http://mehrangoli64.ParsiBlog.com | ||
[ چهارشنبه 91/10/6 ] [ 1:26 عصر ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
[ چهارشنبه 91/10/6 ] [ 1:25 عصر ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
حکایت:
شبی از شبها، شاگردی در حال عبادت و تضرع و گریه و زاری بود. در همین حال مدتی گذشت، تا آنکه استاد خود را، بالای سرش دید، که با تعجب و حیرت؛ او را، نظاره می کند ! استاد پرسید : برای چه این همه ابراز ناراحتی و گریه و زاری می کنی؟ شاگرد گفت : برای طلب بخشش و گذشت خداوند از گناهانم، و برخورداری از لطف خداوند!
استاد گفت : سوالی می پرسم ، پاسخ ده؟ شاگرد گفت : با کمال میل؛ استاد. استاد گفت : اگر مرغی را، پروش دهی ، هدف تو از پرورشِ آن چیست؟ شاگرد گفت: خوب معلوم است استاد؛ برای آنکه از گوشت و تخم مرغ آن بهره مند شوم . استاد گفت: اگر آن مرغ، برایت گریه و زاری کند، آیا از تصمیم خود، منصرف خواهی شد؟ شاگردگفت: خوب راستش نه...!نمی توانم هدف دیگری از پرورش آن مرغ، برای خود، تصور کنم! استاد گفت: حال اگر این مرغ ، برایت تخم طلا دهد چه؟ آیا باز هم او را، خواهی کشت، تا از آن بهره مند گردی؟! شاگرد گفت : نه هرگز استاد، مطمئنا آن تخمها، برایم مهمتر و با ارزش تر ، خواهند بود! استاد گفت : پس تو نیز؛ برای خداوند، چنین باش! همیشه تلاش کن، تا با ارزش تر از جسم ، گوشت ، پوست و استخوانت؛ گردی. تلاش کن تا آنقدر برای انسانها، هستی و کائنات خداوند، مفید و با ارزش شوی تا مقام و لیاقتِ توجه، لطف و رحمتِ او را، بدست آوری . خداوند از تو گریه و زاری نمی خواهد! او، از تو حرکت، رشد، تعالی، و با ارزش شدن را می خواهد و می پذیرد، نه ابرازِ ناراحتی و گریه و زاری را.....! [ یکشنبه 91/9/19 ] [ 1:7 عصر ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
مرد جوانی به نزد " ذوالنون مصری " آمد و شروع کرد به بدگویی از صوفیان . [ پنج شنبه 91/9/16 ] [ 3:51 عصر ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
[ سه شنبه 91/9/14 ] [ 6:57 عصر ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
"ارنستو چگوارا دلاسرنا" نام کامل اوست و لقب «چه» را کوباییها به او دادهاند، لقبی که در این کشور برای خطاب قرار دادن کسی با احترام به کار برده میشود. «چه» مبارزی است که آوازهء او تنها به آمریکای لاتین محدود نمیشود....
سخنان بسیار زیبا و تاثیر گذار از چگورا : دستانم بوی گل میداد مرا به جرم چیدن گل محکوم کردند، اما کسی نگفت شاید من هم گلی کاشته باشم. باید همیشه آماده باشی تا در اعماق وجودت هر بی عدالتی را که بر هر فردی در هر نقطه ای از دنیا اتفاق می افتد حس کنی، این بهترین خصوصیت انقلابی است.
انقلاب اولین مخلوق واقعی است که از بدیهه سرایی به وجود میآید ... کاملترین نمون? آشفتگی نظم یافته در جهان . هر چند وقت یک بار خوب است آدم به مردم خوش اقبال جهان درس بدهد حتی اگر برای این باشد که غرورشان را لحظه ای مبدل به شرم کند؛ چرا که خوشبختی هایی متعالی تراز خوشبختی آنها وجود دارد؛ خوشبختیهایی عظیم تر و عزیزتر.
هر قطره خونی که بر خاکی میریزد که زیر آن پرچم متولد نشده اید تجربهایست که بعد ها به کار آنانی میآید که از مبارزات آزادی بخش خود جان به در برده اند... هر جا مرگ ما را غافلگیر کند آن را پذیرا خواهیم شد، تا زمانی که فریاد ما دست کم به یک گوش شنوا رسیده باشد...
حتی مرگم را شکست به حساب نمی آورم ، به جای آن، تنها حسرت ترانه ای ناتمام را با خود به گور خواهم برد...
رسالت یک انسان برای رسیدن به آزادی در صف ایستادن نیست بلکه بر هم زدن صف است.
[ سه شنبه 91/9/14 ] [ 6:13 عصر ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
[ جمعه 91/9/10 ] [ 5:3 عصر ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
پیر مرد تهی دست، زندگی را در نهایت فقر و تنگدستی می گذراند و با سائلی برای زن و فرزندانش قوت و غذائی ناچیز فراهم می کرد. [ سه شنبه 91/9/7 ] [ 10:7 عصر ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
[ سه شنبه 91/9/7 ] [ 9:26 عصر ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
[ دوشنبه 91/9/6 ] [ 7:49 عصر ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |