ابزار وبلاگ

مذهبی شهرستان بجنورد - شهرستان بجنورد

http://mehrangoli64.ParsiBlog.com
 
لینک های مفید
Online User
حقیقتا شهید دکتر مصطفی چمران برای هم همه ما خصوصا ما دانشجویان یک اسطوره دست نیافتنی است
مردی در اوج سواد علمی و مردی در اوج پاکی نفس و صفای وجود و مردی در اوج روحیه جهاد و شهادت طلبی و بسیاری فضائل دیگر

حال همتون رو دعوت می کنم که بمناسبت هفته دفاع مقدس به صحبتهای استدلالی این شهید بزرگوار در مورد امام زمان عج و عصر ظهور و علت غیبت در این کلیپ صوتی زیبا گوش کنید

عصر ظهور و حکومت امام مهدی(عج)(شهیدچمران)+پخش آنلاین و لینک دانلود

حدود شش دقیقه و حجم 700 کیلوبایت



التماس دعای فرج




[ پنج شنبه 91/7/6 ] [ 11:57 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

به دلیل نامشخص بودن روز ولادت حضرت احمدبن موسی(ع)، شورایعالی انقلاب فرهنگی در سال 1388 روز ششم ذیقعده یعنی پنجمین روز از دهه کرامت را به نام روز بزرگداشت احمدبن موسی شاهچراغ جهت ثبت در تقویم مناسبت‌های ملی- اسلامی کشور تصویب کرد.

حضرت سید امیر احمد(ع) ملقب به شاهچراغ و سیدالسادات الاعاظم، فرزند بزرگوار امام موسی کاظم(علیه السلام) است. پسران امام هفتم علیه السلام بنا به مشهور نوزده نفر می باشند. حضرت احمد بن موسی(ع) و محمد بن موسی(ع) از یک مادر که ((ام احمد)) خوانده میشد متولد گردیدند. آرامگاه ایشان اکنون در شهر شیراز، میعادگاه عاشقان است.
شاید برای شما هم این سوال پیش بیاید که چرا به امامزاده احمدبن موسی(ع) شاهچراغ می گویند؟ روایتی در این باره که در کتابی تاریخی نقل شده است را در اینجا نقل می کنیم.
«تا زمان امیر عضدالدوله دیلمی کسی از مدفن حضرت احمد ابن موسی (ع) اطلاعی نداشت و آنچه روی قبر را پوشانده بود تل گلی بیش به نظر نمی رسید که در اطراف آن،خانه های متعدد ساخته و مسکن اهالی بود. از جمله پیرزنی در پایین آن تل، خانه ای گلی داشت و در هر شب جمعه، ثلث آخر شب می دید چراغی در نهایت روشنایی در بالای تل خاک می درخشد و تا طلوع صبح روشن است، چند شب جمعه مراقب می بود،روشنایی چراغ به همین کیفیت ادامه داشت با خود اندیشید شاید در این مکان،مقبره یکی از امامزادگان یا اولیاء الله باشد،بهتر آن است که امیر عضدالدوله را بر این امر آگاه نمایم،هنگام روز پیرزن به همین قصد به سرای امیر عضدالدوله دیلمی رفت و کیفیت آنچه را دیده بود به عرض رسانید.امیر و حاضرین از بیانش در تعجب شدند.درباریان که این موضوع را باور نکرده بودند، هر کدام به سلیقه خود چیزی بیان کردند.اما امیر که مردی روشن ضمیر بود و باطنی پاک و خالی از غرض داشت فرمود:اولین شب جمعه شخصا به خانه پیرزن می روم تا از موضوع آگاه شوم.چون شب جمعه فرا رسید شاه به خانه پیرزن آمده و دور از خدم و حشم آنجا خوابید و پیرزن را فرمود هر وقت چراغ روشن گردید مرا بیدار کن .چون ثلث آخر شب شد پیرزن بر حسب معمول روشنایی پرنوری قوی تر از دیگر شب های جمعه مشاهده کرد و از شدت شعفی که به وی دست داده بود بر بالین امیر عضدالدوله آمده و بی اختیار سه مرتبه فریاد زد: « شاه! چراغ».واز آن به بعد به شاه چراغ معروف گردید.»( کتاب قیام سادات علوی،علی اکبر تشید، صفحه 192)


[ چهارشنبه 91/7/5 ] [ 11:17 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

نام مبارک امام مجتبی(ع) یعنی «حسن» هدیه جبرئیل به رسول خدا (ص) بود که تا پیش از این چنین نامگذاری سابقه نداشت و از آن جهت امام حسن را کریم اهل بیت می خوانند که ایشان کریم الوجه بود و از جهت منظر، اخلاق و بزرگواری به رسول اکرم شبیه تر از او نبود.

 
برپایی سنت عقیقه در اسلام با ولادت امام حسن(ع)

 امام حسن (ع ) فرزند امیرمؤمنان علی بن ابیطالب و مادرش مهتر زنان فاطمه زهرا دختر پیامبر خدا است. امام حسن در شب نیمه ماه رمضان سال سوم هجرت در مدینه تولد یافت. وی نخستین پسری بود که خداوند متعال به خانواده علی و فاطمه عنایت کرد. رسول اکرم بلا فاصله پس از ولادتش، او را گرفت و در گوش چپش اقامه گفت. سپس برای او گوسفندی قربانی کرد، سرش را تراشید و هم وزن موی سرش، نقره به مستمندان داد. پیامبر دستور داد تا سرش را عطر آگین کنند و از آن هنگام آیین عقیقه و صدقه دادن به هم‌ وزن موی سر نوزاد سنت شد.

این نوزاد را «حسن» نام داد و این نام در جاهلیت سابقه نداشت. کنیه او را « ابومحمد» نهاد و این تنها کنیه اوست. لقب های او سبط، سید، زکی، مجتبی است که از همه معروفتر "مجتبی " است. پیامبر اکرم به حسن و برادرش حسین(ع) علاقه خاصی داشت و بارها می فرمود که حسن و حسین فرزندان من هستند و به پاس همین سخن علی(ع) به سایر فرزندان خود می فرمود: "شما فرزندان من هستید و حسن و حسین فرزندان پیغمبر خدایند".

 

نام مبارک امام مجتبی (ع) یعنی «حسن» هدیه جبرئیل به رسول خدا بود و این نام در دنیا نبوده بلکه از نامهای اهل بهشت است. در حدیث آمده است که پیامبرگرامی فرموده است: "حسن، حسن نامیده شد، زیرا «احسان» خدای متعال سبب پایداری آسمان ها و زمین است." این حدیث شریف حسن بودن را اشاره به مقام «احسان» می داند. و برخی از روایات دیگر نیز ویژگیهائی برای امام مجتبی بیان کرده اند که دقیقاً بر همان مقام «احسان» که جزو بالاترین درجات برای سالک الی اللّه است، تطبیق می کند.

  ادامه مطلب...

[ جمعه 91/5/13 ] [ 10:34 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

بر پایه گزارش طبری، مختار ثقفی در چهاردهم رمضان سال 67 هجری و در سن 67 سالگی به شهادت رسید و 6 هزار تن از یارانش گردن زده شدند.

 
به گزارش فارس،  کوفه در جریان نهضت توابین، تحت سلطه حکومت عبدالله بن زبیر بود، به این جهت و به دلیل دشمنی وی با اهل بیت (ع)، جنایتکارانی که به دستور ابن زیاد، حادثه خونین کربلا را پدید آوردند، مشکلی نداشتند.

  ادامه مطلب...

[ جمعه 91/5/13 ] [ 10:29 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

سوالی که همیشه در مورد جنس بدن جن در ذهن بشری که به و جود اون به هر صورتی ایمان داره مطرح میشه این هست موجودی که دارای شعور بالغه و تکلیف هست دیده نمیشه و میتونه از درهای بسته عبور کنه و فکرهارو بخونه و روی ادراک و احساسات انسان تاثیر بگذاره در بدن انسان بیماری یا شفا ایجاد بکنه و حتی باعث مرگ انسان بشه چه چیزی میتونه باشه

دوستان عزیز همه این مطالب دارای توضیح علمیه قبل از هر چیز باید نظریه ملاصدرا رو در مورد جن توضیح بدم که اولین و منحصر به فرد ترین نظریه علمی در مورد جن هستش که توسط فکر بالغ و عقل درشت یک دانشمند ایرانی مطرح شده

اون معتقده که جن دارای جسمی شبیه بخار آبه که میتونه با غلیظ شدن دیده یشه و با رقیق شدن غیب بشه

از زمان ایشان نا اکنون شاید نمیشد این جسم رو تخیل کرد چرا که تا همین اواخر صورت دیگر ماده بنام پلاسما کشف شده . ببینید دوستان پلاسما صورت دیگر ماده هستش که در اون اتمهای جسم مورد نظر فاقد الکترون های گردان دور هسته هستند و یا تعداد اونها خیلی کم هستش برای همین هست که پلاسما در حالت طبیعی بسیار ناپایدار هست در بعضی مواقع حتی قادر به عبور از اجسام جامد و مایع و گاز هم هستش در مورد این ماده نظریات فروانی وجود داره ولی همه دانشمندان در مورد وجود اون متّفق القول هستند شواهدی وجود داره که نشون میده این ماده عجیب در زمان آزاد شدن انرژی فراوان به وجود میاد مثلا 10 سال پیش هنگام خالی شدن باطریهای عظیم اتمی در آمریکا از به وجود آمدن این ماده تصویر برداری شد .

در ایران در منطقه ای استان کردستان و ایلام که در منطقه ای بلند و مرتفع واقع شدند بارها و بارها (البته در تلوزیون ایران هم این نشون داده شد)در هنگام رعد و برق مردم محلی اشیا مدور و داغی رو دیدند که از آسمان به طرف زمین حرکت کرده و از شیشه ها عبور کرده و در سقف چوبی خانه ها ایجاد آتش سوزی نموده و جراحات ناشی از سوختگی در افراد ایجاد نموده که شواهد نشان دهنده ایجاد پلاسما هست که از تخلیه سریع انرژی الکتریکی و از بین رقتن الکترون های گازهای اطراف میدان الکتریسیته و تبدیل اون به پلاسما است

پس به این نتیجه میرسیم که تمامی پلاسماهایی که تا اکنون دیده شده اند داری این خصوصیات بودند

1- آنها مدور و معلق بودند

2- آنها داغ و درخشان بودند

3- حضورشان موقتی و بلا فاصله از بین میرفتند

البته منیر و داغ بودنشان به واسطه گرما گرفتن و گداخته شدن آنها از انرژی که اونها روبه وجود آورده بوده که همون طور که میدونید رعد و برق بسیار داغ و گرمای عظیمی دارد مدور و کروی بودنشون هم به علت چگالی اندک پلاسما و و گازی شکل بودن اونها است چرا که احتمالا ملکولها و اتمهای هوای اطراف جرقه الکتریکی طی شرایطی با از بین بردن الکترون ها(البته طبق نظریه ای که پلاسما رو اتمهای بدون نترون و پروتون میدونه این نیرو باعث از بین رفتن نترون اتم میشه )تبدیل به پلاسما شدند و گازی بودن اون اجسام به این خاطر هست و اونها رو کروی نشون میده

و در نهایت زود از بین رفتنشون هم به خاطر این هست که اونها بعد از مدتی نچندان طولانی الکترونهای خودشون رو از مواد مشابه خودشون در یافت و دوباره تبدیل به ماده اولیه تشکیل دهنده خودشون میشن مثلا اگر فرض بگیرید هیدروژن در معرض این جرقه قرار بگیره و الکترون های خودش رو از دست بده اون تبدیل به پلاسمای هیدروژن میشه و چون تمایل به گرفتن الکترون از دست داده داره از هیدروژن اطراف شروع به گرفتن الکترون میکنه و دوباره تبدیل به هیدروژن میشه پس ناپدید میشه این فرایند تبدیل این گاز به پلاسما لزوما یک واکنش هسته ای ناقص با انرژی کمه که در اون هیچ هسته ای شکافته نمیشه و هیچ هسته ای هم با هم مخلوط نمیشه پس ما نه واکنش فوزیون رو داریم نه فیسیون ماده ای که بعد از این واکنش به وجود میاد همون پلاسمای نادر و ناپایدار هستش

حالا منظورم از مطول کردن این مسئله بیان فرضیه علمی وجود پلاسما بود حالا با وجود این فرضیه ما اقدام به خلقت ذهنی بدن جسمانی جن میکنیم .

طبق اطلاعات ما جن از حرارت مسموم آتش آفریده شده همون طور که انسان از گل یعنی خاک آمیخته با آب که این در قرآن به این معنی هستش که فرایند به وجود آمدن مخلوقات رو به ما میگه که به اعتقاد من تمام این معانی با توجه به سرمنشع خداوندی این کلمات همه و همه دارای توجیه فیزیکی و علمی اگر توجیه نمیشن ناشی از ناقص و یا غلط بودن این علوم مثل فیزیک و شیمی و … هستش ببینید خلقت انسان رو اگر ما ببینیم در قران به فرایندی اشاره میکنه که طی اون عنصر آب و خاک (که معلوم نیست منظور قرآن چه نوع آب و خاکی ایست ) با هم خلط و انسان آفریده میشه و همچنین خلقت جن که در اون از حرارت مسموم (غلیظ) آتش ((که صورتی از انرژیه)) خلق میشه پس این نشانه ها در مورد خلقت جن یعنی حرارت آتش مسموم بسیار شبیه ماده جدید الکشف پلاسما است یعنی هم حرارت داره هم ناپایدار و از انرژی زیاد به وجود اومده است البته من نمیگم لزوما جسم جن از پلاسما هستش چرا که پلاسمایی که ما دیدیم ماده ای بسیار ابتدائی و اولیه است یعنی شاید جسم جن همون پلاسما باشه ولی از نوع پیچیده و منحصر به فردش درست مثل دیگر مواد مثلا ما اشکال مختلف ماده رو در فیزیک و شیمی با هم مخلوط و تحت شرایطی به مواد دیگر تبدیل میکنیم مثلا ما شیر مایع رو تحت شرایطی در حظور عوامل میکرو ارگانیک باکتریایی تبدیل به ماست میکنیم که اصلا شرایط شیر رو نداره یا تبدیل به کره جامد و کشک کاملا جامد میکنیم پس اگر قدرت و توانایی داشته باشیم با پلاسما هم همین کار رو میکنیم و ماده پلاسمایی جدیدی به وجود میاریم

حالا طی این فزضیه جن میتونه ناپدید و از جهاتی هویدا بشه پس ما الان طی این فرضیه ماده ای داریم که مثل بیشتر مواد شکل خاصتی نداره جاذبه تاثیر چندانی روی اون نداره میتونه به هر شکلی در بیاد چون اون شبیه به گازه و از جهاتی شبیه به آب میتونه از خودش نور بده و گداخته بشه میتونه از منافذ بسیار ریز جامدات به راحتی عبور کنه مثلا دیده شده که از شیشه عبور میکنه که همه این کار ها رو جن هم میتونه انجام بده





حالا فرضیه تکوینی بدن جن :


همینطور که میدانیم روح انسان دارای قدرتی است که تا هنگامی که به بدن وابستگی یا علاقه داره بدن رو در حالت حیات قرار میده و اصطلاحا فرد زنده هستش در حقیقت زنده بودن ارگانیکی بدن وابسته به علاقه روح به بدن هستش و این روح است که باعث ادامه حیاط زمینی میشه به محض اینکه بدن در شریطی قرار بگیره که روح نتونه به اون بستگی داشته باشه روح از بدن قطع علاقه پیدا میکنه و فرد عملا میمیره و بدنش یک ارگانیسم مرده محسوب میشه و همینطور این موضوع در مورد جن هم تعمیم داره یعنی این روح جن هستش که باعث تداوم حیاط به جسم شبه پلاسمائیش میشه من طی تحقیقاتم به این نظریه برخورد کردم که جسم جنها پدیده ای پلاسمائی است ما بین ماده و انرژی ، یعنی جسم اون در حقیقت ماده ای است ناپایدار که بلافاصله تمایل به تبدیل شدن به انرژی داره برای همین هم هست که این موضوع که ((جنها نیازی به قبرستان ندارند چون بلافاصله بعد از مردن جسدشون میسوزه ))یعنی طبق تعریف فیزیک تبدیل به انرژی میشه درست مثل پلاسما که به شدت ناپایداره .

البته اینم بگم که دانشمندان معتقدند که میشه در شرایط آزمایشگاهی پلاسمائی رو ساخت که پایدار باشه و تبدیل به انرژی یا ماده اولیه خودش نشه .حالا برمیگردیم سر بحث خودمون تعلق خاطر یا علاقه روح جن به بدنش باعث میشه که جسم جن در حالت معلق بین ماده و انرژی بمونه بنابر تعریف اصل بقاء ماده و انرژی پدیده ها یا ماده هستند یا انرژی ولی جسم جنی ماده ایست مابین ماده و انرژی و این دست خود جن هستش که بیشتر به انرژی متمایل بشه یا به ماده ولی در هر دوصورت ظاهرا محدوده زمانی در اون وجود داره مثلا طبق روایات گفته میشه جنها به هر صورتی در میان (البته در صورتی که تجسد واقعی و قابل رویت برای همه پیدا کنن و نه صور تخیلی که ما ممکن ببینیم که بعدا مفصلا توضیح میدم) ولی این تجسد کاملا موقتی است مثلا میتونن بصورت پدر یا مادرتون در بیان و شما اونها رو ببینید ولی دوباره ناپدید میشن و دائما به این صورت نمیتونن بمونن که این اصل با فرضیه گفته شده قابل توجیه یعنی از اونجائیکه خلقت جن از آتشه((که صورتی از انرژیه)) جسم اونها بشدت متمایل به تبدیل به انرژی شدنه و نمیتونه خیلی به صورت ماده باقی بمونه و این محدودیت زمانی داره .


[ چهارشنبه 91/5/11 ] [ 10:27 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

داستان اسلام آوردن جوان یهودی 
در حدود پنجاه سال پیش در جایی در فرانسه، پیرمرد پنجاه ساله ای از اهالی ترکیه، زندگی می کرد که ابراهیم نام داشت، و یک خواربار فروشی را اداره می کرد.
این خواربار فروشی در آپارتمانی واقع بود که خانواده ای یهودی در یکی از واحدهای آن زندگی می کردند. این خانواده پسری داشتند به نام “جاد” که هفت سال بیشتر نداشت.
جاد عادت داشت که هر روز برای خرید مایحتاج منزل به مغازه عمو ابراهیم می آمد، وهر بار هنگام خروج از مغازه از فرصت استفاده می کرد وقطعه شکلاتی را می دزدید.
یک روز جاد فراموش کرد که طبق معمول از مغازه شکلات بردارد، اینجا بود که عمو ابراهیم او را صدا زد وبه او یادآوری کرد که شکلاتی را که هر روز بر می داشته، فراموش کرده است.
جاد که حسابی شوکه شده بود، گمان می کرد که عموابراهیم از دزدیهای او چیزی نمیداند، لذا از او خواهش کرد که او را ببخشد، وبه او قول داد که دیگر این کار را تکرار نکند.
عمو ابراهیم گفت: نه، بشرطی تو را می بخشم که به من قول بدهی که هر گز در زندگیت دزدی نکنی، ودر مقابل می توانی هر روز از مغازه من یک شکلات برداری.
جاد با خوشحالی این شرط را قبول نمود… سالها گذشت، و عمو ابراهیم برای جاد یهودی بمانند پدر، مادر ودوست بود.
هر وقت جاد با مشکلی برخورد می کرد، ویا از حوادث روزگار به تنگ می آمد، به نزد عمو ابراهیم می آمد، ومشکل خود را برای او مطرح می کرد.
عمو ابراهیم هم کتابی را از کشو میز مغازه بیرون می آورد، وبه جاد می داد، واز او می خواست، صفحه ای از کتاب را باز کند.
وقتی جاد کتاب را باز می کرد، عمو ابراهیم دو صفحه ای از کتاب را می خواند، وسپس کتاب را می بست، وبدین ترتیب مشکل جاد را حل می کرد. جاد وقتی از مغازه بیرون می آمد، احساس می کرد ناراحتی اش برطرف شده، خیالش راحت شده،ومشکلش حل شده است.
سالها گذشت، و رابطه جاد با عمو ابراهیم، آن پیرمرد مسلمان تحصیل نکرده تُرک این چنین سپری شد!
بعد از هفده سال، جاد به سن بیست وچهار سالگی و عمو ابراهیم به سن شصت وهفت سالگی رسید….
عمو ابراهیم دار فانی را وداع گفت، وقبل از وفاتش صندوقی را برای فرزندانش بجا گذاشت، او در صندوق کتابی را نهاده بود، که همیشه جاد آنرا در مغازه می دید. او به فرزندانش وصیت کرد تا کتاب را به جاد آن جوان یهودی هدیه بدهند.
وقتی فرزندان عمو ابراهیم صندوق را به جاد دادند، او از مرگ عمو ابراهیم باخبر شد، از شنیدن این خبر جاد بسیار ناراحت گردید،چرا که عمو ابراهیم یار ویاور او در حل همه مشکلات بود.

روزها گذشت…
روزی از روزها برای جاد مشکلی پیش آمد، وبیاد عمو ابراهیم وصندوقی که به او هدیه داده بود افتاد. صندوق را پیدا کرد، وآنرا باز نمود، ناگهان دید که در صندوق همان کتابی است که همیشه آنرا در مغازه عمو ابراهیم باز می کرد، وعمو ابراهیم آنرا میخواند! جاد صفحه ای ازکتاب را باز کرد، اما کتاب به زبان عربی بود، واو از زبان عربی چیزی نمی دانست.
او بنزد همکاری از اهالی تونس رفت، واز او خواهش کرد تا دو صفحه از کتاب را برایش بخواند، واو نیز خواند. پس از اینکه جاد مشکلش را برای همکار تونسی اش شرح داد، تونسی راه حلی را برای مشکلش پیدا کرد! جاد شگفت زده از او پرسید: این کتاب چیست؟
تونسی گفت: این قرآن کریم کتاب مسلمانان است!
جاد گفت: چگونه می توانم مسلمان شوم؟
تونسی گفت: کافی است شهادتین را بگویی، واز شریعت پیروی کنی!
جاد گفت: أشهد ألا إله إلا الله وأن محمداً رسول الله

جاد الله مسلمان
جاد مسلمان شد، وبخاطر بزرگداشت این کتاب نام خود را “جاد الله قرآنی”گذاشت، وتصمیم گرفت باقیمانده عمر خود را وقف خدمت به این کتاب بزرگ کند… جاد الله قرآن را فرا گرفت، وآنرا فهمید، و در اروپا شروع به دعوت دیگران کرد، تا آنجا که تعداد زیادی یهودی ومسیحی را مسلمان نمود.
روزی از روزها در حالی که جاد الله اوراق قدیمی خود را زیر و رو می کرد، قرآنی را که عمو ابراهیم به او هدیه داده بود باز کرد، ناگهان در اول قرآن نقشه ی جهان را دید، بر روی آن نقشه ی قاره افریقا توجهش را جلب نمود، چرا که روی آن امضای عمو ابراهیم نقش بسته، ودر زیر آن این آیه نوشته شده بود: (ادْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ) [النحل : 125] یعنی: با حکمت و اندرز نیکو (دیگران) را به راه پروردگارت دعوت کن.
جاد الله پی برد که این وصیت عمو ابراهیم است، وتصمیم گرفت آنرا عملی نماید… لذا برای دعوت بسوی دین خدا، اروپا را به قصد کشورهای افریقایی ترک گفت، گفته می شود که کارش آنقدر مبارک وموفقیت آمیز بود که بدست او ملیونها نفر مسلمان شدند.

پایان مسیر
جاد الله قرآنی، این مسلمان واقعی ودعوتگر الهام یافته، سی سال از عمر خود را تماماً برای دعوت بسوی خدا در افریقا سپری کرد، وملیونها انسان بدست او مسلمان شدند…
جاد الله قرآنی در سال 2003م-1382ش در افریقا بخاطر بیماریهایی که در راه دعوت به اسلام به آن دچار شده بود، از دنیا رفت. او در هنگام وفات 54 سال بیش نداشت، که سی سال آنرا در راه دعوت بسوی خدا صرف کرده بود.خداوند او را غریق آمرزش و قرین رحمت خود بگرداند.

داستان هنوز تمام نشده است
مادریهودی جاد الله قرآنی که استاد دانشگاست، فقط دو سال پیش در سال 2005م -1384هـ ش یعنی دو سال بعد از وفات پسرش در سن هفتاد سالگی مسلمان شد.
مادرش می گوید: در طول این سی سالی که پسرش مسلمان شده بود، او دائما در حال جنگ وجدال با او برای بازگرداندنش به دین یهودیت بوده است. ولی با وجود تجربه واطلاعات کافی وقدرت استدلال، نتوانست پسرش را از اسلام بازگرداند، در حالی که عمو ابراهیم، آن پیرمرد مسلمان تحصیل نکرده، توانست قلب فرزندش را شیفته اسلام کند.

چرا جاد الله قرآنی مسلمان شد؟
جاد الله قرآنی میگوید: در مدت هفده سالی که با عمو ابراهیم ارتباط داشتم، حتی یکبار هم به من نگفت”ای کافر” یا “ای یهودی” ، یا حتی به من نگفت “مسلمان شو” …
تصورش را بکنید، هفده سال عمو ابراهیم دندان روی جگر گذاشت، ونه در باره اسلام و نه در باره یهودیت چیزی به او نگفت! واقعا عجیب است که چگونه یک پیرمرد تحصیل نکرده، دل یک پسر بچه را شیفته قرآن می کند.
یک بار در یکی از ملاقاتها از او سؤال شد که چه احساسی دارد وقتی می بیند ملیونها انسان بدست او مسلمان شده اند؟ درجواب گفت: او هیچ احساس افتخاری نمی کند، چرا که او بگفته خودش بخشی از خوبیهای عموابراهیم را جبران می کند.
دکتر صفوت حجازی یکی از دعوتگران مشهور مصری می گوید: در کنفرانسی در شهر لندن پیرامون مسئله دارفور، وراههای کمک به مسلمانان نیازمند وحمایت آنها از خطر تبشیر و جنگ، با یکی از رؤسای قبایل دارفور ملاقات کردم. در گرماگرم صحبت از او پرسیدم: شما دکتور جادالله قرآنی را می شناسید؟ رئیس قبیله بلند شد واز من پرسید: مگر شما او را می شناسید؟ گفتم: بله! زمانی که در سوئیس برای معالجه آمده بود، من با او ملاقات کردم.
رئیس قبیله بر روی دستهایم خم شد، وبه گرمی آنرا بوسید!! به اوگفتم: چکار می کنی؟ من کاری نکرده ام که سزاوار این همه محبت باشد!
گفت: من دست شما را نمی بوسم، بلکه دستی را می بوسم که دست جاد الله قرآنی را گرفته است!!
از او پرسیدم:مگر تو بدست جاد الله قرآنی مسلمان شده ای؟
رئیس قبیله گف: نه! من بدست مردی مسلمان شده ام، که او بدست جاد الله قرآنی مسلمان شده است!!!
فیلم عمو ابراهیم و جاد
نکته جالب وکمی عجیب در داستان جاد الله قرآنی و عموابراهیم این است که در سپتامبرسال 2003 (یعنی درست بعد از وفات جادالله) سینمای فرانسه از داستان زندگی عمو ابراهیم و جاد الله، فیلمی ساخت بنام:” Monsieur Ibrahim et les fleurs du Coran”یعنی: “آقا ابراهیم وگلهای قرآن” به کارگردانی آقای François Dupeyronقهرمان این فیلم عمر الشریف هنر پیشه معروف مسلمان است که نقش عموابراهیم را بازی می کند، این فیلم در سال 2004 به روی صحنه آمد وجوایز زیادی را در سطح محلی و جهانی کسب کرد


[ چهارشنبه 91/5/11 ] [ 6:50 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

ه گزارش افکارنیوز به نقل از فارس، مرحوم آیت‌الله احمد مجتهدی تهرانی، شرح کوتاهی بر دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان دارد که به صورت مجموعه صوتی موجود است، متن این مجموعه شروح در ماه رمضان سال 89 به ابتکار خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس پیاده و منتشر شد.

نظر به استقبال مخاطبان و مردم روزه‌دار از این شروح، یک بار دیگر باز نشر می‌شود.

*دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان

«اَللّهُمَّ حَبِّبْ اِلَىَّ فیهِ الْاِحْسانَ وَکَرِّهْ اِلَىَّ فیهِ الْفُسُوقَ وَالْعِصْیانَ وَحَرِّمْ عَلَىَّ فیهِ السَّخَطَ وَالنّیرانَ بِعَوْنِکَ یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ»

«خدایا دوست گردان نزد من در این ماه احسان و نیکى را و ناخوش دار در پیش من در این روز فسق و نافرمانى و گناه را و حرام گردان در این روز بر من خشم کیفربار و آتش (سوزان) را به کمک خودت، اى فریادرس فریادخواهان»

* شرح فرازهای دعا

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح «اَللّهُمَّ حَبِّبْ اِلَىَّ فیهِ الاِحْسانَ» می‌گوید: خدایا کاری کن که من خوبی را دوست داشته باشم و از بدی و گناه بدم بیاید. خدایا کاری کن که کار خوب انجام دهیم. یا به درهمی، یا به قدمی و یا به زبانی. آدم باید از انجام کارهای خوب لذت ببرد و در احسان ریاکاری نکنند تا در این صورت در قیامت به او اجر دهند.

بهترین خوبی چیست؟

وی می‌افزاید: بهترین خوبی‌ها این است که کسی به بستگان فقیرش کمک کند. بعضی‌ها به فامیل مستحق خود رسیدگی نمی‌کنند و به اشخاص دیگر کمک می‌کنند.

مرحوم آقای بروجردی احتیاط می‌کرد و می‌فرمود که اگر در شهرتان مستحق است، اشکال دارد کمک خود را به شهرهای دیگر بفرستید!

برخی مراجع نیز معتقد بودند که فطریه را باید به مستحقان همان شهر پرداخت کرد.

این استاد بزرگ اخلاق در ادامه می‌گوید: حدیث داریم که «بهترین شما کسی است که غذا درست کند و به در خانه‌ها ببرد»، خوب است که به یاد مردگان خود غذایی درست کنید و شب‌های جمعه آن را پخش کنید.

روایت داریم که روح مردگان مؤمنین شب‌های جمعه به در خانه فرزندان خود می‌آیند و طلب روزی می‌کنند. در گذشته در خیر اموات، نذری‌های زیادی داده می‌شد؛ اما الان این‌گونه نیست و به همین علت است که روح پدران ما از ما راضی نیستند و امورات زندگی‌مان به خوبی نمی‌گذرد.

چرا معصومین گناه نمی‌کنند؟

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در ادامه اظهار می‌کند: هیچگاه خودتان را خوب مپندارید و در نمازهای شب پیش خود بگویید که هنوز بد هستید.

امام سجاد (ع) با آنکه معصوم است در دعای ابوحمزه ثمالی می‌فرماید؛ خدایا آیا بین بندگان کسی از من بدتر وجود دارد؟

وی در شرح فراز «وَکَرِّهْ اِلَىَّ فیهِ الْفُسُوقَ وَالْعِصْیانَ» بیان می‌کند: خدایا کاری کن تا از فسق و معصیت بدم بیاید. آیا می‌شود کسی از گناه بدش بیاید؟ بله، وقتی شما عادل شدید گناه در نظرتان بد می‌شود. معصومین (ع) به این دلیل گناه نمی‌کنند که معصیت در نظر آنها زشت است.

آیات شفاعت در قرآن مربوط به چه کسانی است

آیت‌الله مجتهدی تهرانی همچنین در شرح «وَحَرِّمْ عَلَىَّ فیهِ السَّخَطَ وَالنّیرانَ» تصریح می‌کند: خدایا غضب و آتش خودت را بر من حرام کن. جهنم مصیبت‌های بسیاری دارد و إن شاء‌الله هر کسی با ولای امیر‌المؤمنین (ع) و ولای اهل بیت (ع) از دنیا برود، جهنم نمی‌رود. امام صادق می‌فرمود: «ایمانتان را با خودتان بیاورید، ما دستگیری و شفاعت می‌کنیم.»

وی با بیان اینکه آیات شفاعت موجود در قرآن مربوط به کسانی است که با ایمان از دنیا می‌روند، می‌گوید: در قرآن دو نوع آیه درباره شفاعت داریم. به اذن خدا برخی که ایمان دارند، شفاعت می‌شوند؛ اما آنها که بی‌ایمان هستند شامل شفاعت نمی‌شوند.

راهکارهای ارتباط با خداوند

آیت‌الله مجتهدی تهرانی همچنین درباره فراز پایانی روز یازدهم ماه رمضان می‌گوید: «بِعَوْنِکَ» یعنی به کمک تو ای خدا. تا خدا ما را کمک نکند، نمی‌توانیم به محتویات این دعا دست پیدا کنیم. البته باید عمل هم بکنیم. اگر یک گام به سمت خدا بردارید، خدا چند گام به سمت شما حرکت می‌کند. برای اینکار با خدا ارتباط بگیرید. با حضور در مساجد و زیارتگاه‌ها با خدا ارتباط بگیرید.

وی در پایان سخنان خود در معنی و شرح دعای روز یازدهم ماه رمضان می‌گوید: «یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ» یعنی اینکه هر کس پناه و فریادرس می‌خواهد، خدایا تو پناهش می‌دهی و با این عبارت از خدا می‌خواهیم که دعای ما را مستجاب کند.


[ چهارشنبه 91/5/11 ] [ 6:10 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

آیت‌الله مجتبی تهرانی از اساتید برجسته اخلاق در هشتمین جلسه از جلسات اخلاق و معارف اسلامی ویژه ماه مبارک رمضان به موضوع «دعا» پرداخت که مشروح آن در پی می‌آید:
 
 
أعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ؛ بسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرّحیمِ؛
 
 
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ؛ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَ اسْمَعْ‏ دُعَائِی‏ إِذَا دَعَوْتُکَ‏ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ»
 
 
مروری بر مباحث گذشته
 
 
عرض شد ماه مبارک رمضان ماه تلاوت قرآن و ماه دعا است و در این ماه به آن‎ها ترغیب و سفارش شده است. اینکه برای خود و دیگران چه در امور دنیوی و چه اخروی دعای خیر کند. امّا نسبت به کفّار و مشرکین بیان کردیم که آن‎‎ها دو گروه هستند، یک گروه مستضعفین‎اند و یک گروه معاندین‎. دعا کردن نسبت به مستضعفین خصوصاً برای هدایت آن‎ها، بسیار خوب است و بلکه عملاً هم گاهی واجب است. امّا در مورد معاندین این‎طور نیست. من این‎ها را بحث کرده‏ام، فقط می‏خواستم تذکّری داده باشم.
 
  ادامه مطلب...

[ چهارشنبه 91/5/11 ] [ 6:9 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]
حاج اسماعیل دولابی:
از هر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست.
نکند خدا را بپوشانی و آن را به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر
از این نیست. اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری. هر وقت
خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از ربت تعریف کن. بیا و از این تاریخ تصمیم
بگیر حرفی نزنی مگر از او . هر زیبایی و خوبی که دیدی رب و پروردگارت را یاد
کن، همان طور که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای دهه ی اول ذیحجه می فرماید:
به عدد همه ی چیزهای عالم* لا اله الا الله

--


[ چهارشنبه 91/5/11 ] [ 6:5 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]
براج البیت نام هتلی مجلل در مکه، عربستان سعودی است. سازندگان ساختمان شرکت مجموعة بن لادن السعودیة (متعلق به خانواده اسامه بن لادن) است. معمار آن شرکت دار الهنداسه است  .

این هتل با 601 متر ارتفاع، بلندترین برج عربستان، و از نظر حجم (با 1500000 مترمربع مساحت) بزرگترین ساختمان جهان خواهد بود.[1]

رقم دقیق هزینه شده برای ساختمان بنا مشخص نیست، اما گمان می‌رود بیش از 3 میلیارد دلار آمریکا باشد.[2]

هتل در مجاور مسجد الحرام قرار دارد، و قابلیت جا دادن 100000 مهمان را دارد.
به تصویر زیر نگاهی بیندازید
!!!

[ چهارشنبه 91/5/11 ] [ 5:55 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

<

شهدا شرمنده ایم شهرستان بجنورد

کانون منجی

هئیت حسین جان

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 76
بازدید دیروز: 150
کل بازدیدها: 3147392
Flag Counter