟


با نیم نگاهی به سینما، تلویزیون و رسانه‏ های ایران، شاهد افول گام به گام از اصول و ارزش ها هستیم. اگر سابقا در فیلم‏ها شاهد مهمانی مختلط بودیم، امروز به راحتی عروسی مختلط به تصویر کشیده می شود.  اگر سالیان گذشته، نمایش رقص مردان و حتی پخش آهنگ‏های تند روا نبود، امروزه این نوع رفتارها را به کرات مشاهده می‏کنیم، آنقدر که دیگر برایمان عادی شده، تا آنجا که رسانه‏های جمهوری اسلامی خود نیمچه ماهواره‏هایی شده‏اند که به قول آن بنده خدا «مردم را از فارسی وان بی نیاز کرده اند!»

نکته مهم دیگری که باید به آن توجه داشت اینکه اقدامات با دقت و منسجم جوانان انقلابی و نیروهای متدین قطعا بر روال کنونی سینما و تلویزیون تاثیرگذار است. نگاهی به اخبار چندین ماه گذشته در حوزه سینما و تلویزیون، این حقیقت را ثابت می‏کند. از توقف سریال تا ثریا تا عدم اکران فیلم گشت ارشاد در بسیاری سالن‏ها و اخیرا نیز تغییر رویه برنامه هفت. هفته قبل ما شنونده حرف هایی از هفت بودیم که سال‏ها از تریبون رسمی جمهوری اسلامی نشنیده بودیم. حرف‏هایی از جنس فرهنگ اصیل اسلامی ایرانی. دیشب شاهد حضور مهمانانی با سبک و سیاق جدید بودیم و این تغییر نیست مگر حاصل استقامت و تحرک به موقع نیروهای ارزشی.


[ دوشنبه 91/4/19 ] [ 7:48 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

فرزند دوازده ساله‌ی این خانواده بعد از اینکه با پدر درگیر می‌شود و از او یک سیلی جانانه نوش جان می‌کند، آن‌قدر سرخورده می‌شود که تصمیم می‌گیرد به جبهه‌ها برود و همان جاها هم به شهادت می‌رسد!

به گزارش جهان به نقل از مشرق، در حالی که حدود یک ماه از پایان جشنواره‌ی کن می‌گذرد، اما ماجراهای تلخ این جشنواره‌ و سینمای ایران همچنان ادامه دارد. بعد از سیل انتقادات رسانه‌ها به کاروان بزرگ مدیران اعزامی به کن و نیز اعتراض به اکران فیلم ضد دفاع مقدس و ضد ایرانی «یک خانواده‌ی محترم» -به کارگردانی مسعود بخشی- به عنوان نماینده‌ی سینمای ایران در جشنواره‌ی کن، مشخص شد که دستاورد سینمای ایران از جشنواره‌ی کن، فقط اتلاف بیت‌المال، سفر خارجی تعدادی از مدیران سینمایی به سواحل نیس و البته یک آبروریزی بین‌المللی برای سینمای ایران بوده است. اما در روزهای اخیر با افشای حقایق تازه‌ای از کن 2012 توسط یکی از مدیران سینمایی، از ابعاد تازه‌‌ی جدیدترین آبروریزی بین‌المللی سینمای ایران رونمایی شد.

چند روز پیش، هاشم میرزاخانی -مدیرعامل انجمن سینمای جوان و از مدیران اعزامی به کن در یک نشست خبری از ملت ایران به سبب اکران فیلم «یک خانواده محترم» - که به گفته‌ی او فیلمی موهن و تمسخرآمیز نسبت به شهدا و امام خمینی (ره) بود- در جشنواره‌ی کن عذرخواهی کرد و گفت: «زمانی که این فیلم در جشنواره‌ی کن به نمایش درآمد، من از شدت خجالت هر دقیقه بیشتر در صندلی فرو می‌رفتم و به عنوان یک ایرانی پیش از آنکه چراغ‌ها روشن شود از سالن خارج شدم تا بیش از این مورد توهین قرار نگیرم.»

هاشم‌خانی در ادامه به علت سکوت خود و دیگر مدیران سینمایی در این مدت اشاره نمود و افزود: «قرار بود در همان دوران برگزاری جشنواره مصاحبه‌ی کاملی درباره این فیلم انجام شود، اما به این نتیجه رسیدیم که این مصاحبه‌ها و واکنش به نمایش این فیلم، سبب خواهد شد تا یک خانواده محترم در کن جایزه بگیرد.» اما تلخ‌ترین نکته‌ای که میرزاخانی در این نشست خبری به آن اشاره کرد، واکنش توهین‌آمیز تماشاگران در هنگام اکران این فیلم در کن بود. «متاسفم که بگویم در پی نمایش «یک خانواده‌ی محترم» در جشنواره‌ی کن، کشور عزیزمان ایران هو شد.»

میرزاخانی حقایق به شدت تلخی از اکران این فیلم در کن و تمسخر کشورمان توسط تماشاگران خارجی را افشا نموده است تا این آبروریزی بین المللی سینمای ایران ابعاد بیشتر و تأسف‌آورتری به خود بگیرد. جالب آنکه پیش از این محمد آفریده –تهیه‌کننده‌ی فیلم- از واکنش مثبت تماشاگران خارجی به فیلم «یک خانواده‌ی محترم» خبر داده بود. البته این واکنش مثبت چندان هم دور از ذهن نیست؛ چرا که با توجه به تأمین نیمی از هزینه‌ی فیلم «یک خانواده‌ی محترم» توسط اسپانسر فرانسوی، احتمالاً آنها با دیدن نتیجه‌ی کار و وهن تمام ارزش‌های یک ملت، از عدم اتلاف یوروهای پرداختی خوشحال بوده‌اند!

این در حالی است که رجانیوز طی گزارشی با عنوان «وهن خانواده‌ی شهداء؛ همه قصه‌ی فیلمی که سیمافیلم به کن برد!» ، با افشای جزئیاتی از داستان فیلم «یک خانواده‌ی محترم» -تنها نماینده‌ی سینمای ایران در بخش دو هفته کارگردانان جشنواره‌ی کن- به اعتراض به این فیلم موهن و سرمایه‌گذار اصلی آن –سیمافیلم- پرداخت.

به دنبال انتشار این گزارش مسئولین سیمافیلم مشارکت مالی خود در این پروژه را تکذیب کردند و مدعی شدند که حمایت سیمافیلم از فیلم «یک خانواده‌ی محترم» حمایت معنوی بوده است!

این ادعای سیمافیلم در حالی عنوان می‌شد که پیش از این محمد آفریده - تهیه کننده‌ی «یک خانواده‌ی محترم»- در گفتگو با فارس، از پرداخت اقساط مبلغ قرارداد توسط سیمافیلم خبر داده بود: «اواخر سال گذشته (بهمن یا اسفندماه) برای درخواست قسط بعدی به سیما فیلم مراجعه کردیم که جناب آقای رحیم‌زاده گفتند یک نسخه راف کات باید ارائه شود. نسخه اولیه را که کامل نبود ارائه دادیم و با حضور آقای رحیم‌زاده فیلم را دیدیم. نکته عمده‌ای مطرح نشد و احساس کردم فیلم مسئله‌ای ندارد.» بدیهی است که این اذعان به مراجعه برای دریافت قسط بعدی توسط تهیه‌کننده‌ی فیلم، خود تأییدی است بر حمایت مالی سیمافیلم و صداوسیمای جمهوری اسلامی از فیلم موهن «یک خانواده محترم».

اما جالب‌تر آنکه بعد از اعتراضات پرشمار به این فیلم -که عموماً نه از جانب مدیران دولتی و یا سینماگران طیف انقلابی که از سوی سینماگران مثل «علی معلم»، «همایون اسعدیان»، «محسن علی‌اکبری» و ... صورت می‌گرفت، محمد آفریده –تهیه کننده‌ی فیلم- در مصاحبه‌ای با خبرگزاری مهر این انتقادها را جبهه‌ای، دور از انصاف و نوعی تبلیغات رسانه‌ای دانست و اعلام کرد که «منتظر زمانی مناسب برای نمایش این فیلم برای جمعی از مدیران و منتقدان با حضور مسعود بخشی هستم تا در این شرایط با در نظر گرفتن جوانب انصاف صحبت درباره این فیلم انجام شود.»

چند نکته

1-آقای آفریده اگر تا این حد به محتوای فیلم خود ایمان دارد، این فیلم را در سالنی با حضور «خانواده‌ی شهدا» به ویژه «خانواده‌ی شهدای دانش‌آموز» اکران نماید تا مشخص شود که غیرت این خانواده‌ها به او و «مسعود بخشی» اجازه خواهد داد تا از این سالن سالم بیرون بیایند یا نه!

2- دقیقاً همان نسخه‌ای از فیلم پخش شود که در جشنواره‌ی کن نیز به نمایش درآمده است. طبیعی است حضور برخی از مدیران یا سینماگران حاضر در کن، می‌تواند مطابقت فیلم با نسخه‌ی جشنواره‌ی کن را به راحتی مشخص کند.

گفتنی است که فیلم «یک خانواده‌ی محترم» روایت‌گر زندگی یک خانواده‌ی شهید است. مطابق داستان فیلم، فرزند دوازده ساله‌ی این خانواده بعد از اینکه با پدر درگیر می‌شود و از او یک سیلی جانانه نوش جان می‌کند، آن‌قدر سرخورده می‌شود که تصمیم می‌گیرد به جبهه‌ها برود و همان جاها هم به شهادت می‌رسد! جالب آنکه در نمای بعدی، در یک تصویر آرشیوی حضرت امام (ره) را می‌بینیم که مشغول صحبت با رزمندگان است و به صورت کاملاً اتفاقی،‌ همه‌ی رزمندگان دور و اطراف او نوجوانان کم و سن سال هستند! به عبارت دیگر، کارگردان فیلم به صورت هوشمندانه‌ای این مفهوم را القا می‌کند که اکثر شهدای کم سن و سال دفاع مقدس، تحت تأثیر یک بحران عاطفی کودکانه و خیره‌سری‌های خاص سن بلوغ راهی جنگ شدند!

در ادامه‌ی فیلم (البته به صورت فلاش بک) می‌بینیم که پدر شهید بعد از شهادت پسرش، همسر داغدارش را به آسایشگاه روانی می‌فرستد تا خود با زن دیگری ازدواج کند! در این میان آرش، یکی از فرزندان این خانواده، به فرانسه می‌رود و مشغول تحصیل می‌شود. حالا با گذشت بیست و دو سال، آرش (با بازی بابک حمیدیان) در کسوت یک استاد دانشگاه از فرانسه به ایران برمی‌گردد و اوضاع "سیاه و کثیفی" که کارگردان از ایران زمین به تصویر کشیده است را از نزدیک رصد می‌کند. در واقع، او از «بهشت فرانسه» وارد ماجراهای خانواده‌ای می‌شود که بقیه‌ی اعضای خانواده هم در شرارت و پلیدی و رانت‌خواری دست کمی از پدرشان ندارند. تنها فرزند معقول این خانواده، همین آرش است که مقیم فرانسه بوده و در این وطن آشفته بزرگ نشده است! لطفاً به این نام «فرانسه» و تصویر مثبت ایرانی مقیم فرانسه دقت کنید و بعد به یاد بیاورید که این فیلم تولید مشترک ایران و فرانسه است. البته توصیه می‌کنیم اصلاً ذهن‌تان به این سمت که «یک خانواده‌ی محترم» ممکن است سفارش فرانسه به یک مثلاً ایرانی‌ برای تخریب خانواده‌ی شهدا باشد، منحرف نشود!

بگذریم از اینکه این فیلم بیشتر در هواداری از بعثی‌هاست تا رزمندگان ایرانی و آنچه که از فتح خرمشهر به مخاطب (بخوانید مخاطب اروپایی) نشان می‌دهد، التماس تعدادی عراقی‌ مجروح و یک عراقی دو نیم شده به سربازان خشمگین ایرانی است! و نیز بگذریم از آن سکانس تاکسی که بیانات مقام معظم رهبری در حال پخش است! و آن بخش پایانی که به راهپیمایی بیست و پنج خرداد 88 اشاره می‌کند. بگذریم! همین که این فیلم به خانواده‌ی شهدا تا این حد توهین می‌کند، برای ما در قضاوت نهایی کافی است. فقط می‌ماند یک سوال. چرا یک ایرانی باید چنین فیلمی بسازد؟


[ جمعه 91/4/16 ] [ 1:59 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

به گزارش جهان به نقل از جام نیوز، کارشناس شبکه من وتو در مورد ازدواج سنتی در ایران گفت: «ازدواج سنتی یعنی اینکه خانواده ها دختر خوب، خانم و خوش هیکل انتخاب و به پسرشان معرفی می کنند. بعد به خواستگاری می روند و دختر باید چای بیاورد و پسر به آن قد وبالای دختر نگاه کند. اگر [پسر] پسندید و دختر هم پسندید جواب را می گیرند.»
 
کارشناس زن شبکه من وتو که به شدت ازدواج سنتی را مورد انتقاد قرار می داد در ادامه از زبان پسری که خانواده اش دختری را برای ازدواج انتخاب کرده است گفت: «زمانی که خانواده برای من [همسر] انتخاب می کند و تصمیم می گیرند یعنی آن قدر که به ظاهر اهمیت می دهند به طرز تفکر و اخلاق اهمیت نمی دهند. من در حقیقت به خودم ظلم می کنم که اجازه می دهم خانواده برای من تصمیم بگیرند و دختر انتخاب کنند.»

البته این کارشناس توضیح نداد که اگر خانواده های ایرانی علاوه بر ظاهر دختر، به خوبی و خانم بودنش هم توجه می کنند پس چگونه مدعی است که به اخلاق و به قول خودش طرز تفکر اهمیت نمی دهند؟

وی که با فرافکنی تلاش می کرد ازدواج مرسوم ایرانیان را یک فرهنگ غلط معرفی کند در پایان گفت: «اگر قرار است دیگری برای من انتخاب بکند برای اینکه بزرگ ترین تصمیم زندگی من و نسل آینده ام را دیگری می گیرد این اشکال به وجود می آید که آیا من می توانم در آینده، [با همسرم] زندگی بکنم؟!»
گفتنی است، کارشناس شبکه من وتو با فرافکنی تلاش می کند اینگونه القا کند که جوانان ایرانی با ازدواج سنتی هیچ اختیاری از خود ندارند و مجبورند نظر خانواده هایشان را قبول کنند. این در حالی است که آن ها کاملا در پذیرش انتخاب خانواده شان آزادند. حتی جوانان ایرانی ممکن است دختری را به خانواده معرفی کنند و خانواده ها نیز طبق نظر فرزند پسرشان به خواستگاری دختر مورد علاقه او بروند.

البته این کارشناس به دلیل اینکه ازدواج سنتی با روابط آزاد و خارج از عرف و شرع هیچ سنختی ندارد آن را به باد انتقاد گرفته است. وی پیش از این نیز که سنگ بی بندوباری و فساد اخلاقی غرب را به سینه می زد و در قالب نظرات کارشناسی در مورد روابط آزاد دختر و پسر به ارائه راهکار می پرداخت، ضمن تلاش برای معرفی جامعه غرب به عنوان الگوی جوانان ایرانی، از اینکه خواستگاری مرسوم ایرانیان اجازه روابط آزاد دختر و پسر و خارج از عرف را نمی دهد به شدت انتقاد کرده بود.
در پایان از این کارشناس -که نگران جوانان ایرانی است که آیا می توانند با همسری که خانواده شان انتخاب می کنند زندگی کنند یا خیر- باید پرسید چرا بر اساس آمارهای ارائه شده نرخ طلاق در قرن بیستم در بسیاری از کشورهای غربی به طور چشمگیری افزایش پیدا کرده است؟

شایان ذکر است، پروفسور محسن بازرگان، رئیس هیئت علمی دانشگاه پزشکی لس آنجلس آمریکا دو هفته گذشته در گفتگو با مهر در مورد بحران طلاق در آمریکا گفت: «در آمریکا و کانادا نرخ طلاق برای اولین ازدواج حدود 50 درصد است. یعنی اینکه نیمی از ازدواج های اول مرد و زن به جدایی منجر می شود.»

البته باید گفت متاسفانه جامعه ما نیز هر مقدار که از فرهنگ ایرانی اسلامی خود فاصله می گیرد و به جامعه غربی شباهت بیشتری پیدا می کند به بلاها و گرفتاری های آن جوامع بیشتر دچار می شود و کانون گرم و مستحکم خانواده ایرانی، متزلزل و سرد می شود.


[ جمعه 91/4/16 ] [ 1:57 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]
[ دوشنبه 91/4/12 ] [ 9:5 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

برخی ستارگان با ارتباطات غیراخلاقی محبوب شدند که به اعتقاد من این نه تنها محبوبیت نیست بلکه باعث شرمندگی و تاسف است.
 
مرجان محتشم بازیگر سینما و تلویزیون در گفتگو با باشگاه خبرنگاران درباره ابزار ماندگاری یک بازیگر در عرصه سینما اظهار داشت: بعد از 8 سال سکوت مطلق در سینما ایران نظرم را درمورد ابزار ماندگاری در عرصه سینما که متاسفانه ارتباطات برخی بازیگران با عوامل فیلم است می دانم، البته فکر می کنم سکوت 8 ساله من پاسخ مناسبی به این سوال است.

وی در ادامه گفت: کسانی در سینمای ایران قدرت کاذب بدست آوردند که لیاقت ماندن در این عرصه را نداشتند و برخی که مردم دوستشان دارند از صحنه حذف می شوند در واقع یکسری قربانی ماندگاری گروه دیگر می شوند.

محتشم با بیان اینکه من نان موقعیتم را نخوردم افزود: من در اوج موقعیت کاری ام در مصاحبه های مکرر بیان کردم که به صورت مداوم کار نخواهم کرد، به دلیل اینکه به هر قیمتی حاضر نیستم در عرصه سینما باشم با اینکه عاشق کارم هستم.

محتشم تاکید کرد: محبوبیت بین مردم چیزی نیست که بتوان به راحتی آن را بدست آورد ولی متاسفانه برخی ستارگان به دلیل ابزار شدن و ارتباطات غیراخلاقی که باعث شرمندگی و تاسف است محبوب شدند که به اعتقاد من این محبوبیت نیست.

وی ادامه داد: چرا مرجان محتشم به عنوان یک بازیگر بدون حاشیه  و کسی که اکثریت مردم از هر قشر و تیپی اعم از جامعه مذهبی و یا جامعه مدرن و ... قبولش دارند و باید به خاطر اعتقاد به خدا و نپذیرفتن یکسری روابط غیراخلاقی از جامعه هنر حذف شوند و انگ مغرور بودن را بخورد؟!

محشتم افزود: من از مرجان محتشم بودن ضربه خوردم زیرا برای من پارامتر های اخلاقی مهم تر از هر موضوع دیگری است حتی به قیمت 8 سال سکوت و مدت ها جدایی از کاری که دوستش داشته باشم و به خاطر این دل آزردگی ها حاضر به ادامه فعالیت در عرصه سینما با این وضعیت نیستم.

بازیگر سریال «پس از باران» ادامه داد: همانطور که گفتم جایی برای کسانی که بخواهند با اعتقاد به خدا در عرصه ی سینما فعالیت سالم داشته باشند نیست و متاسفانه برعکس کسانی که تن به ارتباطات نامشروع می دهند در این عرصه بالا می روند.

وی با بیان اینکه این روزها با یک بیماری دست و پنجه نرم می کند درباره شرایط بیمه خود گفت: من حتی در حال حاضر یک دفترچه بیمه هم ندارم و اکنون با این شرایط گاهی از طریق طراحی داخلی ساختمان امرار معاش می کنم و از طرفی حتی نوشته های من هم به دلیل مرجان محتشم بودن چاپ نمی شود.


[ دوشنبه 91/4/12 ] [ 8:32 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

خسرو شکیبایی می گفت:

بعضی وقت ها یکی طوری می سوزونتت
که هزار نفر نمیتونن خاموشت کنن،

بعضی وقت ها یکی طوری خاموشت میکنه
که هزار نفر نمیتونن روشنت کنن.

زمانه ایست که خیلی چیزها آنطوری که بود یا باید باشد نیست.
(روحت شاد عمو خسرو)

خسرو شکیبایی


[ دوشنبه 91/4/12 ] [ 7:49 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

پرداد: ثروتمندان هالیوود که روزگاری بسیار فقیر بودند:

1سلن دیون: امروز دنیا زیر پای این زن است اما بهتر است بدانید که او در یک خانواده خیلی فقیر به دنیا آمد، او دارای 14 خواهر وبرادر بود. او و خواهرانش در یک کلوپ شبانه کار میکردند تا مخارج خود را تامین کنند و از اینجا بود که سلن دیون به شهرت رسید.

2اپرا وینفری: بارها و بارها زندگی اورا خوانده اید و فقط به ذکر این نکته اکتفا میکنیم که او امروز یکی از ثروتمندان دنیاست.

 

3جیم کری: او برای گذران زندگی اش در نوجوانی 8 ساعت در روز در یک کارخانه کار میکرد و مدت زیادی در یک ون زندگی کرده است او خانواده فقیری داشت و به خاطر علاقه اش به تاتر مدرسه را رها کرد.

4

جی کی رولینگ: این نویسنده محبوب خالق هری پاتر است او پیشنویس داستان هری پاتر را روی دستمال کاغذیهای رستوران دوستش نوشت چون انقدر پول نداشت که بتواند کاغذ تهیه کند. اوناشران زیادی را ملاقات که هیچکدام حاضر به چاپ داستان او نبودند اما نهایتا یک ناشر باعث شد این زن تبدیل به یکی از زنان ثروتمند شود او دارایی حدود 1?5 میلیارد دلار دارد.

5تام کروز: او کودکی سختی داشته است . پدرش مرد بی مسولیت و بد زبانی بوده که دائما فحاشی کرده و مادرش را کتک میزد ، مادرش در زمان کودکی وی از پدرش جدا شده و حضانت بچه را به عهده گرفته است و برای اینکه بتواند مخارج آنها را بپردازد همزمان در 4 محل کارمیکرده است . تام در دوران کودکی اش به روان پریشی دچار شد و از سن کودکی در یک کارخانه کار میکرده است .


[ چهارشنبه 91/3/17 ] [ 10:53 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]
[ چهارشنبه 91/3/10 ] [ 9:29 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

پروژه عظیم "محمد(ص)" سه‌گانه‌ای سینمایی و مستقل از هم می باشد که به مقاطع مختلف حیات پیامبر اسلام (ص) می بپردازد. در اولین فیلم، قصه از دوران جاهلیت و شرایط اجتماعی زمان تولد حضرت آغاز می‌شود و در 12 سالگی ایشان به‌ پایان می‌رسد.

شروع خط اصلی داستان بر پایه حسادت ابولهب، عموی محمد آغاز می شود و بر مدار این ماجرا در مسیر ماجراهایی از این دست پیش می‌رود. ابولهب، عموی پیامبر همسری حسود دارد که از پیشگویی‌های یهودان متعصب ماجرای قدرت یافتن و بزرگی محمد در آینده را شنیده است

حضرت محمد(ص)
[ سه شنبه 91/3/9 ] [ 8:58 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

داریوش اقبالی معروف به (داریوش)خواننده آمریکا نشین که سالهاست از اذهان عمومی جامعه ایرانی به فراموشی سپرده شده، با قرار دادن خود در کنار شاهین نجفی، از این طریق خودی نشان داد.

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی جام نیوز، (داریوش خواننده رژیم شاهنشاهی) در طی یاداشتی از عمل بی شرمانه شاهین نجفی حمایت کرده و با اجرای ترانه( مصلوب) خود، از وضعیت فعلی او ابراز تاسف کرده است.
شایان ذکر است که «شاهین نجفی» خواننده و سازنده کلیپ موهن علیه امام هادی(ع) که از دوره اصلاحات به راه‌اندازی گروه‌های موسیقی زیرزمینی در رشت و تهران پرداخت، یک «همجنس‌باز» است که به سبب اشاعه فحشا و فساد با شکایت شاکیان خصوصی شامل چند خانواده، دو بار در ایران دستگیر شد و سال 1384 از ترس مجازات سنگین کیفری به آلمان گریخت.
نجفی به سرعت با پسمانده‌های گروهک‌های ترویستی مانند «سازمان فدائیان خلق» و «سازمان مجاهدین» پیوند خورد و با پیوستن به گروه «تپش 2012» در تجمعات این گروهک‌های تروریستی علیه ایران در شهرهای «استکهلم» در سوئد و «اسن» در آلمان حضور یافت و به اجرای کنسرت در میتینگ‌های منافقین پرداخت.
وی عضو گروه مبتذل متشکل از تعدادی جوان ایرانی و آلمانی است... اعضای این گروه هدف خود از تشکیل چنین محفلی را تلاش برای جمع‌آوری امضا و ارائه آن در سالروز حقوق بشر (10 دسامبر) به پارلمان اروپا در بروکسل اعلام کرده‌اند تا توجه مطبوعات و رسانه‌های بین‌المللی را به شرایط حاکم در ایران و به اصطلاح نارضایتی مردم جلب کند.»
نویسنده کتاب «ارتش سری روشنفکران» درباره بهره‌برداری سازمان‌های اطلاعاتی از خوانندگان همجنس‌باز و پروژه های ایرانی آنان گفت: برای نمونه پروژه جدید «شهیدسازی» از «صانع ژاله» توسط «سرویس ارتباطات استراتژیک آمریکا» که 2 وزارتخانه امور خارجه و دفاع با محوریت سازمان CIA آن را اداره می‌کنند، کلید خورد. این پروژه که هدفش مهندسی افکار عمومی از طریق «موسیقی اعتراضی- زیرزمینی» است، پیش از این در کودتاهای مخملی اروپای شرقی و مرکزی به اجرا درآمده بود و در هنگام قتل «ندا آقاسلطان» توسط گروه موسیقی «شاهین نجفی» اجرا شد.
با وجود سابقه اسلام ستیزی و دشمنی این شخص به ظاهر هنر مند با ملت ایران، عمل اخیر او برای ایرانیان و مسلمانان جهان دردناک بوده است و طبیعی است که کسی به هر طریقی؛ چه با اهدایی ترانه، چه با زیر سئوال بردن فتوای صادر شده بر علیه او بخواهد از  اقدام بی شرمانه این شخص حمایت کند، در ذهن مردم ایران مطرود بوده و برای همیشه نفرت مسلمانان و آزاد اندیشان جهان را به دنبال خود خواهد داشت.


[ دوشنبه 91/3/8 ] [ 9:8 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

<

شهدا شرمنده ایم شهرستان بجنورد

کانون منجی

هئیت حسین جان

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 135
بازدید دیروز: 349
کل بازدیدها: 3134660
Flag Counter