http://mehrangoli64.ParsiBlog.com | ||
دکتر حسین الهی قمشهای در روزنامه آرمان به چند پرسش پاسخ داده است. این پرسش و پاسخ در زیر می خوانید.چرا ما دعا میکنیم؟ خداوند از خواستههای ما آگاه است و اگر سکوت هم کنیم او همه را میداند.دعا بسیج نیروهای درونی ما است تا بتوانیم آرمانی را که در ذهن داریم مشخص و روشن دنبال کنیم و در اینکار از حق و حقیقت که همان خداست یاری میگیریم. آیا واقعا چشم زدن وجود دارد؟ تقریبا در همه فرهنگهای جهان گونهای از اعتقاد به چشم زخم «Evil Eye» مشاهده میشود و به نظر ما نیروهایی چون حسادت، نفرت و انتقام جویی میتواند تاثیرات منفی و آزاردهندهای در زندگی انسانها داشته باشد و این به معنی قبول انرژیهای معجزه آسا نیست بلکه گاهی چند کلمه حرف، یک نگاه یا حتی یک حرکت دست میتواند آشوبی بر پا کند. آدمی باید خود را از مصاحبت اینگونه افراد بر کنار دارد و بهخصوص امتیازات خود را در معرض نگاه همگان نگذارد. آیا انسان با ازدواج به خداوند نزدیکتر میشود؟ ازدواج همگامی با طبیعت و ادامه خط تکاملی بشریت است. هر چند که در بیان مقصود آن اختلاف نظر است اما در این نکته اتفاق نسبی وجود دارد که ازدواج همگام شدن با طبیعت و در سیر تکامل یعنی نزدیکتر شدن به خداست. چرا در آیه الکرسی خداوند میفرماید هیچ اکراه واجباری در دین نیست اما در بسیاری از آیات دیگر منجمله در سوره توبه مکرر آمده که با دشمنان کارزار کنید تا به دین خدا درآیند؟ [ دوشنبه 91/9/6 ] [ 7:47 عصر ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
[ دوشنبه 91/9/6 ] [ 7:41 عصر ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
سالانه به طور متوسط 10 تا 11 میلیون نفر زائر از کشورهای مختلف جهان اسلام برای زیارت مسجد نبی (ص) و بیت الله الحرام به عربستان سعودی عزیمت می کنند. یکی از مهمترین ویژگی هایی که چشم هر زائر مسلمانی را به خانه کعبه مجذوب می کند، رنگ سیاه پارچه های نصب شده در اطراف خانه خدا است. بر این اساس این سوال اساسی مطرح می شود که چرا پرده خانه کعبه سیاه است؟ نخستین بار چه کسى به خانه کعبه سیاه پوشاند؟ در قرآن کریم درباره رنگ پرده کعبه موضوعی نیامده است و از نظر تاریخى نیز درباره رنگ پرده کعبه آگاهى زیادى وجود ندارد. با این وجود گفته شده که رسول خدا صلى الله علیه و آله بر کعبه پرده سیاه پوشاند. درباره پوشش و پرده کعبه بنا بر آنچه در برخى روایات آمده، نخستین بار حضرت اسماعیل بر کعبه پرده انداخت، اما راویان اخبار (مورخان) بر این باورند که اسعد بن تبع حمیرى نخستین کسى بود که در عصر جاهلى کعبه را ابتدا با پوششى از چرم و سپس با پارچههاى مخطط حریر یمنی پوشاند. پس از آن نیز قریشیان به کمک هم پوشش کعبه را تأمین مىکردند و کعبه با چادرهاى خز زرنگار سبز و زرد و باکتان نازک پوشیده مىشد. در همین حال به نقل از عباس بن عبدالمطلب نقل شده است: رسول خدا صلى الله علیه و آله در حج خود بر خانه کعبه جامه گران بهاى سیاه پوشاند. در روایت ابن سعد، نوع پارچه مشخص نشده است، اما واقدى مىگوید: پارچهها یمنى بود. پرده کعبه در روایات داراى اهمیت فراوانى است و در برخى روایات از آن تعبیر به دامان خداوند متعال شده است که هر کس دست در آن دامان زند و به آن پناهنده شود در امان مىماند. تنها رسول خدا صلى الله علیه و آله پس از فتح مکه مکرمه که اهل آن را بخشید در باره عبداللَّه بن خَطَل فرمود: عبداللَّه را بکُشید، گرچه به کعبه پناه برده باشد. [ یکشنبه 91/9/5 ] [ 9:0 عصر ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
کی از عناصر پلیس دینی سعودی برای ایجاد رعب و وحشت، خود را به میان جمعیت زنان در بقیع رساند تا آنان را متفرق کند؛ این درحالی است که هیأت موسوم به امر به معروف سعودی، مدعی مبارزه با هرگونه اختلاط زن و مرد نامحرم در عربستان است.
جام دینی: به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم، پلیس امر به معروف سعودی در مدینه هنگام زیارت گروهی از زنان زائر در بقیع، به آنها یورش برده و با خشونت آنها را مجبور به بستن زیارتنامهها و خاموش کردن تلفنهای همراه و خروج از این مکان کردند. به گفته شاهدان، یکی از عناصر پلیس دینی سعودی برای ایجاد رعب و وحشت، خود را به میان جمعیت زنان در بقیع رساند تا آنان را متفرق کند؛ این درحالی است که هیأت موسوم به امر به معروف سعودی، مدعی مبارزه با هرگونه اختلاط زن و مرد نامحرم در عربستان است. عناصر امنیتی سعودی همچنین با توهین به زائران زن، آنها را به کفر و شرک متهم کرده و مانع از ادامه زیارت آنها شدند. این زنان به همراه کاروان حج از استان شیعه نشین قطیف به مدینه آمده اند. این نخستین بار نیست که پلیس و نیروهای امنیتی وهابی سعودی به بهانه نظارت بر امور دینی، حقوق زائران را نقض کرده و به آنها تعرض می کنند. در فوریه سال 2009 حمله عناصر امر به معروف سعودی به زنان زائر شیعه در بقیع، موجب بروز درگیری هایی در عربستان شد که 4 روز طول کشید. در این درگیریها که با دخالت نیروهای امنیتی سعودی به خشونت کشیده شد، 4 تن از شیعیان کشته و چندین نفر دیگر مجروح شدند. [ چهارشنبه 91/8/3 ] [ 12:47 صبح ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
بسم الله الرحمن الرحیم آورده اند که روزى یکى از بزرگان عرب به سفر حج مى رفت . نامش عبد الجبار بود و هزار دینار طلا در کمر داشت . چون به کوفه رسید، قافله دو سه روزى از حرکت باز ایستاد.عبد الجبار براى تفرج و سیاحت ، گرد محله هاى کوفه بر آمد. از قضا به خرابه اى رسید. زنى را دید که در خرابه مى گردد و چیزى مى جوید. در گوشه مرغک مردارى افتاده بود، آن را به زیر لباس کشید و رفت عبد الجبار با خود گفت : بى گمان این زن نیازمند است و نیاز خود را پنهان مى دارد. در پى زن رفت تا از حالش آگاه گردد. چون زن به خانه رسید، کودکان دور او را گرفتند که اى مادر! براى ما چه آورده اى که از گرسنگى هلاک شدیم ! مادر گفت : عزیزان من ! غم مخورید که برایتان مرغکى آورده ام و هم اکنون آن را بریان مى کنم . عبد الجبار که این را شنید، گریست و از همسایگان احوال وى را باز پرسید. گفتند: سیده اى است زن عبدالله بن زیاد علوى ، که شوهرش را حجاج ملعون کشته است . او کودکان یتیم دارد و بزرگوارى خاندان رسالت نمى گذارد که از کسى چیزى طلب کند. عبد الجبار با خود گفت : اگر حج مى خواهى ، این جاست . بى درنگ آن هزار دینار را از میان باز و به زن داد و آن سال در کوفه ماند و به سقایى مشغول شد. هنگامى که حاجیان از مکه باز گشتند، وى به پیشواز آنها رفت . مردى در پیش قافله بر شترى نشسته بود و مى آمد. چون چشمش بر عبد الجبار افتاد، خود را از شتر به زیر انداخت گفت : اى جوانمرد! از آن روزى که در سرزمین عرفات ، ده هزار دینار به من وام داده اى ، تو را مى جویم . اکنون بیا و ده هزار دینارت را بستان ! عبدالجبار، دینارها را گرفت و حیران ماند و خواست که از آن شخص حقیقت حال را بپرسد که وى به میان جمعیت رفت و از نظرش ناپدید شد. در این هنگام آوازى شنید که : اى عبد الجبار! هزار دینارت را ده هزار دادیم و فرشته اى به صورت تو آفریدیم که برایت حج گزارد و تا زنده باشى ، هر سال حجى در پرونده عملت مى نویسیم ، تا بدانى که هیچ نیکوکارى بر درگاه ما تباه نمى گردد که : انا لا نضیع اجر من احسن عملا [ چهارشنبه 91/8/3 ] [ 12:36 صبح ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
خدایا ! عقیده ی مرا از دست عقده ام مصون بدار.
خدایا ! به من قدرت تحمل عقیده ی مخالف ارزانی کن
خدایا! رشد عقلی و عملی ، مرا از فضیلت ِ تعصب ، احساس و اشراق محروم نسازد
خدایا ! مرا همواره آگاه و هوشیار دار ، تا پیش از شناخت ِ درست و کامل کسی یا فکری مثبت یا منفی قضاوت نکنم.
خدایا ! جهل آمیخته با خود خواهی و حسد ، مرا رایگان ابزار قتاله ی دشمن ، برای حمله به دوست نسازد.
خدایا ! شهرت ،منی را که می خواهم باشم ، قربانی منی که می خواهند باشم نکند
خدایا ! در روح من اختلاف در انسانیت را با اختلاف در فکر و اختلاف در رابطه با هم میامیز ، آنچنان که نتوانم این سه اقنوم جدا از هم را باز شناسم.
خدایا ! مرا به خاطر حسد ، کینه و غرض ، عمله ی آماتور ظلمه مگردان.
خدایا ! خود خواهی را چنان در من بکش که خود خواهی دیگران را احساس نکنم و از آن در رنج نباشم
خدایا ! مرا در ایمان اطاعت مطلق بخش تا در جهان عصیان مطلق باشم
خدایا ! به من تقوای ستیز بیاموز تا در انبوه مسئولیت نلغزم و از تقوای ستیز مصونم دار تا در خلوت عزلت نپوسم
خدایا ! مرا به ابتذال آرامش و خوشبختی مکشان
اضطراب های بزرگ، غم های ارجمند و حیرت های عظیم را به روحم عطا کن
لذت ها را به بندگان حقیرت بخش و درد های عزیز بر جانم ریز.
خدایا! مگذار که آزادی ام اسیر پسند عوام گردد….که دینم در پس وجهه ی دینیم دفن شود…که عوام زدگی مرا مقلد تقلید کنندگانم سازد..که آنچه را حق می دانم بخاطر اینکه بد می دانند کتمان کنم
خدایا ! به من توفیق تلاش در شکست..صبر در نومیدی..رفتن بی همراه..جهاد بی سلاح..کار بی پاداش..فداکاری در سکوت..دین بی دنیا..خوبی بی نمود…دین بی دنیا…عظمت بی نام… خدمت بی نان..ایمان بی ریا…خوبی بی نمود…گستاخی بی خامی…مناعت بی غرور..عشق بی هوس ..تنهایی در انبوه جمعیت…ودوست داشتن بی آنکه دوست بداند…روزی کن
خدایا ! آتش مقدس شک را آن چنان در من بیفروز تا همه یقین هایی را که در من نقش کرده اند بسوزد وآنگاه از پس توده ی این خاکستر لبخند مهراوه بر لبهای صبح یقینی شسته از هر غبار طلوع کند
خدایا! مرا از چهار زندان بزرگ انسان :«طبیعت»، «تاریخ» ،«جامعه » و«خویشتن» رها کن ، تا آنچنان که تو ای آفریدگار من ، مرا آفریدی ، خود آفرید گار خود باشم، نه که چون حیوان خود را با محیط که محیط را با خود تطبیق دهم.
خدایا ! به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم ومردنی عطا کن که بر بیهودگیش سوگوار نباشم. [ چهارشنبه 91/8/3 ] [ 12:21 صبح ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
Monday, 22 October 2012, 22:27
بسم الله الغافر الذنب الکبیر و یعفو عن کثیر آینده را دریابیم .... خیلی وقت ها گناه کرده و توبه را موکول به آینده می کنیم عرفه همان آینده ایست که به خود وعده داده ایم ************************ جبل الرحمه همان جایی است که سالار شهیدان (عاشق و معشوق خدا) رو به کعبه عرفات رااز اشک سیراب کرد سپیدی این کوه از خود نیست، شعاعی از نور آن مناجات است ******************************** خدایا چگونه دعوی عزت کنم و حال آن که مرا (به حکم بندگی) در ذلت نهاده ای و چگونه دارای عزت نباشم در صورتی که نسبت بندگی به تو دارم ************************************* عرفه رایک بار بخوانید، عاشق می شوید ***************************************** اگربه فرض که هیچ دلیلی بر حقانیت و صلاحیت امام حسین (ع) نباشد ,بعد آدم یک بار دعای عرفه بخواند می شود به "حسین" ایمان نیاورد؟ نشناسدش؟ عاشقش نشود؟ دیوانه اش نشود؟ آیا چنین چیزی امکان دارد؟ “دکتر شریعتی” ************************************************** اَللّهُمَّ اجْعَلْنى اَخْشاکَ کَانّى اَراکَ خدایا چنان مرا ترسان خود کن که گویا مى بینمت *********************** من آنم که پیمان بستم و شکستم بد عهدی کردم و............. ....... و اکنون باز گشته ام باز آمده ام با کوله باری از گناه و اقرار به گناه ای خدای عرفه ای خدای عرفه تو چقدر به من نزدیکی با این همه فاصله ای که من از تو گرفته ام چگونه نا امید باشم در حالی که تو تنها امید منی؟ ***************************************************** مَتى غِبْتَ حَتّى تَحْتاجَ اِلى دَلیلٍ یَدُلُّ عَلیْکَ کی پنهانی که نیاز به برهانی برای دلالت بر تو باشد **************************************************** لیس لانفسکم ثمن الا الجنه فلا تبیعوها بغیرها ارزش وجودی شما جز بهشت چیز دیگری نیست. پس خود را به غیر از بهشت نفروشید. "امام علی (علیه السلام) " [ سه شنبه 91/8/2 ] [ 11:27 عصر ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
[ شنبه 91/7/29 ] [ 10:19 صبح ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
[ شنبه 91/7/29 ] [ 10:18 صبح ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
[ شنبه 91/7/29 ] [ 10:17 صبح ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |