ابزار وبلاگ

مقتل ومصیبت امام حسین (ع) - شهرستان بجنورد
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://mehrangoli64.ParsiBlog.com
 
لینک های مفید
Online User

درل


[ پنج شنبه 92/5/3 ] [ 1:47 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

عباس


[ پنج شنبه 92/3/23 ] [ 12:17 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

رهبر


[ پنج شنبه 92/3/23 ] [ 12:15 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

تصاویری تکان دهنده از تخریب حرم امام حسین(ع) در انتفاضه شعبانیه توسط ارتش بعث.

 










منبع: عتبه حضرت ابوالفضل العباس(ع)


[ شنبه 91/12/26 ] [ 12:49 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]
عقیق: چرا برخلاف ضریح و مرقد امامان دیگر، ضریح مرقد مطهر سیدالشهدا(ع) شش گوشه ساخته شده است.

در این باره روایت‌های گوناگونی وجود دارد. اما مجموع این روایت ها و آن چه نزدیک تر به منطق به نظر می رسد، آن چیزی است که شیخ مفید(ره) در کتاب «الارشادات» آورده است.

او در بخشی از این کتاب نام 17 نفر از شهدای بنی هاشم در روزعاشورا را ذکر کرده و نوشته است:«آنان پایین پای آن حضرت در یک قبر (گودی بزرگ) دفن شدند و هیچ اثری از قبر آنان نیست و فقط زائران با اشاره به زمین در طرف پای امام حسین (ع) آنان را زیارت می‌کنند و علی بن الحسین (ع) (علی اکبر) از جملة آنان است.برخی گفته‌اند: محل دفن علی اکبر نسبت به قبر امام حسین (ع) نزدیک‌ترین محل است.

 رخدادهای روز نهم محرم و شب عاشورا / واقعه عاشورا

در بعضی از روایات دیگر از جمله کتاب «کامل الزیارات» جعفر بن محمد قمی هم آمده است: «امام سجاد (ع) با قدرت امامت و ولایت به کربلا آمد و بنی‌اسد را سرگردان یافت، چون که میان سرها و بدن‌ها جدایی افتاده بود و آنها راهی برای شناخت نداشتند، امام زین العابدین(ع) از تصمیم خود برای دفن شهیدان خبر داد، آن گاه به جانب جسم پدر رفت، با وی معانقه کرد و با صدای بلند گریست، سپس به سویی رفت و با کنار زدن مقداری کمی خاک قبری آماده ظاهر شد، به تنهایی پدر را در قبر گذاشت و فرمود: با من کسی هست که مرا کمک کند و بعد از هموار کردن قبر، روی آن نوشت: «هذا قبر الحسین بن علی بن ابی طالب الّذی قتلوه عطشاناً غریباً»؛ این قبر حسین بن علی بن ابی طالب است، آن حسینی که او را با لب تشنه و غریبانه کشتند.

پس از فراغت از دفن پدر به سراغ عمویش عباس(ع) رفت و آن بزرگوار را نیز به تنهایی به خاک سپرد. سپس به بنی‌اسد دستور داد تا دو حفره آماده کنند، در یکی از آنها بنی‌هاشم و در دیگری سایر شهیدان را به خاک سپردند، نزدیک‌ترین شهیدان به امام حسین(ع) فرزندش علی اکبر(ع) است؛ امام صادق(ع) در اینباره به عبدالله بن حمّاد بصری فرموده است: امام حسین(ع) را غریبانه کشتند، بر او می‌گرید کسی که او را زیارت کند غمگین می‌شود و کسی که نمی‌تواند او را زیارت کند دلش می‌سوزد برای کسی که قبر پسرش را در پایین پایش مشاهده کند.

بنابراین به نظر می‌رسد گوشه های اضافی ضریح مطهر امام حسین(ع) محل دفن پسر بزرگ ایشان یعنی حضرت علی اکبر(ع) باشد و محل دفن نوزاد شش ماهه اباعبدالله الحسین(ع) یعنی علی اصغر(ع) نیز روی سینه پیکر مطهر امام حسین(ع) باشد.


منبع:مهر


[ شنبه 91/12/26 ] [ 12:36 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]
عقیق: چرا برخلاف ضریح و مرقد امامان دیگر، ضریح مرقد مطهر سیدالشهدا(ع) شش گوشه ساخته شده است.

در این باره روایت‌های گوناگونی وجود دارد. اما مجموع این روایت ها و آن چه نزدیک تر به منطق به نظر می رسد، آن چیزی است که شیخ مفید(ره) در کتاب «الارشادات» آورده است.

او در بخشی از این کتاب نام 17 نفر از شهدای بنی هاشم در روزعاشورا را ذکر کرده و نوشته است:«آنان پایین پای آن حضرت در یک قبر (گودی بزرگ) دفن شدند و هیچ اثری از قبر آنان نیست و فقط زائران با اشاره به زمین در طرف پای امام حسین (ع) آنان را زیارت می‌کنند و علی بن الحسین (ع) (علی اکبر) از جملة آنان است.برخی گفته‌اند: محل دفن علی اکبر نسبت به قبر امام حسین (ع) نزدیک‌ترین محل است.

 رخدادهای روز نهم محرم و شب عاشورا / واقعه عاشورا

در بعضی از روایات دیگر از جمله کتاب «کامل الزیارات» جعفر بن محمد قمی هم آمده است: «امام سجاد (ع) با قدرت امامت و ولایت به کربلا آمد و بنی‌اسد را سرگردان یافت، چون که میان سرها و بدن‌ها جدایی افتاده بود و آنها راهی برای شناخت نداشتند، امام زین العابدین(ع) از تصمیم خود برای دفن شهیدان خبر داد، آن گاه به جانب جسم پدر رفت، با وی معانقه کرد و با صدای بلند گریست، سپس به سویی رفت و با کنار زدن مقداری کمی خاک قبری آماده ظاهر شد، به تنهایی پدر را در قبر گذاشت و فرمود: با من کسی هست که مرا کمک کند و بعد از هموار کردن قبر، روی آن نوشت: «هذا قبر الحسین بن علی بن ابی طالب الّذی قتلوه عطشاناً غریباً»؛ این قبر حسین بن علی بن ابی طالب است، آن حسینی که او را با لب تشنه و غریبانه کشتند.

پس از فراغت از دفن پدر به سراغ عمویش عباس(ع) رفت و آن بزرگوار را نیز به تنهایی به خاک سپرد. سپس به بنی‌اسد دستور داد تا دو حفره آماده کنند، در یکی از آنها بنی‌هاشم و در دیگری سایر شهیدان را به خاک سپردند، نزدیک‌ترین شهیدان به امام حسین(ع) فرزندش علی اکبر(ع) است؛ امام صادق(ع) در اینباره به عبدالله بن حمّاد بصری فرموده است: امام حسین(ع) را غریبانه کشتند، بر او می‌گرید کسی که او را زیارت کند غمگین می‌شود و کسی که نمی‌تواند او را زیارت کند دلش می‌سوزد برای کسی که قبر پسرش را در پایین پایش مشاهده کند.

بنابراین به نظر می‌رسد گوشه های اضافی ضریح مطهر امام حسین(ع) محل دفن پسر بزرگ ایشان یعنی حضرت علی اکبر(ع) باشد و محل دفن نوزاد شش ماهه اباعبدالله الحسین(ع) یعنی علی اصغر(ع) نیز روی سینه پیکر مطهر امام حسین(ع) باشد.


منبع:مهر


[ شنبه 91/12/26 ] [ 12:35 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]


















[ چهارشنبه 91/11/11 ] [ 1:5 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]
 
 
 
وقتی یک وهابی برای امام حسین(علیه‌السلام) گریه می‌کند!
افراد بسیاری هستند که اعتقاد به دین و آیینی غیر از اسلام و تشیع دارند که مورد لطف خداوند قرار می گیرند و چشمشان به حقیقت مذهب حقه تشیع روشن شده و شیعه می گردند. به مناسبت عید غدیر سایت تبیان با یکی از مستبصرین(افرادی که به مذهب تشیع راه یافتند) گفتگویی انجام داده ایم که خدمتتان ارائه می دهیم.
لطفا خودتان را معرفی کرده و نحوه شیعه شدنتان را بفرمایید.
سلمان حدادی هستم، سال 1361 در شهرستان سنندج به دنیا آمدم. پدرم به مادرم گفت: اسم مذهبی روی فرزندمان بگذار . مادرم که متولد سوریه و شیعه مذهب است، و خیلی محبت امیرالمومنین در دلش بود و هست، اسمم را سلمان گذاشت.
با این اسم بزرگ شدم در حالی که از اسمم متنفر بودم و احساس شرمندگی می کردم.چون تبلیغات مسموم زیادی از شیعیان برایم شده بود. و از اینکه مادرم هم شیعه است احساس بسیار بدی داشتم و برایم کسر شأن بود که مادرم شیعه است. با تشویق پدرم در دوران راهنمایی، در کنار درس های مدرسه، تحصیل دروس حوزوی را هم شروع کردم و ادامه دادم. بعد از اتمام دبیرستان، 3 سال دوره ی تکمیلی حوزه را به زاهدان و مسجد مکی رفتم و پس از مولوی شدن، 4 ماه هم به رایوند پاکستان، برای آموزش یک دوره کامل نحوه ی تبلیغ و جذب رفتم. پس از برگشت از پاکستان، امتحان کنکور دادم و در دانشگاه کرمانشاه در رشته استخراج معدن قبول شدم. در پاکستان به طور تخصصی در 20 جلسه یاد می دادند که چگونه فردی را در عرض 5 دقیقه به وهابیت جذب کنیم این آموزش را نزد آقایی به نام ابراهیم نژاد می دیدیم.
در آنجا یک دوست شیعه پیدا کردم به نام مهدی رضایی. فردی بسیار خوش اخلاق و خوش برخورد و با اعتقاد بود. همیشه سر به سرش می گذاشتم و می گفتم: حیف نیست تو با این اخلاقت شیعه باشی؟ او هم خیلی حرصش می گرفت و گاهی هم ناراحت می شد ولی چیزی نمی گفت. گاهی در جوابم می گفت: حیف نیست تو سلفی باشی!
قبل از اینکه شیعه شوم چهره ی امام علی در نگاهم یک آدم عادی بود و به نظرم کسی بود که بسیار اشتباه کرده که با عایشه جنگیده و یا با معاویه جنگیده. بعد از شیعه شدن چهره ی حضرت در نگاه من این است که هر چه خوبی در باره ی ایشان بگویند حتی اگر سند آن هم ضعیف باشد آن را قبول دارم و آنقدر ایشان را دوست دارم که هر حرفی را از ایشان می پذیرم
از این دوستی ما 4 سال گذشت و او مکرر به من می گفت: بیا حداقل یک بار در روضه سیدالشهدا شرکت کن. من هم که دارای ریش بلند و تیپ و قیافه ی مولوی های وهابی بودم خیلی سختم بود. به او گفتم: این کفریات چیه؟ می گفت:‌ حالا یک دفعه بیا از نزدیک ببین. با اصرار زیاد، من را متقاعد کرد که یک بار به مجلس روضه بروم .
[ شنبه 91/10/30 ] [ 12:54 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

برای خرید چوب ساج به جنوب رفته بودیم. فروشنده مردی سنی مذهب بود. گفتیم چنین چوبی می‌خواهیم. پرسید: برای چه کاری؟ گفتیم برای ضریح حرم سید الشهداء علیه السلام. گفت: من این چوب را 18 سال پیش خریدم. راست می‌گفت: تاریخ تولید روی چوب‌ها حک شده بود: 1988. ادامه داد: و در این مدت هر کس که از من برای ساخت لنج از این نوع خواسته، این چوب را ندادم. گویا تقدیر این بوده که این چوب برای ساخت ضریح حرم سبط پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به کار برود ...

 

آقای پارچه باف (مدیر پروژه ساخت ضریح جدید حرم امام حسین (ع))، ظهر روز چهارشنبه (شب اربعین)، بعد از نماز ظهر و عصر، در مسجد دانشگاه شریف، توضیحاتی را پیرامون اتفاقات رخ داده پیش از ساخت ضریح، در حین ساخت و پس آن، برای دانشجویان نمازگزار بیان کرد.

 

دوستان خیلی زیباس، حتما گوش کنید.

دانلود فایل صوتی


[ چهارشنبه 91/10/27 ] [ 8:15 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

مصاحبه خواندنی با رضا هلالی

 
 
گفتگوی مشروح مهر با عبدالرضا هلالی را می‌خوانید:
* آن زمان که اولین بار اسم شما به گوش مردم رسید یک اتفاق جدیدی رخ داده بود، جوانی با پوششی خاص و حتی آرایش متفاوت صورت نسبت به مداحان دیگر و البته نواهای خاص شروع کرد و خیلی به سرعت هم آوازه اش پیچید؟ چرا این سبک را انتخاب کردید؟
ما یک جمع بسیجی در محله خودمان بودیم که عاشق فضای دفاع مقدس و دهه شصت بودیم. دو کوهه و سایر مناطق جنگی را خیلی دوست داشتیم و در آن زمان زیاد به آن منطقه می رفتیم . حتی یادم هست به بخشی از مناطق جنگی می رفتیم که کسی تا به حال پایش را آنجا نگذاشته بود. جمعی بودیم که خیلی آن فضا و صحبت ها را دوست داشتیم و بیشتر سعی می کردیم بیشتر در جمع رزمندگان و بچه های جبهه که سنشان از ما بیشتر بود حضور یابیم و پای صحبت هایشان بنشینیم واین برایمان قشنگ بود، این جمع عاشق جبهه و رزمندگان گره خورده بود با هیات.
در آن زمان نصف شب ها یک جمع 30-40 نفره پای مزار شهیدان، با تیپ و قیافه های دهه شصتی و پیرهن و شلوار و کاپشن رزمنده ها می رفتیم. ابتدای جلسه از همان جا شروع شد و اسمش هیات الرضا بود. قبل از هیات الرضا ما در نظام آباد با بچه ها چله می گرفتیم، چله دعای عهد و یا زیارت عاشورا و یا چله می گرفتیم و هر شب می رفتیم سر خاک مزار شهدا و دعای عهد می خواندیم اما کم کم یک مقدار اختلاف سلیقه میان بچه ها پدید و به قول بزرگان شیطان افتاد وسط و بچه ها از هم جدا شدند .البته من باعث این جدائی نبودم چون یک فرد کوچکی در آن جمع بودم.
[ دوشنبه 91/10/25 ] [ 7:50 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

<

شهدا شرمنده ایم شهرستان بجنورد

کانون منجی

هئیت حسین جان

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 163
بازدید دیروز: 114
کل بازدیدها: 3132374
Flag Counter