ابزار وبلاگ

شهرستان بجنورد - شهرستان بجنورد
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://mehrangoli64.ParsiBlog.com
 
لینک های مفید
Online User

حسینه ی جاجرمی در خیابان طالقانی شرقی تبدیل به موزه شده. این بنای قدیمی که از معماری بی نظیری برخوردار است با اتاق های فراوان از دو طبقه تشکیل شده در طبقه ی بالا سفره خانه ی سنتی دایر است و در پایین محل فروش صنایع دستی بجنورد از قبیل : چارق (نوعی پاپوش دست دوز چرم) گلیم و قالیچه - لباس محلی بجنوردی و ... دیدن این موزه خالی از لطف نیست.







 


[ شنبه 90/11/15 ] [ 8:45 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

 

آبنبات خراسان شمالی

به گزارش خبرگزاری فارس از بجنورد به نقل از روابط عمومی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خراسان شمالی، علی‌اکبر وحدتی اظهار داشت: دانش تولید آبنبات (آبنبات قیچی) از جمله دانش فنون بومی و سنتی (خوراک) است که در گروه 4 (دانش‌ها و عادت‌ها و رسم‌های مربوط به طبیعت و کیهان) قرار دارد‌.
وی در توضیح دانش تولید آبنبات گفت: آبنبات یکی از مشتقات شکر و یا پودر قند است که طی فرایند جوشاندن و هوادهی خمیر آبنبات و سرد کردن و برش خمیر با قیچی در اندازه‌های کوچک، تبدیل به آبنبات می‌شود.
وحدتی تصریح کرد: در حال حاضر با مواد افزودنی چون گیاهان دارویی و معطر و یا دانه‌های روغنی چون گردو، مغز بادام درختی و زمینی، تولید می‌شود و یکی از سوغات مهم خراسان شمالی محسوب می‌شود.
وی خاطرنشان کرد: تاکنون تعداد 19 اثر میراث معنوی (ناملموس) در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده‌اند که با ثبت این اثر به 20 اثر خواهد رسید.
‌مدیرکل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری خراسان شمالی نیز گفت: از ابتدای سال جاری تاکنون یک ‌هزار و 428 شئ تاریخی و بدلی و 4 دستگاه فلزیاب توسط نیروهای یگان حفاظت کشف و ضبط شد.
علی کاظمی اظهار داشت: یک‌ هزار و 385 سکه تقلبی و 43 شی تاریخی شامل کوزه، ظروف سفالی، ظروف فلزی، مجسمه و چهار دستگاه فلزیاب کشف و ضبط شد.
وی همچنین حفاری‌های غیرمجاز را 24 مورد و تخریب و ساخت و ساز را یک مورد عنوان کرد.
مدیرکل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری خراسان شمالی تعداد نظارت و بازدید را حدود 4 هزار مورد دانست و افزود: یگان حفاظت این اداره کل با 46 نیرو به امکاناتی از جمله خودرو و موتورسیکلت مجهز است و از اماکن و محوطه‌های تاریخی استان بازدید می‌کند.
وی تصریح کرد: همچنین با استقرار نماینده حقوقی در این اداره کل تلاش می‌کند تخلف‌ها در این زمینه به حداقل برسد.
کاظمی گفت: هم‌استانی‌ها می‌توانند هرگونه اطلاعات و گزارش در مورد جرم مواریث فرهنگی کشور از طریق شماری 05842242380 برای پیگیری و رسیدگی به یگان حفاظت استان گزارش کنند.


[ سه شنبه 90/10/13 ] [ 9:49 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

فرزند حسینقلى از مالکین بجنورد، در 1304 متولد شد. پس از انجام تحصیلات ابتدائى به کشاورزى و ملکدارى پرداخت و در قسمتى از زمینهاى وسیع پدرش به امر زراعت مشغول شد. و در امور اجتماعى و سیاسى منطقه تدریجا نفوذى پیدا کرد تا اینکه در انتخابات دوره‏ى بیستم از جغتاى و جوین به وکالت انتخاب گردید. در ادوار بیست‏ودوم و بیست‏وسوم و بیست‏وچهارم از بجنورد نماینده شد. در عین حال به کشاورزى هم سرگرم بود و قسمتى از زمینهاى خود را زیر کشت چغندر قند برد و محصولات خود را به کارخانه قند شیروان واگذار مى‏کرد. خانلرخان قراچورلو خواهرزاده‏ى سردار معزز بجنوردى بود که از مرزداران آن منطقه بودند. سردار معزز در 1304 ش از طرف سرتیپ جان‏محمدخان فرمانده لشکر خراسان دستگیر و بدون محاکمه اعدام گردید. در میان اعدام‏شدگان، حسینقلى‏خان پدر خانلرخان که شوهر خواهر سردار معزز بود، به دار کشیده شد. خانلرخان شکارچى قابلى است. در اسفند ماه 1379 در بجنورد درگذشت.


[ دوشنبه 90/9/21 ] [ 8:41 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

 

کاوانلو را به سمت مشهد مقدس انداختند. به این معنی که از اول سملقان یورت شادلو شد. گاوانلو را به سمت مشهد مقدس انداختند. به این معنی که از اول خاک چلای خانه که در شمال مشهد واقع و تا قلعه کردنشین یوسف خان که در چهار فرسخی سمت شمال قوچان است امتداد دارد یورت طایفه جانی قربانی باشد و کوه شمال چشمه گلپ معروف به چشمه گیلاس (در شمال منطقه چناران و رادکان) که کوه عمارت نام دارد و یک سمت آن (در شمال منتهی) خلاصه طوایف مزبور در محلات مذکور بماندند و بعد از قراخان پسرش بنام بیک وکیل، ریاست داشت پس از او پسرش محمدحسین خان از دولت (نادرشاه پس از مراسم تاجگذاری در دشت مغان به سال 1148 قمری) ایلخانی لقب یافت بعد از آن پسرش امیرگونه خان ایلخانی شد و پس از او رضا قلی خان بن امیر گونه ایلخانی گردید.بعد از

اوسام خان بن رضاقلی خان (دلیرترین و سیاستمدارترین خوانین زعفرانلو حاکم مشهد و فاتح هرات) ایلخانی و بعد از سام خان امیرحسین خان برادرش ایلخانی طایفه زعفرانلو و ملقب به شجاع الدوله گردید، از جماعات گرائیلی در خراسان طایفه بغایری حالا در بام و صفی آباد سکنی دارند . پس از تسخیر قوچان مرکز فرمانروایی ایلخانان کرد زعفرانلو در سال 1248 قمری، عباس میرزا قاجار پسر فتحعلیشاه برای تضعیف قدرت رزمی کردها، اتحاد آنها را از هم پاشید و یک ایلخانی دیگر کرد را در بجنورد تشکیل داد که نخستین ایلخانی شادلو بود و نجفعلی خان شادلو پدرزن رضاقلی خان بخاطر همکاری باعباس میرزا قاجار به این سمت منصوب شد.

اما ایلات معتبر 32 گانه در خراسان که هر کدام جایگاه و نقش ویژه ای در تاریخ خراسان دارند، برخی بدین شرح می باشند .
قراچورلوها : که در زمان نادرشاه با او جنگیدند و سرانجام با او صلح و نجف سلطان کرد قراچورلو و محمدخان قراچورلو از فرماندهان این ایل بزرگ هستند که در جنگهای ایران و عثمانی و ایران و هندوستان در تمام سالها در کنار نادرشاه بودند. سبزعلیخان کرد قراچورلو سر محمدحسن خان قاجار پدر آغامحمدخان را برید و به کیم خان زند اهدا کرد و حکومت صفویه را تثبیت نمود.
حسینقلی خان قراچورلو حاکم سرحدات ثلاثه بجنورد و پدر شادروان خانلرخان قراچورلو (متوفی اسنفد 79) نیز همراه سردار معزز شادلو در مشهد به امر رضاشاه اعدام شد. محل استقرار قراچورلوها (مامیانلوها) در درگز، بجنورد و اسفراین می باشد.

کیکانلوها : در سراسر نواحی شمال قوچان از آشخانه و بجنورد گرفته تا درگز اسکان گرفته اند و جمعیت زیادی را تشکیل می دهند. مرکز حکومت کیکانلو بر عهده خوانین اوغاز بوده که معروفترین خوانین آخر آن محمد حسن خان شیخ الخوانین و پسرانش سعادتقلی خان سیوکانلو و قادر قلی خان قبادی بودند کیکانلو ها در زمان ناصرالدین شاه به سه ایل سیوکانلو، بیچرانلو و کیکانلو تقسیم شدند.

قهرمانلو: از مهمترین ایلات کرد است که آخرین رهبر آن ولیخان قهرمانلو بود که به امر رضاشاه در زندان مشهد در سال 1310 مقتول گردید محل استقرار آنها در رشته کوههای شاه جهان در جنوب قوچان و نیز در شیروان و اسفراین بجنورد می باشد.


میلانلو: از مهمترین ایلات کرد در اسفراین است حدود 43 طایفه و ایل کرد در شهرستان اسفراین مستقر هستند و مزارع و کشتزار ها و بیشتر زمین های کشاورزی و مراتع اسفراین متعلق به این مردها که بیش از 80% جمعیت اسفراین را تشکیل می دهند حکومت اسفراین بین ایلخانان بجنورد و قوچان گاهی دست به دست می شد.

توپکانلو: که معروفترین ایل بیگی آن فرهاد خان توپکانلو بود که همراه ولیخان قهرمانلو قصد کشتن رضا شاه را داشتند توپکانلو ها در سراسر خراسان از جمله سبزوار و نیشابور و چناران و قوچان و شیروان و اسفراین مستقر شده اند.

 
دیگر ایلات و طوایف معتبر کرد عبارتند از:
هودانلو، بادلانلو، زیدانلو، صوفیانلو، توروسانلو، زنگلانلو، باچیانلو، رودکانلو، رشوانلو، حمزکانلو، شیخ امیرانلو، جلالی، سیاه منصور، جهان بیگلی، مادانلو، قرباشلو و غیره
.

اینک نمودار فرمانروایان کرد خراسان از زمان شاه اسماعیل صفوی تا رضاشاه پهلوی.
-
حاج رستم یگ چشمگزگ که در دشت چالدران به امر سلطان سلیم امپراطور ترک عثمانی با یارانش به قتل رسید
-
شاه علی خان کرد چشمگزگ که همراه شاه عباس در سال 1000 قمری وارد خراسان شد.
-
شاهقلی سلطان میرایل جلیل چشمگزگ و امیرالامراء اکراد سال 1011 قمری
-
یوسف خان سلطان، میرال جلیل چشمگزگ 1037 قمری
-
مهراب بیگ فرزند شاهقلی سلطان، ملقب به وکیل الاکراد(1038 قمری)
-
قراخان پسر مهراب بگ وکیل الاکراد
-
سام بگ سپهسالار و پدر زن نادرشاه (وکیل الاکراد)
-
محمد حسین خان ایلخانی 1248 قمری معاصر نادرشاه و شاهرخ امیر گونه خانه ایلخانی معاصر شاهرخ ندری و آغامحمد خان قاجار
-

 

رضا قلی خان ایلخانی مقتدرترین خوانین ایرانی متوفی 1249در تبعید آذربایجان سام خان ایلخانی فاتح امیر حسین خان شجاع الدوله نجفعلی خان کردشادلو نخستین ایلخانی بجنورد سال 1248 قمری
-
هرات ملقب به شجاع الدوله متوفی 1311 قمری جعفرقلی خان شادلو ایلخانی مقتدر ملقب به سهام الدوله
-
ایلخانی زعفرانلو مسعود 1275 قمری حاکم بجنورد و استرآباد مسموم 1278
-
محمد ناصرخان شجاع الدوله پسر امیر حسین خان بنیانگذار شهر جدید قوچان متوفی 1320 قمری
-
حیدر قلی خان سهام الدوله برادر جعفر قلی
-
خان مسعود در سال 1288 قمری
-
عبدالرضا خان شجاع الدوله یا محمد خان سهام الدوله (سردار مفخم) متوفی 1338 قمری برادرزاده حیدر قلی خان و متوفی 1322 قمری
-
امیر حسین خان شجاع الدوله زعفرانلو حاکم بجنورد و استرآباد که آخرین حکم ایلخانیگری را از عزیزالله خان سالار مفخم (سردار معزز)
احمد شاه در سال 1300 خورشیدی از دولت رضاخان (رضا شاه) که در مشهد به امر رضا شاه در سال 1304 به دار در سال 1305 دریافت داشت آویخته شد نگاهی به تاریخ قوچان مرکز فرمانروایی ایلخانان کرد زعفرانلو قوچان که این زمان بر کنار شاهراه بین المللی خراسان به مازندران قرار گرفته و مرکز شهرستان قوچان می باشد تاریخی پر فراز و نشیب داشته است معلوم نیست در چه زمانی قوچان بر این شهر نهاده شده است برای اولین بار که از این نام ذکری در تاریخ رفته در حددود سال 1003 قمری بوده که مؤلف شرفنامه (بتلیس) به آن اشاره کرده و گفته است در زمان شاه عباس کردها را به قوچان بردند.
معلوم نیست که آن زمان قوچان تلفظ می شده یا طبق رسم معمول حرف چ را به ج بدل کرده اند؟ بار دگر در سال 1248 قمری پس از جنگ عباس میرزا نایب السلطنه قاجار با رضاقلی خان زعفرانلو ایلخانی خراسان که سرانجام به تسلیم ایلخانی می انجامد، قائم مقام فراهانی در نامه ای که به فتحعلی شاه نوشته مژده تسخیر قوچان را می دهد و جای واژه خبوشان، قوچان را به کار برده است در دوره اشکانیان نام شهری در این حدود به نام آساک یا آسااک برده شده است و حتی بعد از اسلام نیز شهری در جنوب غربی قوچان کنونی بوده که به استو معروف بوده و تا زمان هلاکوخان به این نام مشهور بوده است.

در تاریخ دوره غزنویان و مغول و تیموریان در تمام منابع از آن بنام خبوشان نام برده شده است در دوره اشکانیان و ساسانیان شهرهای کوچک ولی پر رونق در جلگه قوچان وجود داشته است که در حفاریهای غیرقانونی سالهای اخیر بسیاری از آثار آن دوران کشف شده است که از جمله می توان محل روستای کنونی (امامزاده) سلطان زیر آبه و کشفیات حدود روستای میرفضل الله و نیز کشفیات اسفیجر اشاره کرد که سکه های اسکندر مقدونی از آنجا کشف شده بوده است.
اما خبوشان همان شهر قدیم قوچان بوده که بر اثر زلزله سالهای 1311 و 1312 قمری بکلی ویران شد چون به امر محمد ناصرخان ایلخان زعفرانلو در بین سالهای 1311 تا 1314 شهر کنونی قوچان ساخته شد لذا این شهر را بنام این ایلخانی کرد، ناصریه می گفتند و رفته رفته نام قوچان شایع تر و تثبیت گشت چنان که اعتمادالسلطنه (صنیع الدوله) در مطلع الشمس گفته است که : قوچان که در اصل خبوشان بوده و مغول آنرا قوچان گفته اند، از شهرهای معتبر کردستان خراسان است. پنج یا شش هزار خانوار دارد. مؤلف بستان السیامه جمعیت شهر قوچان در سال 1314 قمری را که هنوز همه مردم شهر کهنه در آن اسکان نگرفته بودند ، تعداد 15 هزار نفر نوشته است.
از حوادث مهمی که در شهر جدید قوچان روی داده قیام سردار کرد زعفرانلو در آخر دوره عبدالرضا خان شجاع الدوله ایلخان قوچان می باشد.
مرگ شجاع الدوله در سال 1298 خورشید، قیام نافرجام کلنل محمدتقی خان پسیان و شکست خوردن او از کردهای قوچان در پاییز 1300 از دیگر حوادث این شهر است حرکت کردهای قوچان به همراهی امیرجان محمدخان فرمانده لشگر شرق ترکمن صحرا از وقایع سال 1303 خورشیدی می باشد.
قیام سالار جنگ که حکومتی کمونیستی بود و از مروه تپه در غرب بجنورد در گلستان کنونی آغاز گشت و بجنورد و اسفراین و شیروان تسخیر شد و سالار جنگ (لهاک) با نیروهایش وارد قوچان گردید به وسیله خوانین کرد قوچان محاصره و مغلوب به شوروی متواری گشت. رضاشاه در مرداد 1305 برای تقدیر از این عمل کردهای خراسان به قوچان آمد.

 

 


ویرانی بسیار از بناهای قوچان تلفات سنگین نیز در بهار 1354 از دیگر حوادث گذشته به شهر قوچان فرآورده های گله داری، کشاورزی و باغداری است به ویژه انگور و کشمش قوچان شهرت جهانی دارد.
صنایع دستی ، بافتنی از جمله دستبافت های زنان کرد مانند جاجیم، پلاس، قالیچه ، دستکش، پاتاوه، جورابهای رنگین زیبا و مانند آن است و پوستین بافی و نمدبافی و چارق دوزی از دیگر صنایع دستی قوچان می باشد.در زمینه هنر وموسیقی قوچان  یک قطب و مرکز هنری در شمال کشور می باشد. 

برگرفته ازمنبع:کتاب حرکت تاریخی کرد ، کلیم الله توحدی درهشت جلد


[ دوشنبه 90/9/21 ] [ 8:40 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

 

 

میدانیم که پس از ورود مسلمانان به ایران و سقوط سلسله عظیم ساسانیان که نگهبانان سرزمین های وسیع امپراطوری ایران بودند، استقلال ایران به مدت نه قرن پایمال شد و از بین رفت واعراب در قرون اولیه خود را به مرزهای شمالی و شرقی کشور رسانده و با کشورهای باستانی توران، هند و چین هم مرز شدند. در میانه قرن چهارم هجری با فرصتی که برای اقوام ترک پیش آمده بود و دیوارهای مرزی ایران را شکسته یافتند از مرزهای ایران و توران قدیم گذشته و وارد سرزمین های خراسان شدند و سرانجام حکومتهای غزنوی، سلجوقی، مغول وحشی یکی پس از دیگری ایران را مورد تاخت و تاز قرار داده و به ویرانی پرداختند و یورش های تیمور لنگ و اعقاب او و نیز ترکان قراقویونلو و آق قویونلو سرزمین ایران را لگدمال کردند.

تا اینکه در آغاز قرن نهم هجری، سلسله ایرانی تبار صفویه که نژاد کرد داشتند به همت شاه اسماعیل صفوی (930-905 قمری) روی کار آمد و اساس استقلال ملی ایران را پس از حدود نهصد سال بنا نهاد و با رسمی کردن مذهب تشییع در ایران ضمانت وحدت قومی و ملی ما را فراهم ساخت.

روی کار آمدن صفویه همزمان با اوج قدرت سلاطین عثمانی بود که خود را خلیفه اسلام و مالک الرقاب سرزمینهای اسلامی می دانستند اما صفویه در مقابل آنها شجره ای برای خویش ساخته و خود را به دودمان امام هفتم شیعیان منسوب داشتند و حق خلافت و ولایت را به خویش منتسب کردند و در مقابل ترکان عثمانی قد برافراشتند در نتیجه ترکان عثمانی به کینه توزی با صفویه پرداختند و با ازبکان هم نژاد و هم مذهب خویش در شرق خراسان متحد شدند و آنها را به تاخت و تاز و ویرانی هر چه بیشتر خراسان واداشتند تا عثمانی ها از مغرب و ازبکان از مشرق کشور نوپای ایران را بار دیگر بین خویش تقسیم کرده و مذهب تسنن را جایگزین مذهب تشییع نموده و حکومت صفویه را پراندازند. اما پذیرش مذهب شیعه از سوی ایرانیان که صفوی متکی بر آن و حامی آن بودند نقش اصلی را سرانجام در استقلال ایران ایفا کرد و این کشور نوپا را در برابر حملات دشمنان محفوظ و مصون داشت از مهمترین متحدان شاه اسماعیل کردان چشمگزگ مستقر در شرق امپراطوری عثمانی بودند که از دیرباز مذهب تشیع را داشتند.

 چون سلطان سلیم امپراطورعثمانی طرح شیعه کشی خود را در کشور آغاز کرد حاج رستم بگ چشمگزگ با چندین هزار خانوار کرد از ایل و تبار خود به یاری شاه اسماعیل آمد که سرانجام پس از شکست شاه اسماعیل در جنگ چالدران ، این امیر کرد با چهل تن از دیگر سران کرد به اتهام همکاری با شاه اسماعیل به نامردی گردن زده شدند. جنگ چالدران در دوم ماه رجب 920 قمری اتفاق افتاد شاه اسماعیل که نمی خواست در آغاز کار با سلاطین عثمانی درگیر شود پیش از جنگ چالدران همت خویش را مصروف مرزهای شرقی کشور نمود تا ازبکانی را که به خراسان تاخته و به قتل و غارت و ویرانی شهرها و روستاها پرداخته بودند گوشمالی دهد. او در جنگ مرو با یاری سپاهیان فداکارش از جمله کردهای شیعه مذهب پیروز شد و ازبکان را به سختی شکست داده و از خراسان بیرون راند و در کاسه سر شیبک خان ازبک شراب نوشید (916 قمری) . شاه اسماعیل و شاه تهماسب و شاه عباس هر کدام به نوبه خویش ایالت و طوایف زیادی را از کردان شیعه مذهب خود به خراسان منتقل ساختند تا در برابر تاخت و تاز ازبکان سنی مذهبی، از کیان خراسان دفاع نمایند.

از مهمترین کردانی که در زمان شاه اسماعیل و شاه تهماسب وارد خراسان شده اند، می توان از کردان کلهر، قهرمانلو و چگنی نام برد. چگنی ها که قدرت و جمعیت چشمگیری داشتند به فرماندهی بوداق خان چگنی با دیگر ازبکان را که به خراسان تاخته بودند گوشمالی سخت داده و بیرون راندند.

 بوداق خان در زمان شاه تهماسب فرمانروای سرزمنیهای اسفراین، بجنورد، شیروان، قوچان، مشهد و درگز بود و جنگ های فراوانی با ازبکها انجام داد. پس از فوت شاه تهماسب در سال 984 قمری چند سالی به علت اختلافات سران قبایل کرد و ترک شیعه مذهب و جانشینان نالایق از جمله شاه اسماعیل دوم و سلطان محمد صفوی فتور عظیمی در دستگاه سلطنتی صفوی روی داد و می رفت شیرازه نظام و استقلال ایران بار دیگر پاشیده شود که با همت سران کرد مستقر در خراسان از جمله کردان چگنی و چاپشلو و استاجلو کلهر و قهرمانلو با مستقر در هرات و قاجارهای مستقر در جنوب خراسان شاه عباس صفوی که کودکی بیش نبود به همت مرشد قلی خان کرد استاجلو بر سریر پادشاهی نشست و بار دیگر آب رفته را به جوی بازآورد و دشمنان ایران را به شدت تنبیه کرد یکی از علل شکست های شاه اسماعیل و شاه تهماسب در جنگ با سلاطین ترک عثمانی، نزدیک بودن شهر تبریز به عنوان پایتخت ایران به سرزمین دشمن بود که در هر فرصتی عثمانی ها آن را اشغال می کردند.

 لذا شاه تهماسب ناچار شد پایتخت را به قزوین که در داخل ایران و دورتر از دسترس دشمن بود  انتقال دهد.

در سال 996 قمری که شاه عباس از خراسان به قزوین رفت و بر تخت شاهی نشست بار دیگر ازبکان به فرماندهی عبدالمؤمن خان ازبک از موقعیت استفاده کرده و به خراسان تاختند و شهرهای هرات و مشهد را تصرف کرده و به خاک و خون کشیدند و به سوی سبزوار و اسفراین پیشروی نمودند. تنها بوداق خان چگنی بود که توانست خراسان شمالی و مرکز فرماندهیش را در قوچان از شر دشمنان نجات دهد. در چنین روزگار آشفته ای که ازبکان به سوی پایتخت ایران می تاختند.شاه عباس نقشه ای چید و بسیاری از کردهای چشمگزک را که در قفقاز و آذربایجان متوقف بودند به نواحی شرقی قزوین منتقل ساخت که آنها را از شرق پایتخت تا تهران وخوار و ورامین و دامنه های رشته کوههای دماوند و البرز را زیر پوشش استحفاظی خود قرار دادند و همچون دیواری آهنین بین پایتخت و ازبکان قرا گرفتند.
حدود سال 1000 قمری بود که شهر اسفراین پس از چند شبانه روز مقاومت در برابر ازبکان و دفاع جانانه قباد خان کرد کلهر و ابومسلم خان چاپشلو استناجلوئی سرانجام سقوط کرد و ازبکها این شهر را که از آغاز حکومت صفویه تا کنون بارها تخریب و غارت کرده بودند، این بار به کلی ویران نموده و به سوی دامغان و سمنان پیشروی خود را آغاز نمودند تا پایتخت را مورد تهدید قرار دهند. ازبکان این زمان شهر مشهد را بکلی ویران و مردم آن را که به فرماندهی خان استاجلو مقاومت می کردند پس از چند ماه محاصره و تصرف شهر قتل عام کردند بقیه سپاهیان ویرانگر ازبک و مغول که از حدود سیستان و یزد خود را به نواحی مرکزی ایران یعنی کاشان و اراک رسانده و مردم بی دفاع آن نواحی را کشتار و شهرها را ویران و زنان و کودکان را به اسارت گرفته و به سوی خوار و ورامین پیشروی می کردند که در آنجا با کردهای محافظ پایتخت مواجه شده و شکست سختی را از کردها متحمل گشته و با بجا گذاشتن اسرا و غنایم ناچار به فرار شدند و به خراسان رفتند. شاه علی خان کرد چشمگزگ که این زمان ریاست کردهای چشمگزگ را بر عهده داشت شاه عباس را وادار ساخت تا برای سرکوب کامل ازبکان در تعقیب آنان روانه خراسان شدند.

جنگهای شاه عباس در خراسان با ازبکان از سال 1000 قمری تا 1010 قمری بطور پراکنده ادامه داشت که در نتیجه مرزهای ایران پس از یکهزار سال به دوره امپراطوری ساسانیان در شرق رسید. سرزمین های بلخ و مرو و بخارا و خوارزم به وسیله سپاهیان شیروان ایران مفتوح شد و ازبکان از آنجا بیرون رانده شدند.

در این سالها تقریباً تمام کردهای مستقر در حدود تهران وارد خراسان شدند و در نواحی شمالی این ایالت مستقر گشتند و در سال 1011 قمری که تقریباً آرامش به خراسان بازگشته بود شاه عباس از بلخ به هرات و مشهد بازگشت و از راه چناران و رادکان شکارکنان به خبوشان (قوچان) آمد و حکومت درگز (درون) را نیز به خطه قوچان ضمیمه کرد و آنرا به شاه قلی سلطان جد امرای بعدی کرد خراسان تفویض داشت و در درگز لقب امیرالامرایی داد. به قول مؤلف عالم آرای عباسی، شاهقلی سلطان غلام خاصه شریفه چشمگزگ (زعفرانلو) را به رتبه والای ایلت و خانی سربلند گردانیده، حکومت اسکای درون (ایبورد و تسا و درگز) را به او عنایت فرمودند و خاطر از مهمات آنجا جمع فرموده ( از طریق دره جیرستان و گیفان و جلگه ایوب پیغمبر و راز و مینودشت بازگشته) و در اسکای خوار ( و ورامین) به اردوی کیهان پور ملحق شدند. اما کردها که پس از آزادسازی اسفراین از رشته کوه شاه جهان گذشته و وارد جلگه شیروان و قوچان شده بودند نخستین قلعه ای که برای خود ساختند قلعه شیروان بود. پس مرکز فرماندهی به درون (درونگر درگز) منتقل شد و بعد در کنار قصبه خبوشان دژی محکم بنا گردید که سران ایلات معتبر کرد با عوامل نظامی خود در آن مستقر شدند و آنجا را به مرکز قدرت رزمی خود بدل ساختند که به کردآباد یا کرد محله معروف شد و بعدها این دژ در جنگ بین عباس میرزا نایب السلطنه قاجار و رضا قلی خان زعفرانلو ایلخانی کرد ویران گردید و شاهان بعدی قاجار تعمیر آنرا به خوانین بعدی کرد ندادند.
دیگر شهرهای شمالی خراسان از جمله قوچان کنونی ، شیروان، بجنورد، آشخانه، اسفراین (میان آباد) چناران و رادکان و درگز را کردها ساخته اند. استقرار ایلات کرد در خراسان با استقرار ایلات کرد خراسان که قریب به پنجاه هزار خانوار بودند، اوضاع سیاسی و اقتصادی و اجتماعی این ایالت ویران شده از تاخت و تاز مغولان و ازبکان دگرگون شد و خون تازه ای در شریانهای آن به جریان افتاد و امنیت برقرار گردید.


هزاران گله گوسفند و اسب و شتر در دشتها و کوهها و مراتع این ایالت به ویژه در نواحی شمالی به چرا مشغول شدند و سطح تولید در امور گله داری و کشاورزی و باغبانی بالا و بالاتر رفت و بازار شهر دگرباره رونق یافت. بوداق خان چگنی حکومت مشهد یافت و پسرانش هر یک در ناحیه ای از جمله مرو به فرماندهی و حکومت نشسته و به رتق و فتق امور پرداختند کردهای زنگنه در نواحی شرقی خراسان و حدود هرات مستقر شدند.ایل بیات در نیشابور و قاجار با کردها در مرو جا گرفتند. کردهای زعفرانلو و شادلو هم که چشمگزگ نامیده می شدند به قول مؤلف مطلع الشمس به  گونه زیر مستقر شدند که : شاه عباس، شاه قلی سلطان را لقب امیر الامرایی داد در خط آخال گذاشت.  و چهل هزار خانوار از اکراد چشمگزگ را که دو سه سالی در ورامین اسکان داشتند، کوچانیده در ناحیه مزبور سکنی داد که جلو ازبک را داشته باشند. در سلطنت شاه سلطان حسین (صفوی 1135 قمری) که امور دولت مختل گردید اکراد آخال نشین از تاخت و تاز ارگنجی و بخارایی شوریده رو به کوه گذاشتند و در آن زمان ولایت قوچان و شیروان و بجنورد و سملقان مسکن طایفه گرائیلی بود. اکراد برای اینکه یورتی به جهت خرید بدست آرند بنای زد و خورد را با طایفه گرائیلی گذاشتند و در اندک زمانی آنها را از محالات مزبوره خارج ساخته، قراخان پسر مهراب بیک بن شاهقلی سلطان که وکیل اکراد چشمگزگ و در معنی ایلخانی این طایفه بود بر این نواحی استیلا یافت و شیروان را یورت قرار داده، تمام چهل هزار خانوار اکراد چشمگزگ را که زعفرانلو و شادلو و کاوانلو و عمارلو و قراچورلو باشند، در یورتهای قوچان، شیروان، بجنورد و مضافات ساکن ساخت. چنانکه از چناران علیا تا چناران سفلی که در حوالی بجنورد است، به زعفرانلو اختصاص یافت و از چناران سفلی الی سملقان یورت شادلو شد.



[ دوشنبه 90/9/21 ] [ 8:39 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

 

نمایی زیبا از شهر آشخانه

 

شهرستان مانه‌وسملقان به مرکزیت شهر "آشخانه" با وسعتی حدود شش هزار کیلومترمربع در ورودی غربی استان خراسان شمالی و در مرز استان گلستان واقع شده است.

 

این شهرستان که در مسیر اصلی مشهد به شمال کشور قرار دارد و دروازه غربی خراسان شمالی محسوب می‌شود از شرق به شهرستان بجنورد، از شمال به کشور ترکمنستان و از جنوب به شهرستان جاجرم محدود می‌شود.

 

وجود رشته کوه آلاداغ و تفرجگاهای ییلاقی نظیر درکش، شیرآباد و شیرین‌دره، چشمه آب گرم مهمانک، ارتفاعات بزداغی، ارتفاعات یامان داغی و دره‌های زیبا و سرسبز از جاذبه‌های طبیعی این منطقه است.

 

طبیعت زیبای سولگرد، غار کنه گرم و چشم‌اندازهای بکر و زیبای این منطقه همه‌ساله شمار زیادی از مسافران و گردشگران را به این ناحیه می‌کشاند.

 

وجود جنگل سبز بلوط در منطقه درکش و آبشار زیبای بیار از مناطق زیبا و بکر این شهرستان است.

 

کارشناس مسوول حیات وحش محیط زیست خراسان شمالی از این جنگل به عنوان تنها جنگل بلوط در شرق کشور یاد کرده و آن را از دل‌انگیزترین جاذبه‌های این شهرستان عنوان می‌کند.

 

حمید فخرایی می‌افزاید: وجود کوه‌های سر به فلک کشیده منطقه حفاظت شده قورخود و نیز چشمه‌های فراوان، مانه‌وسملقان را به شهر صد چشمه استان خراسان شمالی تبدیل کرده است.

 

به گفته او مانه‌وسملقان دارای یک زیستگاه حفاظت شده حیات وحش با نام "قورخود" است که در آن انواع جانوران وحشی زیست می‌کنند.

 

او افزود: در ارتفاعات تندر، دره واره‌خانه، اورن چلق، قوری دره، دوتیغ شفت، ارتفاعات آب زراب، دره‌های آرچلی و چشمه‌های توته و ارتفاعات حسن بک، کورچشمه مهم‌ترین نواحی زیست گونه قوچ و میش در این منطقه است.

 

وی همچنین زیستگاههای کل و بز را صخره‌های قرخود، صخره قله حسن بک، ایشی لاش، صخره تسمه سید، صخره‌های آق زو، ارتفاعات حلقه کوچک و بزرگ مرغزار دره شفت و منطقه اسپاخو ذکر کرد.

 

او افزود: پراکندگی و چرای گله‌های آهو در دشتها و نیز ارتفاعات حسن بک، گردنه آغ مزار، ارتفاعات قلعه سنگی، گردنه بادبر و کاسه عباسی‌از زیباترین جلوه‌های طبیعی این منطقه است که دل هر گردشگری را می‌برد.

 

وی همچنین گونه‌های غالب درختی این منطقه را ارس و چنار ذکر کرد و افزود: بر اساس نظر کارشناسان مووسسه تحقیقات جنگلها و مراتع، رویشگاه ارس در منطقه حفاظت شده قرخود از لحاظ کهنسالی حایز اهمیت ویژه‌ای است بگونه‌ای که در هیچ جای کشور و حتی جهان نیز شاید همانندی برای آن نتوان یافت.

 

او گفت: طبق بررسی به عمل آمده توسط این مووسسه از بعضی ارتفاعات و دره‌های قرخود، بالغ بر ? 13?پایه کهنسال ارس به عنوان نمونه‌ای از این رویشگاه شناسایی و اطلاعات آن به ثبت رسیده است.

 

 

 

از دیگر زیباییهای منطقه مانه و سملقان می‌توان به وجود چنارهای کهنسال در روستای باش‌کلاته در منطقه حفاظت شده قرخود و چنار کهنسال روستای اسپاخو اشاره کرد که بعضا توسط میراث فرهنگی پلاک‌گذاری شده‌اند.

 

وجود دشتهای لاله واژگون با نام علمی "? "Faitillaria raddeana?به رنگهای زرد و قرمز از دیگر زیباییهای طبیعت بکر مانه و سملقان است که عمدتا این گونه‌ها را در مسیر بهکده رضوی و رباط قره‌بیل به طرف جنگل گلستان و مناطق جنگلی درکش می‌توان مشاهده کرد.

 

از آبشارهای دیدنی مانه‌وسملقان که چشم هر بیننده‌ای را به خود خیره می‌سازد باید از آبشار "زوی‌جندان" در منطقه قرخود در دره کاستان نام برد که پوشیده از درختان گردوی وحشی است با وجود ارتفاع نه چندان زیاد بسیار زیبا و دیدنی است.

 

وجود غارهای طبیعی "سولی قباخ، غار آرمادلو، غارهای دره زوی‌جندان" در منطقه قرخود که حدود ? 30?متر عمق دارند و عرض آنها بین ? 1/5?تا هفت متر متفاوت است و در غار سولی‌قباخ چشمه‌ای با آبدهی حدود سه اینچ وجود دارد.

 

از دیگر جلوه‌های زیبای مانه‌وسملقان به چشمه‌سارهای فراوان آن باید اشاره کرد که نشستن در پای آنها غبار خستگی ایام را از تن مسافران بیرون می‌کند و مهمترین آنها چشمه‌های دره زوی‌جندان، چشمه کهنه‌قلعه، سولی‌قباخ، خان‌چشمه، سارترنولی، سارآق مزار، چشمه‌های اوه‌پیش و پاش، آق‌سو چشمه‌سار اسپاکو، کانی سالان زرد، دره شفت، اورته برن، حسن بک، اورن چشمه، رمضان چشمه، پای جوزا و کور چشمه است.

 

کارشناسان محیط زیست خراسان شمالی همچنین به وجود برف‌اندیلهاو یخچالهای طبیعی در ارتفاعات منطقه حفاظت شده قرخود مانه‌وسملقان اشاره کرده و می‌گویند که برف زمستانی انباشته شده در این‌ناحیه تا اواخر تیرماه می‌ماند

 

به نقل از : خبر گزاری جمهوری اسلامی ایران


[ دوشنبه 90/9/21 ] [ 8:14 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

در نزدیکی میدان دفاع مقدس شهر بجنورد، مرکز استان خراسان شمالی، که وسط آن مجسمه رزمنده ای قرار دارد، تپه ای نورانی است که صدها شهید گلگون کفن انقلاب اسلامی، کنار امامزاده عباس بن موسی بن جعفر(ع)، در آن آرام گرفته اند. شهدای ترک و کرد و فارس و شیعه و سنی و پیر و جوان به مثال نمادی از وحدت متکثر ایران زمین، کنار هم مدفون اند و ندای ایثار و فداکاری و بازگشت به آسمان را برای همگان سر داده اند. شهدایی از همه مناطق عملیاتی، از چزابه و سومار و فکه و سیدمکان عراق و عین خوش و کوشک و کردستان و جزیره مجنون تا شلمچه و رقابیه و شوش و مهران و فاو و مریوان و خرمشهر و آبادان و اروند و اهواز!

از حسن ریحانی 15 ساله که سال 62 در عملیات خیبر به شهادت رسیده تا معلم شهید عبدالحسین نوریان که سال 60 در بجنورد به دست منافقین کوردل ترور شده است! سرداران رشید آن دیار، علی طالب زاده، روحانی شهید علی رمضانی، محمود پاداش و... نیز کنار یکدیگر و در جوار سربازان و یاوران فداکارشانند. نماینده مجلس، شهید کلاته که در حادثه سقوط هواپیما عروج کرده نیز در کنار آنان است.

عصرهای پنج شنبه که به زیارت شان بروی، بسیاری از مادران شهدا را نیز خواهی یافت که بر سر مزار فرزندان شان نشسته اند و با آنان راز و نیاز می کنند. مادر سردار اسلام، جوان برومند، محمد حسین زاده که در سن 19 سالگی، در مهران، پر کشیده را می بینی که به سراغ فرزند شجاع اش آمده و مزار او را تمیز می کند.

بر سر قبور شهدا، تابلوهای آلومینیومی که در آنها گل و قرآن و چفیه و آئینه و گلاب پاش در کنار عکس زیبای شهدا و بعضا عکس های دوران کودکی یا پدر مرحوم شان دیده می شوند که با پارچه های گل دوزی شده یا پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی ایران پوشانده شده اند.

شهدای این گلزار، اکثرا بین 15 تا 25 سال سن دارند و آنگاه که تصاویر معصوم شان را می بینی که گویی نگاهی معنادار به تو دارند، عرق خجالت می ریزی و سر شرمندگی بر زمین می اندازی! در این میان چندین برادر شهید از جمله شهیدان حسین و محمد میدان جنگ، برادران نظم بجنوردی، حسن 21 ساله و ارسلان 18 ساله ببوئی، محمد و حسن محقر که محمد روحانی بوده است مدفون اند و در کنار بسیاری از شهدا پدر، همسر یا مادران شان آرمیده اند و نمادی از یک خانواده نورانی و مجاهد را به نمایش گذارده اند.

در میان شهدا از معلمی مانند حاج علی نظری تا دانش آموز شهید عباس ابراهیمی، با آن تصویر معصومانه که هنوز موی بر صورتش نروئیده را هم زیارت می کنی و ناوبان یکم محمد صفا، فرزند سوتریوس، از شهدای مهرماه 59، یعنی اوایل جنگ در خرمشهر را هم می بینی.

گلزار شهدای بجنورد گرچه مانند گلزار شهدای شهرهای بزرگ، وسیع نیست اما نمونه ای از همه جامعه دلاور ایران است. دانش آموز شهید مریم رازی که در بمباران های ناجوانمردانه سال 65، در اراک به شهادت رسیده نیز در این گلزار مدفون است.

در کنار اینها و کمی آن طرف تر یادمان شهدای گمنام شهر، که شامل پنج شهید مظلوم دفاع مقدس می باشد نیز ساخته شده ولی متاسفانه بدون توجه کافی رها شده و نتوانسته بستر مناسبی برای زیارت مردمان شهر و خصوصا دانشجویانی که آن نزدیکی در دانشگاه های مختلف بجنورد مشغول تحصیل اند را فراهم نماید و اینک ساختمان های بلندی نیز در اطراف آن یادمان در حال ساخت و سازاند! سه شهید گمنام دیگر نیز در میان سایر شهدا مدفون اند که گرچه امروز شناخته نمی شوند ولی اهل معنا می دانند که نامی بلند و پرآوازه در آسمان ها دارند.

شهید بایرام کریمی که نام مصطفی بر خود نهاده و قبل از شهادت به مذهب تشیع در آمده بود نیز به همراه چند شهید از برادران اهل سنت این شهر، در گلزار شهدای گلگون کفن این دیار آرام گرفته اند.

متاسفانه طرح به اصطلاح بازسازی قبور شهدا در این شهر آغاز به کار کرده و اینک بخشی از گلزار شهدا را تخریب نموده و اینک خانواده شهدا، بر روی همان خاک و سنگ ها، شمع روشن کرده اند ولی نگران اند که نکند آن طرحی که در برخی شهرها مانند مشهد اجرا شد اینجا نیز اجرا شود و با یکسان سازی قبور، هویت متکثر و چندگانه این گلزار نورانی را مخدوش نماید. باشد که دلسوزان امر بدانند این گلزارها با ترمیمی کوچک و رسیدگی بهتر به محملی برای ادامه نورافشانی به ساکنان شهرها و انتقال فرهنگ اصیل دفاع مقدس بدل خواهند شد.

سه شهید گمنام دیگر نیز در میان سایر شهدا مدفون اند که گرچه امروز شناخته نمی شوند ولی اهل معنا می دانند که نامی بلند و پرآوازه در آسمان ها دارند.


[ دوشنبه 90/8/30 ] [ 1:0 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

می گویند که « بازی » کردهای کرُمانج خراسان به شیوه ی خراسانیان قدیم به رقص اطلقی باستانی و از ریشه واچیک پهلوی است. هیچ مراسم شادی نیست که کرمانج ها، پیر و جوان، زن و مرد، فقیر و غنی در آن شرکت نکنند. این رقص ها روایت کوچندگی، تلش، همیاری، یگانگی، کار و کوشش و تصویریست از مردمانی که مرگرا نیز به بازی می گیرند و نیاکان ما را به یاد می آورند که آدمی را در خور مهرورزی
و شادی می پنداشتند.
کرمانج ها که قرن ها پیش از کردستان به شمال خراسان کوچانده شده اند، با آن کهبه کردی سخن می گویند به لحاظ فرهنگی تحت تأثیر فرهنگ خراسانیان قرار گرفتهاند. بازی های کرمانجی چون بازی های شرق و مرکز خراسان در دایره و دور انجام
می گیرد و جزو رقص های زنجیره ای و سلسله ای اند. رقص ها نخست با ریتمی8 7 آرام وسنگین آغاز وبه مرور تند وتندتر می شوند (تقریبا 4 2 وتا 8 6) . ادواررقصی بعد از آرام و تند شدن دوباره از سر گرفته می شود و همواره پس از همهمهو حرکت های تند، ریتم آهسته می شود تا بازیگران نفسی و دمی بگیرند.
دست ها نقش اصلی را ایفا می کنند و از تنوع و حرکت بیشتری نسبت به پاها« با دست و دو انگشت شکنجیدن » برخوردارند. دست زدن یا قرسه زدن (به معنی قرصک » (دهخدا) با نگارش قرصه ضبط شده است و تاجیکان نیز به دست زدنمی گویند.) و بشکن های متوالی از مشخصه های اصلی این رقص هاست که « زدن حالتی شاد و پرنشاط به آنها می بخشد.کردهای کرمانج خراسان مثل کردان کردستان دست ها را به یکدیگر گره نمی کنند ویا بر شانه ی هم نمی گذارند بلکه هر بازیگر حرکات مشترک گروهی را به تنهایی معروف است به همراه « گل و غنچه » اجرا می کند. جمع و باز شدن دایره که بهچرخش های نیم دایره ای و پیچش مچ و دست زیبایی و شکوه خاصی به بازی ها می بخشد. صدای هی هی در میان بشکن زدن و جمع و باز شدن دایره در حالی که یک پا محور می شود و پای دیگر به داخل و خارج دایره پنجه می کوبد بر اوج شادی و سرور رقصندگان می افزاید. مردمی که به مراسم دعوت می شوند معمول دایره وار به دور گروه رقصندگان حلقه می زنند و با کف زدن آن ها را همراهی می کنند. به هنگام اجرای رقص ها، رقصندگان و نظاره کنندگان با همه ی حواس و وجود خود در رقص حضور می یابند. هر کس که خسته می شود جای خود را با تازه نفسی که به دایره ی رقص وارد می شود عوض می کند و گاه دایره های جداگانه ای از زنان و مردان تشکیل می شوند و در حالی که نوازندگان بی وقفه می نوازند، دایره ی مردانه جای خود را به دایره ی زنانه میدهد. رقص در دایره های مستقل مردانه وزنانه بعد از انقلب مرسوم شده است در حالی که در گذشته در رقص های کرمانج ها مانند کردان کردستان، ترکیبی از زنان و مردان (به اصطلح جو و گندم) شرکت می کردند. در اجرای رقص ها محدودیت خاصی برای زنان وجود ندارد مگر در چوب بازی که بازیِ مردانه است و زنان شرکت نمی کنند. تا هشتاد سال پیش زن ها نیز چوب بازی می کرده اند و امروزه پیرزنان این بازی را به خوبی اجرا می کنند. در میان چادرها گاهی دسته های زنانه می رقصند. نوازندگان در گوشه ای از چادر پر » (تقریبا بیرون آن) سرنا و دهل می نوازند و زنان با چادرهای رنگی موسوم به که در پشت سر رها شده به پایکوبی می پردازند. بازی های کرمانجی از « طاووسی
آنِ تمامی کرمانج هاست که پیر و جوان از آن سیر نمی شوند. بداهه نوازی بر اساس مقام های رقصی مانند سایر موسیقی های محلی ازمشخصه های اصلی این موسیقی ست.
انواع رقص های کرُمانجی
در مراسم جشن و سرور، کرمانج ها رقص های متنوعی دارند که یکی از دیگری
زیباتر و شادترند و سه گونه اند :
1. بازی های دوری و زنجیره ای
بازی های قرسه ای از کهن ترین رقص های دسته ای دوری کرمانجی ست. این بازی
ها بدین لحاظ که شامل یک دور رقصی اند با رقص های کردی همانندی دارند. دورِ
رقصی شامل بازیهای قرسه ای که در ابتدای آن ممکن است مقام های رقصیِ
دیگری اجرا شوند که در میان ادوار رقصی قرسه ای سنت شده اند. رقص های
منفرد که به همراه رقص های قرسه ای اجرا می شوند، به لحاظ ریتمیک و ملودیک با
می گویند « رقصه » همدیگر تناسب و ارتباط دارند. قرسه را برخی با قلب حروف
(روایت حشمت سعادتی و عاشیق شیر محمد قره خانی از ظلم آباد)، ترتیب عمودی
رقص های قرسه ای از یک تا دوازده قرسه است.
یک قَرسِه8 7 دور رقصی با مقام یک قرسه (ریتم تقریبا )
شروع می شود. زنان آن را آهسته و
مردان تند می رقصند. این رقصه همه را برای اجرای حرکات بعدی و تندتر آماده می
کند. ممکن است آهنگ های مختلفی (به لحاظ ملودیک) اجرا شوند اما کرمانج ها آن
را به ریتمیک یک قرسه می نامند. بنابراین ریتم در موسیقی های رقصی نقش عمده
ای را بازی می کند. یک قرسه یعنی یک بار انگشتان دست را به هم نزدیک کردن یا
زدن است.
دو قَرسِه
دو بار دست زدن است که به قرص حنایی تربت جام (شرق خراسان) می ماند و حنا
کردن دست را به نمایش می گذارد. دو قرصه تندتر از یک قرسه است و حرکات پای
آن مانند رقص یک قرسه است.
بعد از دو قرسه، مقام رقصی با نام هله هله (دست دست) ممکن است نواخته شود
(حشمت سعادتی, عاشیق محمدقربان قره خانی، شیرمحمد قره خانی، محمدکریم
باقری از ظلم آباد) که تنوعی در حرکات دستی رقص های قرسه ای ایجاد می کند.
در این رقص دست ها باز می مانند و از ساعد و مچ پیچ می خورند و به یکدیگر
نزدیک نمی شوند. بعد از هله هله رقص های منفرد دیگری ممکن است اجرا شوند.
انارکی
از رقص های منفرد است که در میان بازی های قرسه ای می آید. برخی از کرمانج ها
به آن حاجی نارنجی نیز می گویند. حرکات رقص انارکی به حرکات بازی دو قرسه
می ماند.
سه قَرسِه
شامل سه ضربه ی دست یا اشاره انگشت ها به کف دست یا بشکن است. به این
رقص بشکن بشکن نیز می گویند و سه چکه ی تربت جامی ها همین ملودی را دارد.
بجنوردی
بجنوری به رقص کرمانج های بجنورد اطلق می شود و احتمالً ملودی آن با وزن
مقام سه قرسه ای هماهنگ است و کرمانج های سایر نقاط نیز آن را اجرا می کنند.
شلنگی
رقصی شاد و با حرکات متنوع از منطقه ی جوین است که در آن رقصندگان با چند
قدم به یک سو می روند و سپس برمی گردند و با یک پا به درون دایره ی رقصی
ضربه می زنند و با بشکن های متوالی بر شکوه رقص می افزایند.
چپ و راسته
مشخصه ی آن حرکت عکس بدن و پای بازیگران نسبت به یکدیگر است که بصورت
لی لی اجرا می شوند و زیبایی خاصی به رقص های قرسه ای می بخشد و آن را از
گل و » یک نواختی بیرون می آورد. حرکتی در میان این رقص ها انجام می گیرد که
نام دارد و رقصندگان با یک پای چرخشی و پایی که محور شده به داخل دایره « غنچه
و خارج آن در جا گردش می کنند و غنچه ی گلی را که باز می شود به نمایش می
گذارند.
پنج قَرسِه
پنج ضربه شامل پنج ضربه ی دست است که دو تای آن ها مجزا از سه ضربه ی
دیگر زده می شود. پنج قرسه میان همه ی کرمانج ها رایج نیست و ظلم آبادی ها آن
را به یاد دارند.
شش قَرسِه
دارای شش ضربه است که سه ضربه ی (چرتکَه) آن با چرخش به سمت راست و
سه ضربه با چرخش به طرف چپ به وسیله ی دست ها اجرا می شود و بدن کمی به
طرفین خم می شود.
دوازده قَرسِه
شامل دوازده ضربه یا دو شش قرسه است و شش ضربه ی آن در سمت چپ و
شش ضربه ی آن در سمت راست با دست ها اجرا می شود.
2. سایر رقص های کرُمانجی
بازی های دیگری در میان کرمانج ها رایج اند که در شهرهای کرمانج نشین مثل
بجنورد و قوچان همه ی آن ها را اجرا نمی کنند. این بازی ها به مرکز مهم موسیقی
کرمانجی یعنی روستای برهوت ظلم آباد (نزدیکی بستان آبادِ سبزوار, فاقد آب و برق
تا سال 75 ) متعلق است که از تأثیر موسیقی های دیگر نقاط محفوظ مانده است.
مردم این ده قریب به اتفاق اهل موسیقی اند و از خاندان های موسیقی، خاندان
باقری و قره خانی مشهورند.
هَله هَله
نوعی بازی با آهنگی سنگین است و ممکن است در بازی های قرسه ای پس از دو
قرسه اجرا شود.
دستمال بازی
این بازی را امروز کرمانجی ها به یاد ندارند و پیران آن را اجرا می کنند. پاها در این
بازی بسیار کوچک برداشته می شود در حالی که رقصنده دستمالی را با یک دست یا
دو دست بالی سر و جلوی صورت آهسته می چرخاند.
جانِ مَه
از بازی هایی است که ظلم آبادی ها آن ها را خوب بلدند و سُرنا نوازانی که از این
روستا برخاسته اند قادرند ملودی این رقص ها را اجرا کنند. این بازی ها در مراسم
جشن و سرور کرمانج های سایر نقاط کم تر اجرا می شوند. بازی با آهنگ سنگین به
آرامی اجرا می شود و یا بال و پایین رفتن دست ها همراه است.
ماد(ت) ماتی
به بازی های قرسه ای نزدیک است (سه و شش قرسه) که در ظلم آباد و اسفراین
رواج دارند.
اصغرجان
با حرکات کامل متفاوت دست اجرا می شوند. یک دست بر کمر قرار می گیرد و
دست دیگر به طرف بال از ساعد حالت خمیده دارد و انگشت ها به همراه مچ به
طرف داخل پیچ می خورند و آن را افراد مسن هم اجرا می کنند.
مجسمه
حالتی تقلیدی و شوخی وار دارد و رقصی ست که با قطع شدن صدای دهل و ثابت
ماندن ملودی، بازیگر باید در هر حالتی که هست سر جایش بی حرکت بماند و اگر
حتی حرکتی کنُدَ از بازی کنار گذاشته می شود. با نواخته شدن دهل و از سر گرفتن
سرنا بازیگران به بازی ادامه می دهند. این رقص بین لرها و بختیاری ها نیز رایج
است و به نظر می آید از لوطی های دیگر نقاط اخذ شده باشد (عاشق کریم باقری
کهن ترین سرنا و قُشمه نواز ظلم آباد آن را خیلی قدیمی نمی داند).
سربازی
سربازهاست که با حرکات « قدم رو » و « رژه » سربازی رقصی به تقلید از حرکات
مقطع دست و پا اجرا می شود.
3. رقص های سایر اقوام
یک چوبه و دو چوبه
همان بازی اصیل تربت جامی (شرق خراسان) است که با چرخش و بریدن به سوی
بالی همراه است و مشخصه ی آن استفاده از یک چوب در بازی یک چوبه و دو چوب
در بازی دوچوبه است. این بازی با حرکات خروس جنگی، جنگ و گریز و حمله و دفاع
به صورت ایستاده، خوابیده و نشسته اجرا می شود. ملودی این بازی ها تفاوت
چندانی با بازی های یک چوبه ودو چوبه ی تربت جام ندارد و لحن و رنگی کرمانجی به
خود گرفته است. قُشمه نوازان به سختی قادرند نغمه های این دو بازی را بنوازند چرا
که ساز اجرایی این دو مقام در همه خراسان سرناست.
کرمانج ها با اسبی چوبی که خود می سازند و آن را با پارچه های رنگی می پوشانند
یک و دوچوبه می رقصند. بدین ترتیب که بازیگری به درون اسب چوبی می روند و در
حالی که به صورت نیمه اسب نیمه آدم همبازی او ( به اصطلح غلم سیاه) در
بیرون از اسب با او ستیز می کند. این بازی در منطقه ی بیهق رواج داشته است.
بلوچی
امروزه کرمانج ها با نوای رقص بلوچی می رقصند که مبین تأثیر موسیقی و رقص
های کوچندگان بلوچی شمال خراسان است.
آهنگ ها و ترانه های مراسم جشن و سرور
هر چند آهنگی مختص رزم است اما در آغاز « باسکه » ، از آهنگ های مراسم عروسی
مراسم جشن و سرور اجرا می شود. همچنین نقَره در آغاز رقص های قرسه ای
نواخته می شود که به نوعی رقصندگان را برای تشکیل دایره ای رقصی و رقص
آماده می سازد.
موسیقی کرمانجی آن گاه که به کلم می آید تغزلی ترین ترانه ها از قومی شیفته ی
طبیعت، رنگ، جوشش، عشق و بازی را روایت می کند. ترانه های مراسم شادی
منحصر به توصیف معشوق و طبیعت نیست بلکه کرمانج ها تلقی خود از جهان و
زندگی و شِکوه از روزگار را بیان می دارند. ترانه ها حدیث نبردها و دادها و بیدادهای
این قوم عمیقا تغزلی ست که حماسه را نیز به وادی تغزل می برند.
آنان در حالی که می گویند : هر چه گویم تمام نشدنی است، آتش دل خاموش نمی
شود، من همچون خاشاکی در آتش عشق می سوزم و به بلندای کوهستانی فراخ
برآمدم بر دست و پای داماد حنا می بندند و آن گاه که از گیسوان یار، بال و پر می
سازند و او را که چون چراغی در شب تاریک بر روی پلی می درخشد نظاره می کنند
خود را ریگی سرگردان در بیابان غربت می پندارند و می خوانند که چون یوسف به
چاه تنگ درافتاده اند و به بهای عشق در بازار برده فروشان به تاراج رفته اند و این
در حالی ست که رخت دامادی بر تن می کنند. ا

این هم فیلم رقص کرمانج های بجنوردی در سال 1353

 

 

 

دانلود فیلم 1

دانلود فیلم 2


[ پنج شنبه 90/8/26 ] [ 6:44 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

تاریخ مختصر شهرستان بجنورد پیشینه و سابقه تاریخی منطقه بجنورد بر اساس پژوهشهای باستان شناسی و مطالعات اسناد و مدارک تاریخی و به استناد غارو تپه های مکشوفه به 5000 سال پیش می رسد و نیز ویژگیهای سفالهای مکشوفه بجنورد با مشخصات سفالهای چشمه علی دامغان و تپه حصار برابری می کند در طی اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول قبل از میلاد در سرتا سر منطقه بجنورد از جرگلان تا دشتهای مانه و سملقان اقوامی با مشخصات سفال خاکستری سکونت داشته اند .درهمین زمان در بخش مانه و سملقان ، تپه های خان و شهر آوا نیز اقوامی ساکن بوده اند . در دوران ماد و هخامنشی " پرثوه " یا پارت مشتمل بر شمال خراسان و قسمتی از مازندران کنونی و یکی از ساتراپی های 20 گانه بوده و بجنورد بخشی از ساتراپی پارت بوده است . از دوران اشکانیان 27 زیستگاه در شهرستان بجنورد شناسایی شده است و به استناد کتب معتبر از جمله کتاب " ایران باستان " نوشته مرحوم پیرنیا و کتاب "تاریخ سیستان و حواشی آن" به قلم مرحوم بهار, بجنورد جزو ولایات پارت محسوب می شده است . شهر چرمغان متصل به جنوب شهر کنونی بجنورد که در دوره مغول ویران شده یادگارهای دوران ساسانی را در خود دارد . آتشکده اسپاخو نیز متعلق به همین دوران است . بعد از ظهور اسلام با باز شدن دروازه های ایران بر روی این دین مبین , این شهرستان نیز هم جهت با دیگر نقاط تحت تاثیر فرهنگ انسان ساز اسلام قرار گرفت . در سالهای آغازین قرن دوم هجری این منطقه جزئی از قلمرو طاهریان محسوب می شد . در دوران اسلامی قسمتهای عمده ای از منطقه بجنورد آباد و مسکونی بوده است که در سفرنامه های معروف مثل سفرنامه " ابودلف " و کتاب " نزهه القلوب "حمدا … مستوفی به گوشه هایی از سابقه تاریخی این منطقه در دوران اسلامی اشاراتی رفته است . در نیمه های قرن سوم هجری با تسلط دولت صفاریان بر طاهریان راه یورش یعقوب لیث به مناطق طبرستان از منطقه بجنورد می گذشت . پس از عصر درخشان سامانیان و روی کار آمدن ترکان سلجوقی که از نواحی شمال شرقی به ایران حمله ور شدند , منطقه کنونی بجنورد نیز تحت تائیر این هجوم قرار گرفت . با استفاده از آشفتگیهای پایان عصر سلجوقی , دولت خوارزمشاهیان در شمال خراسان بنیاد نهاده شد و مسلم است که این تغییر و تحول سیاسی نمی توانست بر منطقه بجنورد بی تاثیر بوده باشد . به ا ستناد پژوهشهای باستان شناسی و بررسیهای تاریخی طی قرون 5 تا7 هجری قمری قسمت اعظم بجنورد مسکونی بوده که شهرهای عظیم وگسترده ای ازاین دوره در نقاطی همچون عزیز آباد و کهنه کند و در حمله مغول صدمات فراوانی دیده و بکلی با خاک یکسان می شوند . منطقه بجنورد در سالهای پایانی قرن هشتم هجری در معرض لشکر کشی تیمور قرار می گیرد . بعد از تیمور جانشینان او توجه زیادی به خراسان می نمایند که این توجهات بر اوضاع سیاسی و اجتماعی و فرهنگی این شهرستان بی تاثیر نبوده است . در آغازین سالهای قرن دهم با ظهور صفویه بر اثر غلبه ارتباطات فرهنگی و اقتصادی , ثبات و آرامش بر این منطقه مستولی می گردد و نواحی شمال خراسان روند ترقی و آبادانی و پیشرفت را طی می نماید . وجود کاروانسراهای متعدد از جمله رباط قلی ، رباط عشق و رباط قره بیل در اطراف بجنورد و در جاجرم که جدیدا به شهرستان ارتقا یافته ، نشان دهنده این امر می باشد . در این دوره مرزبانی و ایجاد استحکامات مرزی مورد توجه قرار می گیرد که با اسکان کردهای مغرب ایران در این منطقه , کم و بیش از تهاجمات اقوام غارتگر به شمال ایران جلوگیری به عمل می آید . در نیمه اول قرن دوازدهم و بعد از سقوط دولت صفوی اقوام غربی خراسان زمینه های رونق و ترقی دهات و شهرهای ناحیه را فراهم می نمایند و بایستی زمینه استقرار شهرهایی مثل بجنورد در شمال خراسان در زمان افشاریه فراهم شده باشد . شهر بجنورد در عصر قاجاریه مورد توجه پادشاهان قاجار قرارمی گیرد و حکمرانان این شهر لقب ایلخانی می یابند. شهرستان بجنورد با توجه به قدمت و پیشینه ای که دارد دارای آثار و امکنه تاریخی فراوان است که تا کنون حدود 135 اثر و بنای تاریخی آن به ثبت رسیده است . اقوام و زبانها و مذاهب - اقوام عمده شهرستان بجنورد شامل ترک ، کرد ، تات و ترکمن است که غالبا ” علاوه بر زبان رسمی کشور به زبانهای قومی خود نیز تکلم می کنند . پیروان دین دیگری غیر از اسلام در شهرستان زندگی نمی کنند و ترکمنان ، اهل سنت و بقیه جمعیت شیعه هستند . رودخانه اترک شاهرگ حیاتی منطقه - یکی از مشخصه های مهم طبیعی شهرستان بجنورد جریان رودخانه اترک در آن می باشد و اترک با حوضه ای به وسعت 000/748/2 هکتار ( 9درصد مساحت خراسان ) ، پر آب ترین رودخانه استان خراسان است که از قوچان سرچشمه گرفته و پس از ورود به بجنورد بیشترین آبگیری خود را انجام داده و تبدیل به رودخانه ای بزرگ می شود . این رودخانه در بجنورد دشتهای گرمخان ، مانه و سملقان را آبیاری می کند . حجم جریان آب در آن در کل 525 میلیون مترمکعب ودر آق مزار ( منطقه خروج از شهرستان بجنورد ) 276 میلیون متر مکعب است . امور آب شهرستان بجنورد : الف – آبهای سطحی - رودخانه اترک با حوضه ای به وسعت 12000 کیلومتر مربع مهمترین رودخانه بجنورد می باشد این رودخانه این شهرستان را از مشرق به مغرب طی می کند . متوسط حجم جریان آب رودخانه اترک در محل ایستگاه آق مزار که نقطه خروجی اترک از شهرستان است 276 میلیون متر مکعب در سال می باشد و وسعت حوضه و دبی سرشاخه های آن به شرح ذیل است : مشخصات سرشاخه های اترک در بجنورد ردیف نام رودخانه وسعت حوضه ( کیلومتر مربع ) نام ایستگاه هیدرومتری حجم تخلیه در سال ( میلیون متر مکعب) حوضه آبریز دوره اندازه گیری (سال) 1 چناران 267 چهارخروار 5/16 اترک 11 2 فیروزه 4/263 فیروزه 3/16 = 12 3 شیرین دره 6/1520 قتلیش 9/33 = 22 4 درکش 7/113 درکش 2/16 = 22 5 خرتوت 1400 - - = - 6 بازخانه 200 باباامان 7/22 = 23 7 دربند 1097 دربند 31 = 23 8 شیرآباد 5/180 - 30 = - 9 چندیر 7/883 آیرقایه 8/13 سومبار 7 10 سومبار - - 3000 = - جمع 9/5925 4/3180 ب- آبهای زیر زمینی - حجم و تعداد منابع موجود و تخلیه از آبهای زیر زمینی بر اساس آخرین آمار بهره برداری در جدول زیر آمده است: جدول تخلیه آبهای زیر زمینی بجنورد ( حجم به میلیون مکعب ) چاه عمیق و نیمه عمیق قنات چشمه جمع تخلیه به میلیون متر مکعب تعداد حجم تعداد حجم تعداد حجم 1225 115 145 38 730 225 378


[ دوشنبه 90/8/9 ] [ 7:15 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

زبان کردی (کرمانجی) یکی دیگر از گویش های متداول در بجنورد است . ضرب المثل های کرمانجی را به همه کرد زبانها بخصوص همشهری های کرمانج تقدیم می کنم. با تشکر از همشهری خوبم آقای باغچقی که زحمت کشیدن و این ضرب المثل ها را برایم فرستادن. ضرب المثل های کرمانجی از کتاب پند کرمانجی / آقای احمد عضدی ژَ اَسبِِ خَلکِ گَرِ زو داکَوی از اسب دیگران باید زود پیاده شد . ژَ اِش طِم ، اَو دَوِ نُوَ ناوَ من از آسیاب می آیم ، او می گوید نوبت نیست . ژِن که بَلانَه ، تو مال بِ بَلا نَوَ زن که بلاست اما هیچ خانه ای بی بلا باشد . بی چاق ، مَگر ژَ زِرُّوَ گَرِ وَ زِکِ خَه دا لِه خی چاقو مگر از طلا بود باید به شکم خود بزنی . بِطِرس ژَ آرِ بِ تُتُون از آتش بی دود بترس . بَق وَآوِِّ چاق ناوَ قورباغه با آب چاق نمی شود . با خَدِ خِزان بِدَ گُرِّ وَ بگذار خداوند فرزند بدهد کچل باشد . با دار هَوَ بَلک و باش بِرِژَ بگذار درخت باشد برگ و سر شاخه اش بریزد . تا نان جِه نَه خوی ، قَدرِ نان گَنِم نِزانی تا نان جو نخوری ارزش نان گندم را نمی دانی . پیواز آوِّرویِ مالانَه ، یه خانیان دالانَه پیاز آبروی خانه هاست ، مال خانه هم ایوان اوست . دَوَّ گِرَ ، بار ِوی ژِ گِرَ شتر بزرگ است بارش هم بیشتر است . دینُ بِرَو که جایل هات دیوانه فرار کن که جوان آمد . Saturday, January 14, 2006 یار محمد خان تاریخ تولدش , سال 1254 قمری می باشد. او فرزند یزدان قلی خان وبرادرزاده جعفر قلی خان و حیدر خان حاکم قبلی بجنورد بوده است. پدرش چندی در تهران و سپس در دوران حکومت نصرت الدوله حاکم فارس به شیراز تبعید شد که در آنجا فوت و در جوار شاه چراغ مدفون گردید. یارمحمد خان درسال 1289 پس از مرگ عمویش , حیدرقلی خان سهام الدوله در مدتی کمتر از یکسال نیابت و سرپرستی پسرعموی خردسال خود نجفعلی خان را عهده دار بود, مستقلاً به حکومت بجنورد استقرار یافته و حدود 32 سال با نهایت اقتدار در بجنورد و نواحی مجاور آن که گاهی تا حدود بهشهر و نیشابور را در بر می گرفت, حکومت کرد. یار محمد خان سهام الدوله که بعداً لقب « سردار مفخم» گرفت به سبب لیاقت و شایستگی که داشت حکومت استرآباد نیز به او واگذار گردید. سهام الدودله به مناسبت قدرتی که در تامین امنیت شمال غربی خراسان و گرگان داشت مورد توجه شاه بود و به سبب این هوش و ذکاوت موقعیت ممتازی میان اولیای حکومت ایران کسب کرده بود. توجه خاص ناصرالدین شاه به حیدرقلی خان, جعفر قلی خان و یار محمد خان به دلیل تهاجم وسیع ترکمن ها به خراسان بود که علاوه بر تاختو تاز, به گرفتن اسیر و تاراج قرا و شهرهای ایران مبادرت می ورزیدند که این تهاجمات با حمایت ضمنی روسها همراه بود. به همین منظور حمایت دولت وقت ایران قدرتهای محلی را در بر می گرفت که بخشی از آن در حوزه حکومرانی ایلخانان شادلو قرار داشت. طایفه های «تکه» و « تغورلی» که در سرزمین های خوش آب و هوا و حاصل خیز اترک سکنی گزیده بودند به زد و خورد با ایلغارها و چپاول ایلات و عشایر موجود در این مناطق و شهر بجنورد و زوستاهای اطراف آن می پرداختند که اوج حملات آنان در زمان ناصرالدین شاه بود. برای سرکوبی آنان شاه, حاکم و رئیس ایل شادلوی بجنورد, جعفر قلی خان و پسرش یار محمد خان را مامور کرد. یار محمدخان ایلخانی شادلو در زمان خود از بزرگترین امرا و رجال ایران بود. او مردی شجاع, با سخاوت و با متانت بود . بجنورد در زمان او در اوج شکوفایی بود و تماممردم از دل و جان او را دوست داشتند. بیمارستان کنونی بجنورد, تالار آیینه و بنای بش قارداش از یادگارهای اوست. آیینه خانه در دو نمای قدیم و جدید تاریخ فوت سردار مفخم , 24 شوال 1321 قمری است. او هنگام مرگ, 67 سال سن داشته است. مقبره سردار در آرامگاهی در بش قارداش قرار دارد. عمارتها و بناهای به جا مانده از سردار مفخم: باغ دلگشا قنات کنار راه جاجرم به بجنورد کاروانسرای سردار عمارت امیریه عمارت حکومتی سردر عمارت آیینه خانه (دارالحکومه سردار مفخم) عمارت مفخم ( این عمارت در صحن بیمارستان کنونی بجنورد واقع است) مقبره, بقعه و ضمائم بش قارداش عمارت مفخم ماخذ: فصل نامه روزگاران Saturday, January 07, 2006 ایل شادلو و پیشینه آن در بجنورد ایل شادلو یا شادی در اوایل قرن یازدهم هجری قمری (1010 هجری قمری) بوسیله شاه عباس بزرگ همراه دو ایل هم نژاد و هم زبان کرد دیگر به نامهای زاخوری « زعفرانلو» و کاوی « کیوانلو» به خراسان کوچانده و در نواحی شمال خراسان که مرکز آن در غرب نسا (عشق آباد کنونی) بود اسکان داده شدند که جلو هجوم ازبکها را سد نمایند. کلمه « لو» به ترکی معنی « یای » نسبت را در فارسی می دهد. به همین دلیل ایلات شادی, زاخوری و کاوی به تدریج نام شادلو, زعفرانلو و کیوانلو یافتند. در سالهای آخر سلطنت شاه عباس, حکومت کردهای خراسان به شخصی بنام یوسف سلطان که از قورچیان شاه عباس بود واگذار شد. خانواده خوانین شادلو از اولاد این شخص هستند. زبان کردهای شمال خراسان , « کرمانجی» به لهجه کردی شمال آذربایجان غربی نزدیک است. آخرین حاکم محلی بجنورد عزیزالله خان سردار معزز فرزند یار محمد خان بود که با روی کار آمدن رضا شاه و اعمال سیاست تمرکز و قلع و قمع طوایف محلی در نیرماه 1304 شمسی در مشهد اعدام و حکومت 330 ساله خانواده شادلو در گرگان و خراسان غربی پایان یافت. ماخذ: فصلنامه روزگاران Sunday, January 01, 2006 معرفی مشاهیر بجنورد خاور (بی بی ) شادلو خاور بی بی شادلو فرزند یزدان قلی شادلو در سال 1222شمسی (1262 قمری) در بجنورد زاده شد. وی زنی با سواد و اهل مطالعه بود و بیشتر اوقات خود را در کتابخانه ی خانوادگی می گذراند. او پس از فوت نامزدش « ملک حسین خان اسفراینی» که در سفر کربلا اتفاق افتاد, تا پایان عمر مجرد زیست. خاور بی بی علاوه بر کتب ادبی و دواوین شاعران ایران با ادبیات اروپا نیز آشنایی داشت. از خاور بی بی شادلو سفرنامه ای خطی به جا مانده است که در سال 1260 قمری نگارش یافته و در آن شرح مشاهدات و حوادث بجنورد به تهران با دقت خاصی ثبت گردیده است. از متن سفرنامه چنین بر می آید که نویسنده دارای اعتقادات مذهبی محکمی بوده . شرحی که درباره « مسجد جامع سمنان» نوشته به قدری کامل است که می توان بدون دیدن مسجد, طرح و نقشه آن را بر روی کاغذ آورد. او دوبار به زیارت عتبات مقدسه و یکبار هم به مکه معظمه مشرف گردید. خاور بی بی شادلو در سال 1290 شمسی در گذشت و در کنار قبر برادرش یار محمد خان در بش قارداش دفن گردید.


[ دوشنبه 90/8/9 ] [ 7:13 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

<

شهدا شرمنده ایم شهرستان بجنورد

کانون منجی

هئیت حسین جان

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 185
بازدید دیروز: 515
کل بازدیدها: 3155373
Flag Counter